• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
یکشنبه 18 آبان 1399
کد مطلب : 115084
+
-

شهروندگرایی به جای شهرگرایی


مهرداد مال‌عزیزی ـ معمار و شهرساز


 دنیا همانطور که رو به جلوست، تاریخ می‌گذرد و مدرنیته در زندگی شهروندان امروزی استیلا پیدا می‌کند و عملا نگاه شهرسازی از شهرگرایی به شهروندگرایی تبدیل می‌شود. زمانی تصور بر این بود که طرح‌ها باید به شهرگرایی تمایل داشته باشند، ولی تقریبا در آستانه هزاره سوم جهان به این سمتی که باید به شهروندگرایی توجه شود؛ یعنی شهروند مقیاس طراحی شهرها باشد، متمایل شد؛ به همین دلیل مولفه‌های فرهنگی و اجتماعی بسیار در نگاه شهرسازان رخنه پیدا کرد؛ یعنی قبل از محاسبات شهرسازی باید مولفه‌های فرهنگی و اجتماعی پیوست مطالعه باشد. ما می‌بینیم شهرهایی که پیشینه شهرسازی‌شان خیلی قوی است، مانند لندن، کپنهاگ و بوداپست، شهرهایی هستند که شهروند داخل آنجا حضور بسیار پررنگی دارد؛ بنابراین مقیاس تمام طرح‌ها انسانی و مقیاس شهروندگرایی است.
برای همین شاید در شهرسازی ایرانی خودمان دیر متوجه شدیم که فرهنگ شهرگرایی ما در گذشته (بعد از دوره ساسانیان) چقدر مقیاس شهروندی داشت. ما در ایران خودمان چه شهرهای مهمی در تاریخ شهرسازی جهان در کشور داشتیم و از آن غافل بودیم؛ به‌قدری غافل بودیم که هیچ‌یک از شهرداران پایتخت کشور تقریبا متوجه این موضوع نشده بودند تا اینکه به دوره آقای حناچی رسیدیم. آقای حناچی از آنجایی که فردی تحصیلکرده در حوزه شهرسازی است، متوجه شد شهرسازی باید از محله‌محوری آغاز شود؛ یعنی از شهروندگرایی. نگاه امروز به شهرسازی تنها شهروندگرایی است و هیچ نگاه دیگری را برنمی‌تابد. در شهرسازی جدید دیگر اتومبیل، کارخانه، اتوبان‌های تندرو، پرداختن به تکنولوژی‌های خیلی سخت و... جایی ندارند. درواقع این نگاه‌ها در اولویت چندم قرار گرفته و تنها پرداختن به محیط طبیعی شهروند در اولویت نخست قرار دارد؛ یعنی شهروند در چه محیط جغرافیایی کار و زندگی می‌کند و فرهنگ اجتماعی‌اش چیست؟ این مبنای شهرسازی امروز است که ما در الگوی برنامه‌ریزی این دوره مدیریت شهری می‌بینیم که پی‌ریزی‌های اولیه شده و خیلی هم کمرنگ است، اما خوشبختانه آغاز شده است. اینکه می‌بینیم در برنامه‌ریزی‌ها عموما از محله‌ها شروع می‌کنند و نگاه به پیاده‌محوری و محله‌گرایی دارند، یعنی به این موضوع رسیده‌ایم که به شهروندگرایی توجه کنیم. ما هنوز ندیده‌ایم در این دوره شهردار افتخار کند که ما اتوبان فلان را به اتوبان بهمان وصل کردیم که درواقع این مسائل در اولویت چندم است.
در این دوره هسته مرکزی شهر تهران به‌عنوان محلات، محور برنامه‌ریزی توسعه قرار گرفته است؛ یعنی زمانی که قرار است برنامه‌ریزی کلان را از کلی‌گویی شروع کنیم، باید از خرده‌گویی شروع شود و از محله آغاز شود و ببینیم نیازهای محله چیست، محورهای دسترسی آن به چه صورت است، سرانه‌ها و خدمات مورد نیازش چیست، الگوهای تاریخی محله کدام است و به چه شکل باید حفاظت شود و محیط‌زیست آن به چه صورت باید مورد حفاظت قرار بگیرد. درواقع محله به محله باید شروع کنیم و اگر به این شکل پیش برویم، به مقیاس انسانی توجه کرده‌ایم و باید آن را به کل شهر تهران تسری دهیم. مسلما برای اینکه تمام اشتباهات گذشته را جبران کنیم، زمان زیادی می‌برد. اشتباهات گذشته این بود که ما باید یک طرح جامع و همینطور طرح تفصیلی آماده می‌کردیم و بر مبنای این طرح‌ها پیش می‌رفتیم.  پیش از این هیچ‌یک از طرح‌ها شهروندمحور نبوده و درواقع طرح‌های جامع و تفصیلی ایران روح پرداختن به نیازهای شهروند در شهرسازی نداشته است. عموما طرح‌های شهرسازی ما نگاه کلی‌نگری داشته است؛ یعنی یک نگاه شهرسازی کاملا مدرن. درحالی‌که شهرسازی امروز در شهرهای بزرگ دنیا از انسان آغاز می‌شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :