• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 29 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 100984
+
-

کینه و سرقت؛ انگیزه‌های پسر 21ساله در قتل زن تنها

کینه و سرقت؛ انگیزه‌های پسر 21ساله در قتل زن تنها


پسر 21ساله که به اتهام قتل زن تنها دستگیر شده بود، اعتراف کرد که به‌دلیل کینه‌ای که از مقتول داشت و همچنین بدهکاری‌اش دست به این جنایت زده است. 
به گزارش همشهری، جمعه گذشته جنایتی در جنوب شرق تهران رخ‌داد و در جریان آن زنی 70ساله به قتل رسید. او با ضربات چاقو به قتل رسیده و همه طلاهایش به سرقت رفته بود. پسر این زن می‌گفت که مادرش از زمان شیوع کرونا در خانه‌اش قرنطینه بوده اما آخرین‌باری که به او زنگ زده، گفته پسری جوان که از بچه‌های محلشان است برایش بسته حمایتی آورده و قصد دارد برای تحویل گرفتن آن به مقابل در برود. پس از آن نیز دیگر تلفنش را جواب نداده است. کارآگاهان برای یافتن سرنخی از قاتل، راهی محلی شدند که بسته‌های حمایتی در آنجا تهیه شده بود و به پسری 21ساله به نام محمود رسیدند. او دستگیر شد اما در تحقیقات گفت: در جنایت نقشی ندارد. با این حال یکی از دوستان وی به مأموران گفت: شبی که پیرزن به قتل رسید محمود را دیدم. او برایم تعریف کرد که به‌صورت اتفاقی در یک پیج اینستاگرامی کلیپی از یک جنایت دیده که در آن 3نفر با انگیزه سرقت طلا، پیرزنی را به قتل رسانده‌اند و احتمالا وی ماجرای قتلی را که خودش مرتکب شده برایم تعریف کرده است. با این اطلاعات پسر21ساله تحت بازجویی قرار گرفت تا اینکه صبح دیروز راز قتل پیرزن را فاش کرد. او وقتی در دادسرای جنایی مقابل قاضی مصطفی، واحدی بازپرس جنایی تهران قرار گرفت، جزئیات قتل را شرح داد و مدعی شد به‌دلیل کینه‌ای که از مقتول داشت و همچنین بدهی‌اش به صاحب‌کارش دست به این جنایت زده است.

 
گفت‌وگو با متهم


چرا از مقتول کینه به دل داشتی؟
او در محله ما زندگی می‌کرد و مدتی قبل با مادربزرگم درگیر شده بود. علت دعوایشان را نمی‌دانستم اما پس از آن از مقتول کینه به دل گرفتم. البته انگیزه اصلی‌ام سرقت طلاهایش بود.
چرا سرقت؟
چون بدهکار بودم. قبل از عید از صاحب‌کارم 10میلیون تومان پول گرفتم. من در مبل‌سازی‌ کار می‌کردم و می‌خواستم موتور بخرم. با پولی که از صاحب‌کارم قرض گرفتم یک موتور خریدم و مابقی را هم به پدرم دادم. مدتی گذشت اما نتوانستم پول صاحب‌کارم را جور کنم. او هم  مدام فشار می‌آورد که پولش را پس بگیرد. مجبور شدم موتورم را نصف قیمت بفروشم تا پولش را بدهم. حدود 5.5میلیون از 10میلیون را جور کردم اما هنوز 4.5میلیون بدهکار بودم. مانده بودم چه کنم تا اینکه  فکر سرقت به سرم زد.
چه شد که مقتول را انتخاب کردی؟
مقتول فامیل دورمان است اما وقتی روز حادثه زنگ خانه وی را زدم و گفتم بسته حمایتی برایش آورده‌ام مرا نشناخت. می‌دانستم او طلاهای زیادی دارد و اگر یک النگویش را بفروشم می‌توانم بدهی‌ام را بپردازم. اما حقیقتش این است که به هیچ عنوان قصد کشتن او را نداشتم. با خودم گفتم به بهانه بردن بسته به خانه مقتول می‌روم. بعد با وسیله‌ای به سر او می‌زنم تا به کما برود و بعد سرقت می‌کنم. نقشه کشیده بودم که وقتی به هوش آمد پول طلاهایی که سرقت کرده‌ام را به او برمی‌گردانم.
پس چه شد که او را به قتل رساندی؟
وقتی در را باز کرد و بسته را تحویل دادم متوجه شدم خانه‌اش دوربین دارد. بر‌ای همین ترسیدم و نقشه را اجرا نکردم اما چند ساعت بعد دوباره به خانه وی رفتم و به بهانه اینکه دسته کلیدم را در خانه‌اش جا گذاشته‌ام وارد شدم. آنجا بود که مرا شناخت. به آشپرخانه رفت تا برایم چایی بیاورد، وقتی برگشت سینی را از او گرفتم و ضربه‌ای به سرش زدم. بعد از آن با ماهیتابه ضربات دیگری به سرش زدم. یک دفعه چشمم به سفره افطار پیرزن افتاد که چاقویی روی کره بود. آن را برداشتم و چند ضربه به پیرزن زدم. بعد طلاهایش را سرقت کردم و داخل جوراب مشکی رنگ گذاشتم و فرار کردم. همه طلاها را پشت آینه سرویس بهداشتی در خانه پدربزرگم گذاشتم و به یکی از دوستانم زنگ زدم و گفتم اگر با سینی، ماهیتابه و چاقو به پیرزنی ضربه بزنی می‌میرد؟ او هم گفت قطعا می‌میرد. تلفن را قطع کردم و به دوست دیگرم زنگ زدم. به او گفتم کلیپی در اینستاگرام دیده‌ام که 3نفر به قصد سرقت وارد خانه پیرزنی شده‌اند و به او ضربه زدند. راستش ماجرای یک کلیپ خیالی را بازگو کردم اما هدفم این بود که بشنوم «چنین چیزی محال است و کسی اینطوری نمی‌میرد» اما حقیقت چیز دیگری بود و من به‌خاطر بدهی 4.5میلیون تومانی شدم قاتل.

این خبر را به اشتراک بگذارید