شاید براى همیشه از چهارراه ها بروند
نفیسه مجیدیزاده:
آنها را بیشتر در چهارراهها دیدهایم؛ گل بهدست، شیشهشور بهدست، درحال اسفندگردانی یا زبالهگردی.
پویش «چهارراه کودک» که همزمان با روزجهانی مبارزه با کار کودکان آغاز به کار کرده است با همین نگاه شکل گرفته؛ نگاه ما از پشت یک چراغقرمز به کودکان و نوجوانان سر چهارراه.
«محمدجوادی یگانه»، معاون امور فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، هدف از این پویش را آگاهسازی و افزایش حساسیت شهروندان نسبت به کودکان کار و مشارکت شهروندان برای کاهش این آسیب اجتماعی در پایتخت میداند.
به گفتهی او، حمایت از سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزهی کار کودکان و جذب و مشارکت شهروندان برای کاهش پدیدهی کودکان کار، از دیگر اهداف این پویش است.
هم قد هم شویم
تشکلهای مردمنهاد، سالهاست در این زمینه فعالیت دارند.
«قاسم حسنی»، مدیرعامل و عضو انجمن حمایت از کودکان کار است؛ انجمنی که ١٨سال است بهطور رسمی در این زمینه فعالیت میکند.
او دربارهی اهمیت این پویش میگوید: «تشکلهای غیردولتی که بهطور مستمر در یک حوزه هستند، ناخودآگاه به دانش و تجربهای دست پیدا میکنند. در سالهای گذشته این تجربههای میدانی با تجربههای نظری که مبنای تصمیمگیریهای مسئولان است، شکاف ایجاد میکرد؛ مثل طرح جمعآوری کودکان کار که سالهای قبل اجرا شد و موجب آسیب به کودکان کار میشد.
اما الآن این همگرایی که در بخش دولتی پیشآمده و این نگاه واقعبینانه، میتواند منجر به یک ارادهی ملی برای کمک به کودکان کار شود.»
نگاه بخش دولتی چهقدر تأثیرگذار است؟
در این بخش، کار کودک از دو منظر اهمیت پیدا میکند؛ کار کودک از مبدأ و کار کودک در مقصد.
کار کودک از مبدأ، در واقع همان علتهایی هستند که باعث شدهاند کودک بهجای درس و مدرسه، به کوچه و خیابان برود و کار کند. کار کودک در مقصد هم همان چیزی است که ما میبینیم و در این قسمت، تشکلهای مردمنهاد میتوانند کمک کنند. اما آنها به حوزهی مبدأ دسترسی ندارند.
کمک و نگاه دولتی میتواند ریشهها و مبدأ کار کودک را هدف بگیرد و اگر در این زمینه شاهد همگراییهایی شویم؛ نویدبخش خواهد بود. تا زمانی که تشکلها خدمترسانی کنند، اما از آنطرف فقر و شکاف اقتصادی باعث افزایش جمعیت کودکان کار شود، ما به سرمنزل مقصود نمیرسیم.
چهطور به کودکان کار کمک کردید؟
میگویند وقتی میخواهید با بچهها صحبت کنید، بنشینید تا همقد بچهها شوید و از بالا به آنها نگاه نکنید. این فرمول کار ماست. انجمن ما خودش را با بچهها منطبق کرده است.
سیستم آموزشی ما، ساختاری است که ساعت تدریس و زمانبندی مشخصی دارد و قامت نظام آموزشی ما با قامت بعضی از بچهها یکسان نمیشود.
بسیاری از بچههای ما صبحها سرکارند و بعدازظهر یا غروب به مدرسه میآیند. ما اینقدر امکانات نداریم که به خانواده بگوییم بچه را سرکار نفرست، ما پولش را میدهیم. این از توان ما خارج است. پس گفتیم هروقت توانستی بیا.
برخی کمکهای جانبی هم میدهیم؛ مثلاً در حوزهی نوشتافزار، کمک میکنیم. یک وعده غذای گرم هم میدهیم و بچهها حمایتهای مددکاری میشوند تا حضورشان در سیستم آموزشی ما، استمرار داشته باشد.
از بچههای قدیمی که وارد مرکز شما شدند، خبری دارید؟
بله، بعضی از بچههای نسل اولی که با آنها کار کردیم، برای تحصیل یا کار از کشور خارج شدند و متوجه شدم یکی از پسرهای ما دانشجوی جراحی قلب است و این برایم خیلی خوشایند بود.
شیوع کرونا در فعالیت شما چه تأثیری گذاشت؟
کرونا باعث تعطیلی مراکز آموزشی شد و ما با آن بخش از نوجوانانی که در خود انجمن آموزش میدادیم ارتباط داریم. گروهی هم بودند که در سیستم آموزش رسمی درس میخواندند و فقط حمایتهای مددکاری میگرفتند که وضعیت آنها را پیگیری میکنیم.
نوجوانان چهطور میتوانند به این کودکان کمک کنند؟
فقط در برخورد با آنها رفتار محترمانهای داشته باشند.