قرار است بنویسید... کوتاه اما بنویسید... ساده، روان، راحت... از خیلی پیش از اینها بنا داشتیم فضایی را فراهم کنیم تا صحبتها، دیدگاهها، ایدهها، انتقادها، اعتراضها و پیشنهادهای شما بیواسطه به صفحه ما راه پیدا کند. در حقیقت هدف اصلی ما تدارک یک صفحه بود (و البته هنوز هم هست) اما ترجیح دادیم که آرام آرام و ستون به ستون پیش برویم و قدمهایمان را هر روز محکمتر کنیم و بعد پنجرهای بزرگتر را به روی شما بگشاییم. برای گرفتن نظرات و پیامهای شما یک شماره تلفن همراه و نام کوچکتان کافی است. البته ما چند عدد میانی آن شماره را ستارهدار میکنیم تا فقط خودتان بدانید و بس... بدون نامخانوادگی،
شهر یا... . پس بیآب و تاب با همان لحن و ادبیات خودتان بنویسید... قرار هم همین است؛ بنویسید... ساده و کوتاه... رُک و راست.
پیامگیر ما با شماره 09023828491 در تمام طول شبانهروز آماده دریافت پیامها، نظرات و دیدگاههای شماست.
****
6427* * * 0935– آندریاس:
من یک خارجی هستم و تقریباً نیمی از سال را یکماه در میان، در ایران زندگی میکنم. من ماهانه حدود 46میلیون تومان درآمد دارم که تقریباً دوسوم از آن را در ایران خرج میکنم! اینجا که هستم حال و احوال خوبی دارم و خیلی خوش میگذرد. با این درآمد در ایران به خوبی زندگی میکنم و آرامش و رفاه خوبی دارم و یک زندگی عالی دارم. البته پارسال و تا چندماه گذشته درآمدم کمتر بود و ماهانه 24، 28یا 32میلیون تومان بود و بعد کمی اضافه شد و به 34میلیون تومان رسید و حالا هم با کمی افزایش 46میلیون تومان شده! من از این بابت خیلی خوشحالم و احساس راحتی و آسایش بیشتری دارم و تقریبا همهچیزهایی که لازم دارم را میتوانم هرماه بخرم و حتی مقداری هم پس انداز دارم. اما نمیدانم چرا خیلی از مردم در ایران اینقدر ناراحتند و اینقدر هر روز گله و شکایت میکنند و زیر لب چیزهایی میگویند که من متوجه نمیشوم و خیلی هم زود برافروخته میشوند و حوصله ندارند! تهران بهنظرم هم شهر خوبی است، هم مردم خوبی دارد، هم فراوانی است و همهچیز اینجا به وفور پیدا میشود و هم میشود اینجا زندگی راحتی داشت، اما نمیدانم چرا خیلی از مردم اینجا اینقدر خوشحال نیستند و حتی بعضیها لبخندهای من را با نگاههای تند جواب میدهند! هنوز هم از این بابت احساس شگفتی میکنم! نمیدانم چرا با اینکه میبینم مردم اینجا هر روز از صبح تا شب در حال کار و فعالیت و رفتوآمد هستند اما به اندازه من که نه، حتی به اندازه یک چندم من هم خوشحال نیستند و من با اینکه کار خاصی هم انجام نمیدهم از آنها خوشحالترم! و در این سالها که اینجا هستم تازه معنی زندگی کردن را فهمیدهام و احساس بهتری دارم. من معمولا یکماه در میان به اینجا میآیم و در خانهای که برای خودم اجاره کردهام زندگی میکنم و خدا را شکر همهچیز عالیاست! البته آن ماههای یک در میانی که اینجا نیستم به مملکت خودم که یکی از کشورهای اروپایی است برمیگردم و آنجا کار میکنم و حقوق میگیرم، اما زندگیام را آنجا خیلی معمولی میگذرانم؛ هر چند ظاهراً تفریحات آنجا بیشتر از اینجاست. من آنجا در خانه کوچکی که با چند تا از دوستان و همکارانم بهطور مشترک اجاره کردهایم زندگی میکنم و بخشی از درآمدم را برای رفتوآمد و مخارج روزانه و... هزینه میکنم. من آنجا کار ساختمانی انجام میدهم و روزی 8ساعت کار میکنم و گاهی هم کمی بیشتر. شنیدهام که بعضی از ایرانیها به همکاران من در اینجا میگویند عمله! نمیدانم چرا؟ شاید آنها عملگرا هستند یا شاید هم بهخاطر اینکه آنها بیشتر از اینکه اهل حرف زدن باشند عمل میکنند! هر چند ما در کشور خودمان به آن چیز دیگری میگوییم! من هرماه فقط 2300دلار حقوق میگیرم که دوسوم آن را میآورم ایران و اینجا زندگی میکنم و البته زندگی میکنم! روزنامه شما را هم هر روز میبینم، بد نیست، حرفهای خوبی میزنید! اما هنوز از این همه گله و شکایت مردم در شگفتی هستم! تابستان اینجا بهنظرم خیلی زیباتر است و خیلی خوش میگذرد و من خوشحالترم، هر چند فعلاً از صبح تا شب مجبورم ماسک بهصورت داشته باشم. من در اینجا چند تا دوست خوب دارم که یکی از آنها به اسم محسن برای نوشتن حرفهایم به من کمک کرد. شنیدهام قرار است در ماههای آینده درآمدم در اینجا بیشتر شود و من باز هم خوشحالتر میشوم. برای همین است که اینجا زندگی کردن حال دیگری دارد.
9451* * * 0919– علی:
قیمت لوازم خانگی بهویژه محصولات خارجی از ۳ماه پیش تا الان بهشدت بالا رفته و خانوادههایی که دختر دم بخت دارند را در تنگنا قرار داده است. شاید این گرانی بهترین فرصت برای تولید کنندههای داخلی باشد تا با افزایش ظرفیت تولید و کم کردن هزینه تمام شده، موقعیت خود را بیش از گذشته تثبیت کنند و کالای ایرانی جای خارجی را بگیرد. دولت با حمایت از خریدار و تولیدکننده باید نقش خودش را در تحریک عرضه و تقاضا ایفا کند و چرخ مملکت را با این روش بچرخاند.
6546* * * 0911– حسین:
در اخبار دیدم که رئیسجمهور در مراسم افتتاح طرحهای عمرانی به شکل ویدئو کنفرانس شرکت کردند. یکی از این طرحها ساخت ۹۵ هزار مترمربع ساختمان اداری دستگاههای اجرایی بود. من سالها در سازمان مدیریت و برنامهریزی کار کردم و بارها مشاهده کردم که دستگاهی سالها ساختمان اداری در اختیار داشته است که از آن استفاده نمیکرده، اما دستگاه دیگری در همان شهر نیاز به ساختمان داشته و برای دریافت اعتبارات برای احداث ساختمان، مدیران سازمان برنامه و بودجه را تحت فشار میگذاشته است. نمیدانم حالا که سالهاست در حال کوچکسازی بدنه دولت هستیم چرا باید ساختمانهای اداری جدید ساخته شود؟
با شما، برای شما
در همینه زمینه :