اجباری
سربازی بیستوپنجساله در نظام ارتش رضاخانی
هومن زالپور؛ کارشناس تاریخ نظامی
در دوره قاجار همانطور که میدانید برای سربازگیری از نظام «بُنیچه» استفاده میشد. نظام بنیچه طبق همان نظام طبقهبندی مالیاتی عمل میکرد. طبق تقسیمات مالیاتی، هر محل، دهات و ایلات باید تعدادی افراد را به قشون میسپردند و این افراد در فوجهای ولایتی ایران وارد نظام میشدند و خدمت میکردند. موضوع قانون سربازگیری و نظام اجباری هم از آن مباحثی است که در بخش نظامی قرارداد 1919 پیشبینی شده و ذکر شده بود که کلیه ذکور از سن 19 تا 30سالگی غیر از افرادی مانند علما، باید وارد نظام اجباری شوند و برای کشور خدمت کنند. این قرارداد البته چنانچه میدانید عملیاتی نشد و پس از کودتا که رضاخان سردارسپه وزیر جنگ بود و پس از حکم تشکیل قشون متحدالشکل در سال ۱۳۰۰ خورشیدی، همین نظام بنیچه و سربازگیری اصلاحاتی را به خود میبیند که توسط هیأت شورای قشونی تنظیم و در یک لایحه تقدیم مجلس میشود و در 26تیرماه 1301 به تصویب نهایی میرسد. پایه این موضوع همان نظام بنیچه است و مدت خدمت سربازی افراد در این نظام حدود 12سال ذکر شده که این 12سال 2 یا 3سالش موسوم به خدمت تحتالسلاح است؛ یعنی همان خدمتی که به شکل امروزی شاهدش هستیم و بقیهاش بهصورت احتیاط یا قشون ذخیره بهشمار میرود و پس از 12سال هم افراد از خدمت سربازی خارج میشوند. در نظام اجباری که در سال۱۳۰۴ لایحهاش تقدیم مجلس شد و به تصویب رسید، خدمت سربازی و در خدمت نظام بودن را به 25سال افزایش میدهند که 2سالش تحتالسلاح است و دوره احتیاط 4سال و 2 دوره ذخیره ششساله و هفتساله دارد و باز هم یک دوره پاسبانی ششساله دیگر هم وجود دارد. کل این دوره همانطور که ذکر شد 25سال میشود و سن افرادی که مکلف به خدمت سربازی هستند بیستویکسالگی است. از ابتدای بیستویکسالگی تا انتهای چهلوپنجسالگی افراد درگیر این موضوع بودند و البته شرایط خاصی هم داشت. این نظام، اجباری محسوب میشد، با این تبصره که به مقدار نیاز از سراسر کشور سربازگیری انجام میگرفت و انتخاب آنها هم بهصورت قرعهکشی بود. تا پایان دوره پهلوی اول همین وضع برقرار بود. نظام بنیچهای که در سال1301 اصلاح شد و به تصویب رسید، یادگار دوران میرزا تقیخان امیرنظام مشهور به امیرکبیر بود و در طول نیمه دوم عصر قاجار طبق همان قشونگیری انجام میشد و ادامه داشت و در 1301 آن را بهصورت قانون تحت عنوان شورایعالی قشون تهیه کردند و به مجلس ارائه دادند. همان سال شورایی به نام شورای قشونگیری معین کردند که به محلههای مختلف اعزام میشد. آن شورا متشکل از یک نفر صاحبمنصب نظامی، یک صاحبمنصب دیگر از لشگر همان منطقه، یک نفر مأمور حکومت محلی، یک طبیب نظامی و یک نفر هم منشی بود. صاحبمنصب نظامی اصلی که از مرکز اعزام میکردند، ریاست کمیسیون را برعهده داشت و صاحبمنصب لشگر کار اجرایی را انجام میداد و مأمور حکومت محلی کسی بود که به آن منطقه و بخشهای مختلف اشراف داشت و اگر اختلافی بین اهالی محل و خانها و ملاکان بهوجود میآمد، او آن اختلاف را حل و فصل میکرد. طبیب نظامی برای بررسی صحت و سلامت فردی حضور داشت که قرار بود وارد قشون شود و طبیعتا در همان نظام بنیچه، کسانی که مشکلات سلامتی و معلولیتی داشتند از خدمت نظامی معاف میشدند. طبیبان وضع سلامت را بررسی میکردند. یک منشی هم وظیفهاش آن بود که همه مباحثی را که در کمیسیون مطرح میشد، یادداشت کند. اما در نظام اجباری، علاوه بر صاحبمنصبان نظامی، مجلس بزرگتری با حضور حکام و رؤسای مختلف ادارات و تعدادی از معتمدان محلی تشکیل میشد که البته با وجود تصویب آن در سال۱۳۰۴، اجرای آن پس از انقراض قاجاریه و رسیدن رضاخان به سلطنت در سال۱۳۰۵، صورت گرفت. مالکان بزرگ و روحانیان به نمایندگی از مردم، از مخالفان این قانون بودند و با توجه به طولانی بودن این دوره و اینکه ذات دیکتاتوری رضاخان را در همان دوران وزیرجنگی و رئیسالوزرایی وی دریافته و شناخته بودند، با قانون سربازگیری مخالفت میکردند. در دوره بنیچه کسی که سربازی میرفت خانواری میگرفت و مردم منطقه که مالیات میداند، مبالغی را به خانوادهای که یکی از اعضایش وارد قشون شده بود، پرداخت میکردند و او اینگونه تأمین میشد، اما در نظام اجباری حداقل در متن قانون این موضوع چندان مطرح و معین نبود و طبعا افرادی هم که بهعنوان سرباز به مناطق مختلف اعزام میشدند، پیشتر برای خانها و ملاکان محل کار میکردند و با این رویه ملاکان و خوانین نیروی کارشان را از دست میدادند و خود افراد و خانوادههایشان نیز از لحاظ اقتصادی و امرار معاش دچار مشکل میشدند. این موضوع دلیل اصلی مخالفت روحانیان و ملاکان و خوانین با نظام اجباری و سربازگیری رضاشاه پهلوی بود.