• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
سه شنبه 20 خرداد 1399
کد مطلب : 102196
+
-

قهرمان دو، فرشته نجات دختربچه سمیرمی

قهرمان دو، فرشته نجات دختربچه سمیرمی


قهرمان کلیپ جنجالی نجات دختربچه از مرگ حتمی در سمیرم، جوان فرش‌فروشی است که در دوران نوجوانی‌اش قهرمان دو مدارس سمیرم لقب گرفته بود. به گزارش همشهری، دو، سه روز پیش کلیپی از نجات یک دختربچه خردسال در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که خیلی‌ از بیننده‌ها را تحت‌تأثیر قرار داد. در این کلیپ دختربچه‌ خردسالی مشاهده می‌شود که از داخل مغازه‌ای بیرون رفته و بی‌توجه به اطرافش وارد خیابان می‌شود. از سوی دیگر کامیونی با سرعت زیاد در خیابان در حرکت بود و دختربچه درست زمانی که به زیر چرخ‌های کامیون می‌رسد، توسط پسر جوانی که شاهد ماجرا بوده و خودش را دوان دوان به او رسانده، به طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا می‌کند. انتشار این کلیپ سؤالات زیادی را برای بیننده‌ها به‌وجود آورد ازجمله اینکه حادثه کجا اتفاق افتاده و کسی که دختربچه را نجات داده، که بود؟
در ادامه مشخص شد که این ماجرا در شهرستان سمیرم در استان اصفهان رخ داده و فرشته نجات دختربچه، جوانی به نام سجاد آصفی بوده است. این پسر جوان در گفت‌وگو با سایت خبرنیوز درباره شب حادثه می‌گوید: « حدود ساعت20 و 30دقیقه بود که یک خانم و آقا همراه 2 کودک خردسال برای خرید فرش وارد فرش‌فروشی ما شدند. مغازه ما در خیابان قدس سمیرم است و آنها در حال دیدن فرش‌ها بودند که یکی از بچه‌هایشان شروع به گریه کرد، درحالی‌که مرد در حال صحبت با تلفن همراهش بود، مادر بچه‌ها مشغول فرزندی شد که در حال گریه بود و شاید برای چند ثانیه از فرزند کوچک‌تر غافل شد». آصفی ادامه می‌دهد: «من داخل مغازه بودم و از روی نمایشگرهای دوربین مدار بسته، بیرون مغازه را می‌دیدم که در یک لحظه متوجه خروج کودک خردسال آن زوج از مغازه شدم. او با اشتیاقی عجیب و با سرعت از مغازه بیرون رفت و همان لحظه بود که متوجه شدم اتفاق بدی در راه است و جان کودک در خطر است». سجاد که در دوران دانش‌آموزی و نوجوانی قهرمان دو سرعت مدارس سمیرم بوده و همیشه در مسابقات دو سرعت اول می‌شده، می‌گوید: «فریاد زدم یا خدا و دویدم. نفهمیدم چطور، فقط هرآنچه در توان داشتم خرج کردم و با سرعت از مغازه بیرون رفتم تا مانع ورود کودک به خیابان شوم. همان لحظه یک کامیون خاور از خیابان می‌گذشت و دختربچه یک راست به سمت آن می‌رفت و تقریبا به زیر خاور رسیده و ثانیه‌ای دیگر چرخ خاور از روی او رد می‌شد که دستم را دور گردنش حلقه کردم و او را به سمت خودم کشیدم. سجاد می‌گوید: خدا خواست که او نجات پیدا کند و باورم نمی‌شد که نجاتش داده‌ام و هنوز هم حال عجیبی دارم. او از حال پدر و مادر کودک نجات یافته می‌گوید که خوشحالی آنها زیباترین تصویری بوده که تاکنون در عمرش دیده است.  

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :