زنان، بازیکن نوزدهم مردان
زنان معتقدند داشتن تیم بانوان باید برای باشگاهها اجباری شود. کافی است تیمهای مردان فرض کنند به جای 18 بازیکن 19 بازیکن دارند و پول آن یک بازیکن اضافه را خرج تیم زنان کنند
لیلی خرسند- روزنامه نگار
فدراسیون والیبال برای اینکه باشگاهها را برای تیمداری در لیگ زنان تشویق کند، برای آنها امتیازاتی قائل شده، اما این امتیازات آنها را قانع میکند تا از زنان حمایت کنند؟ بهنظر میرسد باشگاهها استقبال چندانی از این پیشنهاد فدراسیون نکردهاند. گفته میشود هماکنون فقط یکی دو باشگاه موافقت کردهاند در لیگ زنان تیم داشته باشند. محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال هفته پیش در نامه به باشگاهها و استانها از آنها خواست در کنار تیمهای مردان، تیمی هم برای لیگ زنان آماده کنند. این تیمداری امتیازاتی را برای باشگاهها دارد. ازجمله اینکه فدراسیون 3درصد از 8درصد سهم خود از محل قرارداد بازیکنان تیم مردان را به آنها تخفیف میدهد و اگر مبلغ قرارداد بازیکنان تیم زنان تا سقف تعیینشده در آییننامه1399، 35میلیون تومان باشد، نیازی نیست 10درصد سهم فدراسیون و هیأتهای استانی را پرداخت کنند.
این خبر خوشحالکنندهای برای زنانی است که هر سال با التماس و با کمترین دستمزدها پا به لیگ میگذارند و در بیشتر مواقع نیمههای فصل مجبور میشوند از مسابقات خداحافظی کنند. اما شایعاتی که میگویند این طرح، فقط نظر یکی دو باشگاه را جلب کرده، زنان را باز هم از داشتن تیم ناامید کرده است. شهرام عظیمی، رئیس سازمان لیگ، این پیشداوریها را قبول ندارد: «زمان ثبتنام از تیمهای زنان آغاز نشده است. تا پایان شهریور هم تیمها فرصت دارند تا حضورشان را اعلام کنند. باید در زمان خودش سر این موضوع صحبت شود.» با این حال، دلایلی وجود دارد که گفته شود این طرح به نتیجه نمیرسد. فدراسیون 3درصد از 8درصد سهم خودش از قرارداد بازیکنان را به باشگاههایی که تیم زنان داشته باشند، تخفیف میدهد. این تخفیف میتواند بخش قابلتوجهی از هزینههای تیم زنان را تامین کند.
در این شرایط شاید برای باشگاهی که میلیاردی برای تیم مردان هزینه کرده، داشتن تیم زنان که سقف دستمزد در آن 35میلیون تومان دیده شده، کار سختی نباشد، اما موضوع این است که بیشتر تیمهای حاضر در لیگ مردان 8درصد سهم فدراسیون را بدهکار هستند. سازمان لیگ بارها به تیمها هشدار داده است که اگر بدهیهای فصول قبل را تسویه نکنند، نمیتوانند در فصل جدید لیگ حضور داشته باشند. افراد نزدیک به فدراسیون میگویند در پنج شش سال گذشته فقط یکی دو تیم بدهیهایشان را با فدراسیون تسویه کردهاند.
مسئله دیگری که بهنظر میرسد اجازه ندهد باشگاهها در لیگ زنان تیم داشته باشند، مشخصشدن بودجه تیمهاست. تیمهایی که از مدتها قبل تصمیم گرفتهاند در لیگ مردان شرکت کنند، برای گرفتن بودجه چانههایشان را زدهاند و بعید است که بتوانند برای داشتن تیم زنان پول بیشتری بگیرند. بهخصوص در شرایط فعلی اقتصادی که بیشتر تیمها برای حضور در لیگ مردان هم خیلی نمیتوانند هزینه کنند. در کنار این موارد، مسائل همیشگی هم هست؛ اینکه لیگ زنان دیده نمیشود، نمیشود تبلیغات کرد و... باشگاهها حاضر نیستند در این شرایط مسئولیتی هم به مسئولیتهای خود اضافه کنند، بدون اینکه برایشان سودی داشته باشد یا حداقل نامی از آنها دیده شود. به همین دلیل است که زنان پیشنهاد دادهاند تیمداری در لیگ زنان برای باشگاهها اجباری شود.
فریبا سلیمانی، از مربیان والیبال میگوید تا اجباری در کار نباشد و باشگاهها مجبور نشوند که مثل تیمهای نوجوانان و جوانان، تیم زنان هم داشته باشند، اتفاق مثبتی در والیبال زنان نمیافتد: «این طرحی که الان دادهاند، چند سال پیش هم داده بودند. طرح خود آقای داورزنی بود، اما با این طرح شاید فقط تیمهایی مثل پیکان و سایپا بتوانند تیمی در لیگ زنان داشته باشند و بقیه تیمها این کار را انجام نمیدهند. تنها راه این است که فدراسیون باشگاهها را مجبور کند. الان باشگاهها مجبورند که تیم نوجوانان و جوانان داشته باشند. فدراسیون باید این الزام را بهوجود بیاورد که تیم زنان هم داشته باشند. قانون کشور اجازه نمیدهد زنان دیده شوند و بهخاطر همین هیچکدام از باشگاهها حاضر نیستند در لیگ زنان تیم داشته باشند. در این قضیه هم نه فدراسیون مقصر است و نه زنان.»
اما عظیمی، رئیس سازمان لیگ اجبار را نمیپسندد: «نگاه ما تشویقی است و هنوز به این نتیجه نرسیدهایم که حضور در لیگ زنان را اجباری کنیم. ترجیح ما این است که با اهرمهای تشویقی، مدیران راغب به تیمداری شوند. خیلی اعتقاد نداریم که تحکمی در کار باشد، چون این حضور یکباره نمیتواند خروجی داشته باشد. ما میخواهیم شرایطی را فراهم کنیم که این تیمداری مداوم باشد.»
مشکل از مدیریت زنانه است
زنانی که دهههای70 و80 ورزش زنان را دنبال میکردند، به یاد دارند که لیگهای والیبال با تعداد زیادی از تیمها برگزار میشد. برای آنها این سؤال مطرح است که چطور در سالهایی که فضای مجازی وجود نداشت، پوشش اسلامی زنان تأیید نشده بود و نمیتوانستند در تورنمنتهای بینالمللی شرکت کنند، لیگها پرتعداد برگزار میشد ولی حالا با اینکه فرصت دیدهشدن بیشتر است، استقبال کمتر شده. یکی از دلایلی که برای کمشدن تیمها میآورند، مسائل اقتصادی است. سلیمانی میگوید: «در بحرانیترین شرایط و در همان روزهای اولی که انجمن با فدراسیون ادغام شده بود، حداقل 12تیم در سوپرلیگ زنان بازی میکردند و حتی بازیکن خارجی هم داشتیم، اما الان تیمها حاضر نیستند در لیگ زنان سرمایهگذاری کنند. به هر حال همه وضعیت اقتصادی را میدانیم. خیلی از تیمها حتی نمیتوانند در لیگ مردان تیم بدهند، چه برسد به لیگ زنان.» اما این اتفاق دلیل دیگری هم دارد؛ ضعیفشدن مدیریت زنان و کمشدن قدرت آنها در فدراسیون. زنان میگویند اگر سالها لیگ والیبال زنان با سیزده چهارده تیم برگزار میشد، بهخاطر حضور زنانی نظیر خدیجه سپنجی، هما نژادنایبی و هاجر نجاتیزاده در رأس کار بود؛ زنانی که قدرت داشتند و میتوانستند تیمها را برای حضور در لیگ ترغیب کنند. نجاتیزاده، این موضوع را تأیید میکند. او نقش مدیریت و تغییرات مدیریتی را در ضعف والیبال بیتأثیر نمیداند: «طی هشت نه سال، والیبال 7نایبرئیس زن عوض کرد. هیچکدام از آنها زمان مفیدی برای حضور و مدیریت در فدراسیون نداشتند. با هر مجموعه جدیدی که به فدراسیون آمد، تفکر جدیدی هم آمد. اگر داورزنی موفق عمل کرد، بهخاطر این بود که با تفکرات محمدرضا یزدانیخرم جلو رفت و برای موفقیت بیشتر تفکرات نو هم تزریق کرد.
عملکرد داورزنی در بخش مردان راضیکننده است اما در والیبال زنان خوب پیش نرفتیم. ما زیربنایی کار نکردیم. هرکس در والیبال زنان مسئولیت گرفت، کارهای مدیران قبلی را کنار گذاشت و با گروه خودش کارهای جدیدی را شروع کرد. مشکل والیبال زنان این است که آدم قوی نمیتواند در این فدراسیون کار کند و زود کنار میرود.»
سلیمانی هم تأیید میکند که مدیران زن در والیبال کارنامه قابلقبولی نداشتهاند: «شاید بعضیها از حرف من ناراحت شوند اما این همه نایبرئیسی که در این مدت به فدراسیون آمدند و رفتند، فقط برای صندلی کار کردند. آنها میترسیدند دنبال منافع زنان باشند و صندلیشان را از دست بدهند. بهخاطر همین است که والیبال زنان ما عقب ماند و الان در حسرت داشتن یک تیم هستند.
برای اینکه مدیر بتواند منافع ورزشکاران، مربیان و داوران را تامین کند، باید بجنگد، اما مدیران ما از جنگیدن میترسند.» سلیمانی نقش مدیران فدراسیون را در مدیریت ضعیف زنان هم بیتأثیر نمیداند: «نهتنها فدراسیون والیبال که بیشتر فدراسیونها اجازه نمیدهند نایبرئیسها کار کنند و باید زیر سلطه روسای فدراسیونها باشند. اگر در فدراسیون والیبال همه کارها درست انجام شده بود، الان همهچیز برای زن و مرد یکسان بود، اما خیلی چیزها برای مردان است و ما زنان تازه در شروع کار هستیم.» از نظر سلیمانی با این نگاه است که حالا باید زنان به مردان التماس کنند تا از آنها حمایت شود: «باید برای تیمداری در لیگ زنان التماس کنیم. چند سال پیش در والیبال نشسته، یک خیریه کمک کرد تا ما تیم بدهیم. الان هم باشگاهها فکر کنند دارند کار خیر انجام میدهند. برای آنها چه فرقی میکند، فکر کنند به جای 18بازیکن، 19بازیکن دارند. ما میشویم بازیکن نوزدهم آنها. یک تیم به اندازه یک بازیکن هم پول نمیخواهد.» در سالهای گذشته، لیگ زنان با پایینترین کیفیت برگزار شده و همین ضعف به تیم ملی هم رسیده است. سلیمانی میگوید: «هیچکس نیست که شرایط کلی را آنالیز کند. اگر ما میخواهیم تیم ملی قوی داشته باشیم، حتما باید لیگ قوی داشته باشیم. داشتن این لیگ به جز اجبار با هیچچیز دیگری درست نمیشود.» نجاتیزاده، مسئله والیبال زنان را فراتر از لیگ میبیند. اینکه سالهاست در این رشته نظارتی وجود ندارد و هرکسی هر کاری دلش میخواهد میکند. استعدادیابیها تعطیل شده و... «بازیکنانی که الان دارند بازی میکنند، همان بازیکنانی هستند که سالهای 85 و 86 استعدادیابی کردیم و کسی به آنها اضافه نشده است. کدام مدیری بوده که سر اردوهای تیم ملی حاضر شود، تا ببیند مربیان چه کار میکنند؟» از نظر نجاتیزاده، والیبال مدیران کاربلد میخواهد؛ آدمهای بزرگی که جرأت انجام کارهای بزرگ را داشته باشد.
سقف قرارداد نیست؟
در نامهای که داورزنی به باشگاهها زده، موضوع دیگری هم مطرح است؛ اینکه در لیگ سال1399سقف قرارداد زنان 35میلیون تومان است، درحالیکه گفته میشود سقف قراردادی برای مردان درنظر گرفته نشده است. سلیمانی به این موضوع معترض است: «چرا اینقدر تبعیض؟» او میگوید: «زنان که پولی نمیگیرند. اگر هم پولی به آنها داده شود، انگار به آنها لطف میکنند. اما این نگاه جنسیتی درست نیست. در هیأت تهران بهترین اتفاق افتاد و دستمزد داوران زن و مرد یکی شد. البته مردان خیلی به این موضوع معترض بودند. الان هم اگر قرار است سقف قراردادی باشد، باید برای همه باشد نه فقط زنان.» عظیمی گذاشتن سقف قرارداد برای بازیکنان زن را رد میکند: «منظور این نبوده که سقف قرارداد زنان 35میلیون تومان است، منظور این است که اگر قرارداد بازیکنان تا سقف 35میلیون تومان باشد، باشگاهها از پرداخت 10درصد سهم فدراسیون معاف میشوند.» با این قانون آیا هیچ باشگاهی حاضر میشود بیش از 35میلیون تومان به بازیکنی پول بدهد؟