چرا اروپا اینستکس را فعال نکرد؟
دشمن خودمانیم
حسین راغفر_اقتصاددان
مشخص است که اروپا نه میخواهد و نه میتواند راهی برای حفظ برجام ایجاد کند. به واقع اروپا جنبه واسطهگری خود را از دست داده و درگیر مشکلات و درگیریهای داخلی خود است. بسیاری از کشورهای اروپایی مانند انگلستان، آلمان و... با مشکلات اقتصادی زیادی روبهرو هستند. از اینرو برای اروپاییان مشکلات داخلی کشورشان اهمیت بیشتری دارد و با توجه به روابط این کشورها و وابستگیشان به اقتصاد آمریکا انتظار اینکه بتوانند درباره موضوع مورد مناقشهای، طرف کشوری غیراز آمریکا را بگیرند بعید بهنظر میرسد. حجم معاملات اتحادیه اروپا با آمریکا بالغ بر 720میلیارد دلار بوده و در مقایسه با ایران که رقم بسیار ناچیزی است، امکان اینکه بخواهند مقابل این کشور قرار بگیرند بسیار کاهش مییابد. این امر نمایانگر آن است که سیاستگذاران ایران، هم انتظار زیادی از اروپا داشته و هم وقت و انرژی زیادی صرف آن کردهاند که نتیجهای از آن حاصل نشده و پس از این نیز نخواهد شد. موضعگیریهای این کشورها ارزش عملی چندانی ندارد به همینخاطر سعی میکنند با اقدامات تنبیهی آمریکا مواجه نشوند. درباره اینستکس نیز قرار بود چنانچه فضایی باز شود زمینهای برای فروش کالاهای اروپایی در بازارهای ایران اتفاق بیفتد. این برنامه قرار نیست اقدام مؤثری برای اقتصاد ایران فراهم کند، بلکه منافع آن نصیب اروپاییان خواهد شد. هرچند مافیاهایی در داخل کشور منتظر آن هستند تا کالاهای وارداتی مصرفی را به کشور وارد کنند، اما این اتفاق دیگر نخواهد افتاد.
مشکلات ما از تصویب کردن یا نکردن fatf نیست، از تفکری است که پس از جنگ شکل گرفت. ایران به جای اینکه بخواهد ظرفیتهای لازم را برای حضور معنادار و موفق در دنیا کسب کند، بهدنبال این بودکه وامهایی از اروپا بگیرد. واقعیت این است که ورود ما به بسیاری از نهادهای بینالمللی با این تصور همراه بود که پس از جنگ به فکر بازسازی نگاه غرب باشیم. آنها در طول جنگ تلاش کرده بودند که کشور را خارج از مناسبات بینالمللی نشان دهند و تحریمهایی را بهخود بپذیرند. این نگاه در همه دورانی که تحریمها شدت و ضعف میگرفت انعکاسش در رفتار نهادهای مالی بینالمللی علیه ایران قابل رؤیت بود. حتی در دوره باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین ایالت متحده آمریکا، همکاریهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول با ایران تعطیل شد. این نگاه منفعلانه، بدون اینکه برنامه روشن اقتصادی و سیاسی فراهم کنیم، باعث شد بدون آمادگی و چشمانداز روشن، درهای اقتصاد کشور و سیاست را روی دنیا بگشاییم. حاصل آن بند و بستهایی است که بر ما بسته و تعهداتی است که از ما گرفتهاند بدون آنکه گزینه بهرهبرداری این حضور را در عرصههای بینالمللی فراهم کرده باشیم.
کارکرد نهادهای بینالمللی خدمت به نظام جهانی و آمریکاست و این سهلانگاری است اگر گمان کنیم حضور در این نهادها منافع ما را تامین خواهد کرد. در طول دولتهای نهم و دهم، بهدلیل تخریب بنیادی بنیادهای تولید و وابستگی به بازارهای خارجی و واردات باعث شد وابستگیمان به دنیای خارج تشدید شود. اگر ایران بنیادهای تولید را در داخل کشور تقویت کرده بود، تحریمهای جهانی بهویژه تحریمهای آمریکا دیگر اثربخش نبود. آن زمان کشورهای دیگر به این ائتلاف نپیوسته و آمریکا هم از این ضعف ما استفاده نمیکرد. اما افزایش فشار آمریکا به این دلیل بود که اقتصاد تولید در ایران از بین رفته و جای آن اقتصاد مبتنی بر دلالی و سفتهبازی نشاندهایم که باعث چپاول کشور شد. با تصویب کلیات بودجه 99 و فشار بر طبقه پایین جامعه، دست گروههای خاص قدرتمند را بازگذاشتیم که مالیات نپردازند، از همه مواهب اقتصادی کشور استفاده کنند، ارز از کشور خارج کنند و بازنگردانند و با این راهبرد اقتصادی دیگر نیاز به دشمن نداشتیم. گروههای داخلی بیشترین قدرت خود را با تضعیف اعتماد عمومی که مهمترین قدرت هر کشوری است، از بین بردند و با رکود و تورم تحمیلی دولتها، آن اعتماد را نابود کردند. اکنون در هر تعهد و پیماننامه بینالمللی مجبوریم پیماننامههای تحمیلی را بپذیریم. تعهدات بینالمللی ما بیش از هر چیز تابعی است از بنیانهای تولیدی داخل کشور که با آسیبهای جدی روبهرو بوده است. طبیعی است دیگر چندان به این تعاملات امیدوار نباشیم، مگر آنکه تغییر جهت جدی در نوع نگاه و سیاستهای خود بهوجود بیاوریم.