• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
پنج شنبه 9 خرداد 1398
کد مطلب : 57275
+
-

شاید بارها از کنار میدان مشق عبور کرده باشید، بدون این‌که بدانید بسیاری از اولین اتفاقات مهم تهران قدیم، این‌جا افتاده است

میدان شگفتی‌ها میدان اولین‌ها

میدان شگفتی‌ها میدان اولین‌ها

محسن رستگار


بعضی از میدان‌ها هستند که اصلا همین‌جوری برای خودشان حرف می‌زنند. کافی است بگذارید خودشان بگویند چه تاریخچه‌ای دارند. ازجمله این میدان‌ها، همین میدان مشق خودمان است یا همان باغ ملی‌ای که می‌شناسیم؛ جایی که می‌شود یک نصف روز وقت بگذارید و در ابتدای خیابان امام‌خمینی(ره) به دیدارش بروید. اصلا تاریخچه‌ای دارد برای خودش؛ یک میدان مملو از تاریخ سیاسی و نظامی و فرهنگی و اجتماعی و هنری است. این میدان، زمانی 400متر طول و عرض داشته؛ یعنی 160هزار مترمربع مساحت یا همان 16هکتار خودمان. زمان فتحعلی‌شاه هم بود که درستش کردند و البته ناصرالدین شاه هم که دید کمی درب و داغان شده، همت به تجدید بنا و نیز توسعه آن نهاد. ممکن است بارها از جلوی این بنا گذشته باشید، اما ندانید بخشی از اولین‌های ایران، در این میدان شکل گرفته است. در واقع اگر بنویسیم میدان اولین‌ها، بیراهه نرفته‌‌ایم. بخشی از این اولین‌ها را، با هم مرور می‌کنیم تا دفعه بعد که سوار اتوبوس، تاکسی و ماشین شخصی، از مقابلش عبور کردید، سرتان را برگردانید و یک نیم‌نگاهی هم به آن بیندازید؛ من‌باب توجه به تاریخچه قدیمی پایتختی که حالا، میزبان شماست.

 اولین بازی فوتبال
کسی را می‌شناسید که فوتبال دوست نداشته باشد؟ یا دست‌کم، زمانی در عمرش، دغدغه فوتبال نداشته باشد؟ فوتبال، ریاضیات، موسیقی و سینما را زبان‌های بین‌المللی امروز جهان دانسته‌اند. اما نخستین بار، فوتبال کی وارد ایران شد و کجا و چطوری؟ کلا همه‌‌چیز به انگلیس‌ها برمی‌گردد. یعنی طی چند‌صد‌سال گذشته، امکان ندارد شما امر مهمی را دنبال کنید و به انگلیسی‌ها نرسید. مثل معروف «کار کار انگلیس‌ها» هم به همین اتفاق برمی‌گردد. پای فوتبال را هم، همین انگلیسی‌ها به تهران و ایران باز کردند. کجا؟ همین میدان مشق خودمان. کارکنان سفارت انگلستان که حال و حوصله‌شان سر می‌رفت، همراه با دیگر هم‌وطنان ساکن تهران خود، شال و کلاه کردند و برای نخستین بار، در میدان مشق، فوتبال بازی کردند؛ به همین راحتی. وقتی هم که محمدعلی‌شاه، شاه شد، البته جل‌و‌پلاسشان را جمع کرده و راهی جای دیگری شدند. 

اولین فرود هواپیما در ایران
درست 10سال بعد از نخستین پرواز هواپیما در جهان، نوبت کشور ما هم شد. یک خلبان روسی، عزمش را جزم کرد تا هواپیمای مدل «بلریو»ی خودش را به تهران بیاورد و مدتی این‌ حوالی باشد و نمایش‌هایی هم بدهد. در یکی از روزهای آخر سال 1292شمسی بود که مردم تهران، همین که صدای عجیبی شنیدند و سرشان را بالا آوردند، دیدند که بله، این آقای روس دارد مانور می‌دهد. این طیاره، در ارتفاع پایین حرکت می‌کرد و مانور می‌داد و وقتی که می‌خواست فرود بیاید، جایی را پیدا نکرد. این آقای خلبان روس، حسابی چشم گرداند و دید که میدان مشق خالی است. فرود آمدن همانا و آسیب دیدن طیاره محترم هم همانا؛ چرا که لوله توپی در میدان مشق قرار داشت و خلبان حواسش نبود و طیاره آسیب دید. این هواپیما، چند وقتی آنجا بود و مردم، به تماشایش می‌آمدند.


  اولین میدان تیر ایران
اسمش چیست؟ میدان مشق؛ یعنی که در آن، مشق می‌کرده‌اند. اما مشق چه؟ مشق نظام. به‌خاطر همین هم اسمش را گذاشته‌اند میدان مشق. در زمان فتحعلی‌شاه‌قاجار، که ایران شکست‌های افتضاحی از روس‌ها خورد، ایرانیان دچار حقارت عجیبی شده بودند. آنها نمی‌توانستند روس‌های صاحب ارتش مدرن را شکست بدهند. چرا؟ چون که ارتش ایرانیان، خیلی عقب‌مانده بود. شاهان و متولیان حکومت هم، ترسو بودند و سریع عقب‌نشینی می‌کردند. این شد که تصمیم بر این گرفته شد تا ارتش ایران، نوسازی شود. فرانسوی‌ها، که به نوعی رقیب روس‌ها بودند، ژنرال گاردان را فرستادند تا ارتش ایران را طبق متدهای روز جهان آموزش نظامی دهد. در کجا؟ در همین میدان مشق خودمان؛ که آن زمان، زمین بزرگی بیرون از باروی آن موقع تهران بود. 

 اولین تیم و مسابقات فوتبال
 شاید بتوان 1299شمسی را سال تشکیل نخستین تیم فوتبال ایران به نام تیم کلوب تهران دانست؛ یعنی اگر حساب و کتاب کنید، می‌رسد به دوره احمدشاه. خلاصه اینکه بازیکنانی هم شناسایی و آموزش داده شده و عضو این تیم شدند و بعدها، مسابقاتی به نام هفت‌لشگر هم تشکیل شد. کجا؟ کجا بهتر از همین میدان مشق خودمان، البته در آن روزها. حالا یک چیزی هم بگوییم که چشمانتان گرد شود؛ در همان مسابقات اول، یک تیم انگلیسی هم شرکت کرده بود. ببینید سطح مسابقات چقدر بالا بوده! تشکیل تیم‌های فوتبال بعد از این، خیلی تندتر و سریع‌تر پیش‌رفت و تیم‌های اسپرت ارامنه، طوفان و باشگاه‌های اجتماعیون و شعاع هم تشکیل شدند. حالا فکرش را بکنید که در نخستین دور مسابقات، تیم کلوب تهران با تیم‌های اسپرت ارامنه و طوفان رقابت کرده و پیروز شد. 

  اولین دوچرخه‌ها و دوچرخه‌سواری
باز هم کار، کار انگلیس‌هاست؛ البته مزاح می‌کنیم، زیاد جدی نگیرید. در همین میدان مشق بود که پایتخت‌نشینان، چشم‌شان به جمال دوچرخه روشن شد و چشم از این دستگاه محیرالعقول برنداشتند. ماجرا هم از این قرار بود که 2 نوجوان 15و 16ساله با شلوارک‌هایی به پا، روی دستگاهی که دوچرخ داشت، سوار می‌شدند و عجیب این‌ بود که زمین هم نمی‌افتادند! واقعاً چرا زمین نمی‌افتادند؟ عوام آن موقع، متوجه نمی‌شدند که چرا. به‌خاطر همین، هم خیلی ترسیدند، هم خیلی تعجب کردند. آن موقع به این دوچرخه‌ها می‌گفتند مرکب شیطان. البته عامه مردم این اسم را گذاشته بودند؛ از این بابت که نمی‌دانستند تعادل این دستگاه، از کجا تأمین می‌شود. کم‌کم که قبح این دستگاه متعادل راه رونده شکست، افراد متمول تهرانی، برای بچه‌هاشان از این دستگاه‌ها خریدند تا حسابی سرگرم شوند. کم‌کم تهرانی‌ها به این دستگاه خو کردند و بخشی از زندگی‌شان شد؛ مخصوصاً وقت‌هایی که مثل امروز، خیابان‌ها پر از ماشین نبود و هوا پاکیزه بود و نیازی به طی مسیرهای طولانی، احساس نمی‌شد. در ضمن، برای این همه دوچرخه ، دوچرخه‌سازی هم درست کردند. کجا؟ در همین ناصرخسروی خودمان؛ دوچرخه‌سازی حسین‌آقاشیخ. بعد از او هم ادیک ارمنی در خیابان منوچهری دومین دوچرخه‌سازی را راه انداخت.


  بالنی که سرنگون شد
اولین بالن را، در همین میدان مشق خودمان هوا کردند. داستانش را، به قلم جعفر شهری، از کتاب طهران قدیم، می‌خوانیم: «پیش از طیاره حرف بالن آمده بود که بعدها خود آن ‌را هم به ایران می‌آورند به این صورت که وقتی چند تن خارجی از اتباع فرانسه در تهران ادعا می‌کنند که چیزی اختراع کرده‌اند که می‌توانند با آن به هوا پرواز کنند و قرار نمایش آن را برای روزی در میدان مشق می‌گذارند... هنگام عمل می‌رسد. فرنگی‌ها چادر برزنتی بسیار بزرگی را بر سر حفره‌ای که قبلاً دستور حفر آن را با میخ‌ها و طناب‌های مخصوص به زمین محکم کرده در کاه‌ها آتش افکنده و چون دود زیر چادر جمع می‌شود کم کم بالا آمده بزرگ و بزرگ‌تر گردیده سر پا می‌شود و آنگاه دهانه‌اش را به هم آورده سبدی به زیرش بسته، یک نفر در آن می‌رود و در یک لحظه طناب‌های آن را بریده رهایش می‌کنند و بالن در مقابل دیدگان حیرت‌زده مردم، مسافر را برداشته به هوا می‌برد، اما هنوز چند دقیقه از صعود آن نمی‌گذرد که ترکیده سرنگون شده سرنشین آن پخش زمین می‌شود.» و البته مردم هم، کلی از این اتفاق خوشحال شده و شعرهایی هم برای این واقعه می‌سازند.

سردر باغ ملی
سردر باغ ملی طی سال‌های ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۴ شمسی، به‌عنوان دروازه ورود به میدان مشق‌، که محوطه‌ای نظامی و در اختیار قشون بود، ساخته شد. مدتی پس از ساخت دروازه‌، فکر ایجاد نخستین باغ عمومی شهر تهران به نام باغ ملی در اراضی داخل میدان مشق‌، مطرح و طرح آن تهیه شد و به اجرا درآمد و نام دروازه میدان مشق به سردر باغ ملی تغییر یافت‌. باغ ملی چند سالی بیشتر به جا نماند و در محوطه آن وزارت امور خارجه‌، کتابخانه ملی و موزه ایران باستان را ساختند. اما نام این باغ بر سردر میدان مشق باقی‌ماند و مردم سردر باغ ملی را به‌عنوان نماد تاریخ معاصر تهران و معماری خاص تهران قدیم شناخته و هنوز هم می‌شناسند‌.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید