آهسته های نمایش
آثار رادی به مناقشه قدیمی شکستهنویسی در زبان فارسی دامن زد
علیاکبر شیروانی
بیشک نمایشنامهها و نمایشنامهنویسی نقش مهمی در نزدیکی زبان شاعرانه و گاه متصلب فارسی، به زبان محاوره و گفتوگو و گاه نرم داشت و اکبر رادی یکی از بازیگران اصلی این عرصه بود. رادی که از داستاننویسی به نمایشنامهنویسی آمده بود، زبان را بخشی از بازی نمایش میدانست و نه جامهای پوشیده بر آن. این دلیلی است که نثر نمایشنامههایش بر یک سیاق نمیماند و گرچه گفتوگونویسیهایش بسیار متکی بر زبان کوچهوبازار است، هم در هماوردی شخصیت و زبان کوشیده است، هم در فاصلهگذاری با هنر نمایش و ضرورت صحنه. همچنین آثار رادی به مناقشهای قدیمی در زبان دامن زد؛ شکستهنویسی.
شکستهنویسی در تئاتر بنابر اینکه نمایشنامه نقشه راه نمایش است، پذیرفته بود اما آنجا که نمایشنامه بهعنوان اثری مستقل میخواست جایی در ادبیات پیدا کند یا تأثیری بر گونههای دیگر ادبی بگذارد، برای برخی گناهی نابخشوده بود. رادی مستقیم و غیرمستقیم بازار شکستهنویسی را رونق داد.
«مریم مأیوسانه روی صندلی چپ مینشیند، دستش را به افسردگی زیر چانه میزند و در سکوت به گلدان خیره میشود. بامداد مثل اینکه بخواهد او را سرگرم کند، به تحسین. بامداد: گلای قشنگیه. مریم: وا؟ واسه تو آوردم. (با نگاهی سودایی به گل نظر دوخته است.) دلم میخواست یه تکه زمین داشتیم پونصد متر؛ یه جای با صفایی که آدم واقعاً طبیعتو اون جا احساس کنه. بامداد: خوبه، بعدش چی؟ مریم: بعدش... دویست مترشو با سلیقه خودمون ساختمون میکردیم؛ یه ساختمونی که پر از پنجره باشه، با شیشههای رنگی، که بوی درخت بده، بوی آفتاب بده. بعد بقیه زمینمونم گلکاری میکردیم، گلای مریم و اطلسی. یه جوی آبم از میون گلا رد میشد. خیلی خوبه، نه؟ بامداد:... مریم: (مجذوب تخیلات خود شده است.) آدمها صبحها با عطر طبیعت از خواب بیدار بشه؛ بعد پنجرهها را وا کنه که آفتاب بیاد. بامداد: آره... نقص نداره. مریم: بامیجان... امسال تابستون کجا میریم؟»