• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
یکشنبه 19 فروردین 1397
کد مطلب : 11281
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/46N2
+
-

چاهستان در چاه یک رویا

بسیاری از اهالی روستای چاهستان سال ها پیش با رویای کار در اسکله، حاشیه نشین بندرعباس شدند

هرمزگان
چاهستان در چاه یک رویا

ستاره حجتی | خبرنگار :

 بندرعباس تفتیده، داغ و پریشان است. رایحه‌ای از خلیج چنان مشام را پر می‌کند که تصویر زباله‌های ریخته در ساحل فراموش می‌شود. غباری نرم در فضا ایستاده. آفتاب ظهر مستقیم با رنگ طلایی کدری در چشم‌ها می‌تابد. به چاهستانی‌ها می‌رسیم. نخستین تصویر در هرم شرجی ظهر بندرعباس، کودکان هستند؛ محاصره شده در کوچه‌های تنگ و باریک، گاهی به عرض یک متر. در چنبره فاضلاب‌هایی که خانه به خانه به کوچه‌ها می‌ریزند در نمایی از بتون و سیمان.

بی‌بی ‌شمسی اما کمی آن طرف‌تر از کودکان در چارچوب آهنی بقالی کوچکش نشسته زری‌‌بافی می‌کند. نه برای امرار معاش؛ تنها برای دل خود. بقالی بی‌بی شمسی مشتری کمی دارد. هنوز چند جمله با بی‌بی حرف نزده‌ام که زن‌ها یکی یکی جمع می‌شوند.  کودکان خودشان را پشت چادرهای گلدار و نازک مادرها پنهان می‌کنند. بعد چند مرد و جوان‌های موتوری هم می‌رسند که چندتایی کارگر شهرداری و چندتایی هم کارگر روزمزد اسکله شهید رجایی هستند.

من محله چاهستانی‌ها را پیش‌تر و تنها یک بار در خبرها شناخته بودم. همین چند وقت پیش بود که رئیس جمهوری در سفری به هرمزگان دستور بهسازی آنجا را هم صادر کرد. بافت شهری ناکارآمدی که نفوذناپذیری و ریزدانگی بالای آن، شهرداری بندرعباس را مجاب کرده است، فکری کند.

 

در آرزوی کار 

بی‌بی ‌شمسی و محلی‌هایی که دور هم جمع شده‌اند، می‌گویند در جست‌و‌جوی کار روستای چاهستان را رها کرده‌‌اند و آمده‌‌اند در شهر خانه ساخته‌اند. اما نشانی از کار نیست. یکی از زن‌ها می‌گوید: بعضی‌ها کارگر روزمزد اسکله بندرعباس هستند و برخی هم برای شهرداری کار می‌کنند، اما بیشتر آدم‌های اینجا بیکارند. مطهره، یکی دیگر از زن‌ها که جوان و خوش زبان است، می‌گوید: اینجا کسی درس هم نمی‌خواند. درس خواندن فایده ندارد.

عیسی جوانی است که در اسکله کار می‌کند. ساعت استراحتش است. می‌گوید: وقتی خانه‌ها را خریدیم یا اینجا خانه ساختیم، نمی‌دانستیم که قرار است خانه‌هایمان را خراب کنند. حالا شهرداری گفته است باید کوچه‌ها تعریض شود. قرار است به ازای هر متر از خانه‌هایی که سند دارد و در طرح تعریض هستند، 600 هزار تومان پرداخت کند. آن‌ها می‌گویند اگر خیابان‌ها تعریض نشود، اگر جایی آتش بگیرد یا فردی مریض شود نمی‌توانند ماشین‌های خدماتی بفرستند.
حق با شهرداری است. از این کوچه‌ها، حتی یک آمبولانس هم رد نمی‌شود. بعضی از کوچه‌ها تنها 2 عابر پیاده لاغر اندام یا یک موتوری را به خود راه می‌دهند. مطهره می‌خندد و می‌گوید: ما همه لاغریم.

 

خانه‌های بدون سند

از بی‌بی که خداحافظی می‌کنم کودکان تمام مسیر گذر از کوچه‌ها همراهم می‌آیند. بی‌کلام و گاهی با لبخندی محجوب. در خانه‌ای باز می‌شود. ابراهیم و مریم از خانه بیرون می‌آیند. خانه 40 متری‌شان را که هم اتاق، آشپزخانه و سرویس بهداشتی دارد و هم حیاط 7 سال پیش حدود 9 میلیون تومان خریده‌اند. ابراهیم توضیح می‌دهد: خانه سند دارد. حالا خانه‌های این راسته همه در طرح تعریض قرار گرفته‌اند. شهرداری به آن‌ها که سند ندارند، پولی نمی‌دهد. پولی بدهد هم با این پول‌ها دیگر نمی‌شود حتی خانه‌ای رهن کرد.
ابراهیم و مریم فکر می‌کنند شهرداری می‌خواهد با این کارها، آن‌ها را به روستایشان برگرداند، به چاهستان. اما آن‌ها می‌گویند چاهستان دیگر جایی برای زندگی نیست.

 

اگر جای زندگی بود کوچ نمی‌کردیم

حرف‌های ابراهیم، مریم و سایر مردم محلی مجابم می‌کند چاهستان را ببینم؛ روستایی که دیگر جای زندگی نیست و اهالی را از روستا به بندرعباس کشانده تا در اراضی‌ای که به نام دولت است، خانه غیرمجاز بسازند. اگرچه دولت دهم برای تعدادی از خانه‌ها سند صادر کرده است، اما حدود 400 خانوار هنوز در اراضی دولت و در خانه‌های بدون سند، پروانه و پایان کار زندگی می‌کنند.
به چاهستان می‌رسم. روستا نشانی از یک روستای قدیمی ندارد. کوچه‌ها آسفالت است. ساختمان‌ها با مصالح امروزی ساخته شده و بقالی‌ها و سوپرمارکت‌های کوچک زیادی در آن باز است. آن سوی خیابان اصلی نخلستان‌های چاهستان قرار دارد و چاه‌های عمیق. آن سوتر کوه‌های سر به آسمان بلند کرده «بهرغ» دیده می‌شود. آقای بهمنی تا نخلستان پدرش همراهی‌ام می‌کند. موتورهای چاه در دل نخلستان‌ها خودنمایی و گاوها در سایه نخل‌ها استراحت می‌کنند. بهمنی می‌گوید بین نخل‌ها حنا می‌کارند. او چهره دیگری از روستا را هم نشانم می‌دهد. آن سوی خانه‌های امروزی، ویرانه‌های خانه‌های دیروزی است. خانه همان‌ها که روستا را رها کردند و به بندر عباس رفتند؛ ویران، فروریخته. انگار هرگز کسی آنجا زندگی نکرده است. 

تنها حمام قدیمی روستا که سالم مانده مرکز بسیج شده و قلعه قدیمی روستا هم در حیاط مسجد روستاست. غیر از این 2 بنا، انگار چاهستان را همین 10 سال قبل ساخته‌اند.
مسلم یکی از اهالی روستاست. می‌گوید: آب کم شده. چاه‌ها هم دیگر آب ندارد. در این کم آبی فقط در زمین‌ها حنا کشت می‌کنیم که آن را هم همین طور فله می‌فروشیم . البته سود خوبی ندارد. خرمای حاجی‌آباد در این منطقه معروف است و به همین دلیل کسی به خرمای ما نگاه هم نمی‌کند. 

 

اهالی برگردند، کار هست

سراغ زری‌بافی را می‌گیرم. بی‌بی شمسی اهل چاهستان بود و زری‌بافی می‌دانست. روستاییان می‌گویند همه زنان روستا زری‌بافی می‌دانند، اما انجام نمی‌دهند. زری‌های کشمیری و چینی بسیار ارزان در اختیار همه است. مسلم می‌گوید اگر می‌خواهید سراغ کارهای قدیمی روستا را بگیرید باید به خانه کربلایی رستم و زنش خاتون بروید. مسلم همراهی‌ام می‌کند. خانه کربلایی تنها خانه روستایی چاهستان است. بزها و گاوها در آغلند. کربلایی با حصیرهای خرما طناب می‌بافد. 

خاتون چای می‌آورد. کربلایی رستم رئیسی می‌گوید: اینجا زمانی حصیربافی رونق داشت. طناب‌بافی و زری‌بافی هم همین طور، اما مردم دیگر دوست نداشتند از دامداری، نخلستان و این چیزها پول درآورند. رویای پول، آدم‌های اینجا را به اسکله کشاند. حالا از اینجا مانده و از آنجا رانده‌اند.  کربلایی سال‌ها کارمند ثبت احوال بوده و حالا بازنشسته شده. می‌گوید: شهرداری حق دارد. فردا اتفاقی بیفتد همه، به دولت و شهرداری انتقاد می‌کنند که این منطقه باید ساماندهی می‌شد. نمی‌شود از این چیزها بی‌تفاوت گذشت. ترک روستا اشتباه بود. حالا هم اگر برگردند، برایشان کار پیدا می‌شود. اینجا چاهستان است. نخلستان دارد. حصیر دارد. زمین و خانه بی‌منت دارد. مدرسه دارد. خدا را شکر خانه‌های همه هم شبیه شهر شده. من جای چاهستانی‌های بندرعباس بودم، برمی‌گشتم.
چای خاتون را می‌نوشم و با چاهستان خداحافظی می‌کنم. انگار تنها چاهستانی‌های بندر نیستند که نه راه پیش دارند، نه راه پس. شهرداری هم چاره‌ای ندارد. راه و شهرسازی هم ندارد. قانون به بهسازی بافت‌های ناکارآمد مکلفشان کرده. از چاهستان به سمت تخت و از تخت به سمت بندرعباس حرکت می‌کنم. نخلستان‌های چاهستان حالا تصویری گنگ است، اما چیزی در ذهنم می‌گوید راه حل مقیمان بندرعباس در همین روستای پدری است.

بازآفرینی بافت قدیمی محله چاهستانی‌ها  

مدیر املاک اداره کل راه و شهرسازی هرمزگان درباره ساماندهی محله چاهستانی‌های بندر‌عباس گفت: محله چاهستانی‌ها  از قدیم تحت تصرف مردم بوده است و ساکنان این محله سند مالکیت ندارند. طراحی محله به گونه ای است که خودروهای امدادی و اورژانس امکان امدادرسانی به ساکنان محله را ندارند و به همین دلیل نیاز به بازآفرینی و بازسازی فوری وجود دارد. رضا رضایی با بیان این‌که در صورت همکاری ساکنان محل همه آن ها سند مالکیت دریافت می کنند، افزود: مطالعه‌های جامعی در اداره کل راه و شهرسازی هرمزگان انجام شد. بر اساس این مطالعه ها طرح بازآفرینی محله مطابق با طرح تفصیلی شهری بندرعباس آماده شده است. 


 

این خبر را به اشتراک بگذارید