جامع معقول و منقول
آیتالله محمدصالح حائری مازندرانی و رفاقت با نیما
سیدمحمد حسین محمدی
متولد کربلا بود و نسبش به بابل میرسید، اما بهدلیل تبعیدش به سمنان به «علامه سمنانی» مشهور شد. سالها در نجف اشرف شاگردی آخوند خراسانی را کرده بود و در حلقه اصلی شاگردان او بود. حتی برخی گفتهاند آخوند خراسانی از یادداشتهای کلاسی او برای نگارش بخشهایی از کتاب «کفایه الاصول» استفاده کرده است. بهدلیل بیماری چشم نتوانست در نجف بماند و به همین جهت به موطن اصلیاش مازندران برگشت. سالهای اقامتش در مازندران، سالهای حکومت رضاخان بود. وی سخنرانیهای متعددی علیه حکومت رضاخانی داشت. جمله معروف او که «هرکسی با قرآن مخالفت کند کافراست، اگرچه رضاخان باشد» از یادگارهای مبارزاتی اوست که سبب شد 6ماه زندانیاش کنند و سپس به سمنان تبعید شود.
شهرت علامه سمنانی بیش از هرچیزی مربوط به تسلط فوقالعاده او بر علوم مختلف است. او در فقه، اصول، فلسفه، کلام و شعر متبحر بود. کتاب «حکمت بوعلی» او تا به امروز از مهمترین و معتبرترین کتابها در باب فلسفه سینوی است. علامه محمدتقی جعفری درباره علامه سمنانی و کتابش چنین نوشته است: «شخصیتی که معظمله از ابنسینا خواه از جنبه دینی و روحی و خواه از نظر علمی و فلسفی مورد تتبع و تحقیق قرار دادهاند، از عهده هیأتی از دانشمندان و فلاسفه و مورخین محقق ساخته نیست، زیرا اسلوب تشریح و تحلیل و قضاوت معظمله دارای تمامی شرایط علمی و فلسفی و تحقیق و تتبع که تخصص هر یک تحمل زحماتی که عمر طولانی را لازم دارد، انجام دادهاند».
همچنین بسیاری از اهالی شعر و ادب، او را بهعنوان شاعری ادیب و ممتاز ستودهاند. همین تسلط و انس او با شعر بود که سبب شد نیما یوشیج نیز در شمار دوستان و ارادتمندان او قرار گیرد. شدت علاقه و انس میان علامه سمنانی و نیما به حدی بود که نیما درباره او چنین سرود: منم که طالح و درماندهام در این فکرت/ تویی صالحیای حائری ز من مگریز/ تو نیک کی کنی از حال جزء استقراء/ هم آن چنانکه ز کلی قیاس بر همه چیز/ ابونواس و غزالی و طوسی این سه تویی/ که کس نخوانده و نشناسدت بهحق و تمیز.
علامه سمنانی 21دیماه 1350 در سن نودوسهسالگی در سمنان دعوت حق را لبیک گفت و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.