نظر کارشناسان درباره فرضیه عمدی بودن آتشسوزی در جنگلها
واکاوی قتل شبهعمدجنگلها
نگار حسینخانی ـ روزنامه نگار
تاکنون اخباری مبنی بر تعمدی بودن آتشسوزیها مخابره نشده است. سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران آتشسوزی را اتفاقی هرساله و تعمدی بودن آن را ضعیف میداند. اما استاندار تهران معتقد است ۲۰ درصد آتشسوزیها در تهران آتشسازی بوده است. انوشیروان محسنیبندپی، استاندار تهران میگوید: «مواردی از آتشسوزیها بهصورت عمدی رخداده که مسببان آنها دستگیر شدهاند». با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند بخش اعظمی از آتشسوزیهای اخیر غیرعمدی بوده و بارندگیهای بیسابقه و رشد علوفه عامل اصلی بوده است؛ هرچند بخش قابل توجهی از این حوادث نیز عمدی گزارش شده. بهعنوان مثال آتشسوزی پالایشگاه تهران، آتشسوزی تبریز و... که اصلاً در پوشش گیاهی نبوده از این دست به شمار میرود. با آتشسوزی پارک چیتگر و بخشی از جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد چند نفر بهعلت آتشسازی بازداشت شدهاند. بررسی خبرهای آتشسوزیهای اخیر نشان میدهد در مجموع نمیتوان گفت این حوادث سازماندهی شده است.
محمد درویش
کارشناس و فعال محیطزیست
تَرسالی احتمال آتشسوزی در فصل گرم را بیشتر میکند. به این دلیل که طی سالهای تَر گونههای علفی بیشتری در رویشگاههای جنگلی و مرتعی میروید. این گونههای علفی از مرداد به بعد، خشک میشوند و منطقه را به یک انبار باروت تبدیل میکنند. برای همین با یک شیشه رها شده در دل طبیعت که به شکل ذرهبینی عمل میکند، یا یک تهسیگار روشن که از داخل ماشین در جاده در طبیعت رها میشود یا حتی با یک کمپ غیراصولی برای برپایی آتش، ممکن است آتشسوزیای رخ دهد که نشود آن را مهار کرد. آتش سوزیهای عمدی در سالهای ترسالی با شتاب بیشتری میتواند گسترش یابد و مهار آن میتواند خیلی خیلی سختتر باشد. در منابع طبیعی ایران سودجویانی وجود دارند که دشمن درختان هستند. چون درخت سایهای میسازد که این سایهاندازی موجب میشود علف کمتری بروید؛ بنابراین کسی که دامدار است، این سایه را به ضرر خودش میداند، کسی که کشاورز است، میگوید سایه این درخت اجازه رشد خوب محصول را نمیدهد و آن را دشمن خودش میداند؛ بنابراین از روشهای مختلفی مانند کفزنی و هرس بیرویه استفاده میکنند تا از شر این درختها خلاص شوند. اما در مواقعی که ترسالی وجود دارد، این کار نهتنها باعث خلاص شدن از دست این درختها نمیشود، بلکه موجب آتشسوزیهایی میشود که بخشهای زیادی از رویشگاههای جنگلی ما را نابود میکند.
محمدعلی یکتانیک
کارشناس محیطزیست
متأسفانه واقعیت تلخی درباره حفظ و پاسداشت میراث طبیعی وجود دارد. درباره این مسئله هیچ اقتداری از سوی نهادهای مسئول وجود ندارد. هیچگاه آن اندازه که باید درباره هر آنچه باعث آسیب ما به عرصههای طبیعی شده است، اعمال قانون نکردهایم. هر ساله آتشسوزیهایی بهخصوص در منطقه زاگرس داشتهایم و این اصلا مسئله تازهای نیست. مثلا متخلفانی در این منطقه سنجاب صید میکنند و برای صید این حیوان جنگل را آتش میزنند. زیرا سنجابها وقتی میترسند، خود را به لانه میرسانند. بعد وقتی حیوان را به تله انداختند برای گیر انداختن آن درخت را میشکنند یا آن را آتش میزنند و حیوان را به دام میاندازند. آتش بهراحتی به مناطق دیگر سرایت میکند و از آنجا که این محدوده نقاط دشوارگذر دور از دسترس دارد، بهراحتی نمیتوان آتش را در آن منطقه خاموش کرد. یا منطقه خائیز خسارت زیادی دید چون 2دامدار با هم به اختلاف برخورده بودند. خیلی وقتها برای اینکه عرصه جنگلی را تبدیل به مرتع کنند یا زمین کشاورزی را گسترش دهند. همه اینها به این مربوط است که حنای اجرا و اعمال قانون در ایران درباره رسیدگی به مشکلات محیطزیستی بیرنگ است. رأی قاطعی در اینباره وجود ندارد. من هر روز برای رفتن به محیط کارم باید به استان البرز رفتوآمد کنم. امکان ندارد روزی شاهد آتشسوزی نباشم. این آتشسوزیها عمدی است و نتیجه سهلانگاری. اما چرا سهلانگاری اتفاق میافتد؟ به این خاطر که با مجرم قاطع برخورد نشده و زمانی که با جرم قاطع برخورد نشود، ایجاد تجری کرده و متخلف با خیال راحت به کارش ادامه میدهد. با ایجاد کمپینی 30دمنده خریداری شد که حتی متناسب با 5درصدِ آن حجمی نیست که هر ساله دچار حریق میشود. قانون در کشور وجود دارد، اما اجرا نمیشود. هیچکس دلش برای محیطزیست نمیسوزد.
رضا ساکی
فعال محیطزیست
شاید لازم باشد معنای روشنتری برای عمدی یا سهوی بودن به کار برد، زیرا گاهی عمد موضوع را در قالب مفاهیم سیاسی دستهبندی میکند. کشاورزان عمدا بعد از برداشت محصول با اتکا به روشی سنتی زمین را آتش میزنند و این آتش ممکن است به عرصههای جنگلی سرایت کند. عمدی بودن آتش زدن به آن معنا نیست که کسی برای آتش زدن منطقه برنامهای داشته باشد. اتفاق به این صورت رخ میدهد که گردشگر آتش روشن کرده را خاموش نمیکند یا کشاورز در آتش زدن مزرعه خود احتیاط لازم را نمیکند و باعث آتشسوزی میشوند. ما وارد فصل خشک زاگرس شدهایم و از اول خردادماه تا آخر شهریورماه در این مناطق بارانی نمیبارد. باران نباریدن هم به این معنا نیست که اصلا در این مناطق باران نبارد، بلکه حجم باران قابل اندازهگیری نیست. علف خشک و بادها نیز باعث سرایت آتش به دیگر مناطق میشود. البته باید درباره عمدی بودن این آتشسوزیها به فراوانی آن نیز توجه کرد. مثلا چند آتشسوزی مربوط به عملکرد افرادی است که قصد داشتند منطقه را از درخت خالی و در آن کشاورزی کنند. به نظر بیشتر آتشسوزیها از بیمبالاتی و ناآگاهی نشات میگیرد. دعوای 2 دامدار بر سر مرتع یا زمین، ته سیگارها و شیشههایی که در طبیعت رها میکنیم ازجمله عوامل آتشسوزی است و آنقدر تعداد این موارد زیاد است که گاهی باید منطقه به منطقه به شکل جداگانهای آن را بررسی کرد. گاهی آتشسوزی در یک منطقه مشخص است؛ مثلا در شمال اندیمشک یا شمال دزفول در بیشهزارها بیشتر بر سر زمینهای کشاورزی با چنین مشکلی روبهرو هستیم. هر سال ما درگیر این آتشسوزی هستیم، اما حساسیت مقطعی و جریان سیلابی در خبر به درد نمیخورد. ما نیازمند آن هستیم رسانهها به شکل روزانه سهمی به پرداختن اخبار زاگرس اختصاص دهند. آموزش در این موارد لازم است، اما واقعا نمیدانیم جوابگو خواهد بود یا خیر؟ آن کسی که در لرستان زندگی میکند و شاخص فلاکت آن استان در کشور اول است، زیرا کارخانهای برای کار وجود ندارد و بیکاران زیادی را شامل میشود، سهم آموزش در آنجا چگونه است که به آن فرد بگوییم نبر و نکار. آموزش جایی کارایی دارد که دیگر عرصههای اجتماعی و فرهنگی همپای زندگی افراد حرکت کنند. ما در آموزش هم به بنبست رسیدهایم زیرا جایگزینها وجود ندارد. فرد به فکر درست کردن زغال و سیرکردن شکم خود و خانوادهاش خواهد بود، نه حفظ محیطزیست.
فرخ مستوفی
کارشناس محیطزیست
هیچچیز خودبهخود به وجود نمیآید. پس احتمال زیادی به عمدی بودن این آتشسوزیها وجود دارد. اما شاید بتوان اینگونه نگاه کرد که نه با قصد قبلی که از روی سهلانگاری این اتفاق افتاده باشد. مثلا شیشهای که در طبیعت رها میشود، مانند ذرهبین عمل میکند و ممکن است جنگلی را به آتش بکشد. عمد در بیفرهنگی و نادانی است. رطوبت هوا در جنگلهای شمال پایین آمده و جنگلها بنا به شرایط جوی مستعد آتشسوزی هستند، بنابراین هر نوع خطای انسانی باعث آتشسوزی خواهد شد. همیشه پشت یک فرضیه باید به بدترین حالت توجه کرد. اما رها کردن ته سیگار در طبیعت، بیتوجهی و بیتفاوتی در رفتار با طبیعت هم ممکن است باعث آتشسوزی یا قتل طبیعت شود حالا چه عمد باشد چه غیرعمد. دیگر جنگل سوخته است. این بیتفاوتی هزینههای زیادی را به ما تحمیل خواهد کرد. با کاهش غیرطبیعی رطوبت در ایران که هر روز بیشتر و بیشتر میشود، باید منتظر آتشسوزیهای بزرگتر بود، خصوصا در جنگلهای شمال. هرچند آتش همیشه بد نیست و گاهی باعث ساخت جنگل میشود، اما اگر مثل برزیل و اندونزی برای زمینخواری باشد، مشخص خواهد شد. در ایران دیگر زمین مسطحی باقی نمانده که چنین رویهای شکل بگیرد، هرچه هست بیمبالاتی است.
محمدعلی یکتانیک
هر ساله آتشسوزیهایی بهخصوص در منطقه زاگرس داشتهایم و این اصلا مسئله تازهای نیست. مثلا متخلفانی در این منطقه سنجاب صید میکنند و برای صید این حیوان جنگل را آتش میزنند. زیرا سنجابها وقتی میترسند، خود را به لانه میرسانند. بعد وقتی حیوان را به تله انداختند برای گیرانداختن آن، درخت را میشکنند یا آن را آتش میزنند و حیوان را به دام میاندازند