معامله در لابی ساختمان
فرورتیش رضوانیه_ روزنامهنگار
میخواهید موبایلتان را بفروشید. آگهی آن را در یک وبسایت نیازمندی منتشر میکنید. چند ثانیه بعد یک متقاضی تماس میگیرد و مشخصات آن را از شما میپرسد، سپس میگوید که به خانهتان میآید. یک ساعت بعد خریدار را که یک مرد جوان است در لابی ساختمان ملاقات میکنید. وقتی در حال صحبت کردن هستید، پیراهنش کنار میرود. میبینید که کلت و دستبند به کمر دارد. وقتی چشمهای متعجب شما را میبیند، به شما میگوید که پلیس است.
بعد از آنکه گوشی را چک میکند و مطمئن میشود که سالم است، با نرمافزار بانک گوشی خودش مبلغ را به حسابتان واریز میکند، اما پیامکی دریافت نمیکنید. هرقدر صبر میکنید خبری نمیشود.
او میگوید دیرش شده و باید برود. برای اینکه خیالتان راحت شود پیامک واریز بانکی را که به گوشی خودش ارسال شده، برای شما ارسال میکند. با دقت آن را نگاه میکنید. شماره کارت و حتی پسوند نام فامیلتان هم آنجاست. او خداحافظی میکند و میرود. هرقدر صبر میکنید پیامک بانک نمیآید. روز بعد بهخودپرداز مراجعه میکنید، اما موجودی حسابتان تغییری نکرده.
از متصدی باجه کمک میخواهید. او پیامکی را که خریدار گوشی به شما نشان داده بود میبیند و میگوید که جعلی است، چون چنین تراکنشی ثبت نشده. اکنون که در حال خواندن این متن هستید، پلیس، جوانی را بازداشت کرده که دقیقا به همین شیوه از صاحبان آگهی فروش گوشی و لپتاپ در یک سایت نیازمندی رایگان کلاهبرداری میکرد. او که مدرک کارشناسی ارشد برنامهنویسی دارد، با جعل عنوان پلیس اعتماد قربانیان خود را جلب میکرد. کلاهبردارها بیسواد نیستند.
آنها میتوانند تحصیلکرده باشند و از شیوههای هوشمندانه و بهروز بهره بگیرند و با استفاده از مهندسی اجتماعی مردم را فریب دهند. این کلاهبردارها همیشه خریدار نیستند. آنها گاهی خود را فروشنده معرفی میکنند و اموال مسروقه یا قلابی را به دیگران میفروشند. اما باید درنظر داشت در سالهای گذشته نیازمندیهای همشهری وقوع این کلاهبرداریها را به حداقل رسانده بود، زیرا هویت آگهیدهنده را از طریق تلفن ثابت تأیید میکرد و مانند حالا نبود که هر کسی بتواند با هویت جعلی در سایتهای نیازمندی رایگان هر ادعایی را مطرح کند و به شهروندان دستبرد بزند.