• سه شنبه 11 آذر 1404
  • الثُّلاثَاء 11 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Dec 02
سه شنبه 11 آذر 1404
کد مطلب : 268160
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/BLPjY
+
-

آب، میدان تقابل دو خیر

یادداشت
آب، میدان تقابل دو خیر

عیسی بزرگ‌زاده؛ سخنگوی صنعت آب کشور

در ایران تشنه، آب دیگر موضوع مهندسی نیست؛ صحنه‌ای هستی‌شناختی است که دو خیر راستین در آن روبه‌روی هم ایستاده‌اند. دولتی با عقلانیت تکنوکراتیک، آب را ستون امنیت ملی و موتور توسعه می‌داند و جامعه مدنی با عقلانیت اخلاق‌محور، آن را حق نسل‌ها و بنیاد عدالت زیستی می‌خواند. اینجا نه نبرد خیر و شر که تراژدی «تقابل دو خیر» است؛ دو دغدغه‌ای که هر یک خود را پاسدار آینده می‌دانند، اما ناهماهنگی ذهنی و بی‌اعتمادی تاریخی، ظرفیت همکاری را خنثی کرده است.
دولت در معادلات امنیت غذایی، کنترل مهاجرت و پایداری اقتصاد، آب را ابزاری حیاتی می‌بیند؛ جامعه مدنی آن را سرمایه‌ای تجدیدناپذیر می‌داند که نباید قربانی محاسبات کوتاه‌مدت شود. این عقلانیت‌های مشروع اما ناهمگون، به «چرخه شوم پیش‌دفاع» دامن زده‌اند؛ دور باطل روان‌شناختی که هر کنش حتی خیرخواهانه را تهدیدی برای طرف مقابل می‌پندارد. دولت پیش از گفت‌وگو هراس امنیتی دارد و جامعه مدنی پیش از مشارکت، آن را نمایشی می‌پندارد. این بی‌اعتمادی ریشه در حافظه جمعی و فرسایش سرمایه اجتماعی دارد؛ فرسایشی که شکاف میان روایت رسمی توسعه و تجربه زیسته مردم از تخریب سرزمین را می‌سازد.
آب در فرهنگ ایرانی همواره حامل معنا بوده؛ پاکی، برکت، عدالت و آشتی. وقتی این معنا پشت ارقام و پروژه‌های کلان گم می‌شود، اعتراض تنها یک تقاضای مدیریتی نیست؛ واکنشی فرهنگی و وجودی است، خطایی تمدنی. هر سد محلی، هر چاه غیرمجاز، هر رودخانه‌ای که در کام توسعه می‌رود، گسست از خرد جمعی و پیمانی است که با تاریخ و آینده سرزمین بسته شده است.
با این همه، بن‌بست محتوم نیست. راه برون‌رفت نه در پیروزی یک خیر بر دیگری که در هم‌افزایی خیرهای جمعی است. دولت داده، ساختار و قدرت اجرایی دارد؛ جامعه مدنی اعتماد اجتماعی، شبکه‌های محلی و توان روایت‌سازی. این دو، دو روی یک سکه‌اند که تنها با هم می‌توانند حرکت کنند.‌گذار از این تراژدی نیازمند «دگرگونی آرام ذهنی» است: دولتی که بداند اقتدار واقعی در مشارکت است و جامعه مدنی‌ای که دریابد اخلاق مطلق، بدون عبور از پیچیدگی سیاستگذاری و مسئولیت‌های ناگزیر، به آرمان‌گرایی غیرعملی بدل می‌شود. آینده در گرو نهادهای واسط است؛ نهادهایی که جایگاهی واقعی برای سمن‌ها در پایش، آموزش و مدیریت محلی آب فراهم کنند. مسیر هموار می‌شود وقتی دولت شفاف و ثابت‌قدم است و جامعه مدنی واقع‌بین و مشارکت‌جویانه عمل می‌کند. در «عصر کمبود» هدررفت انرژی ملی در تقابل‌های غیرضروری، دیگر اتلاف فرصت نیست؛ تهدیدی تمدنی است.
آب منتظر نمی‌ماند. اگر دو خیر بر مواضع خود پافشاری کنند، فرسودگی آنان زیست‌بوم ایران را به ورطه نابودی خواهد کشید. اما اگر هر یک حقیقتی را که دیگری ندارد بپذیرد؛ دولت حقیقت نظم و امکان، جامعه مدنی حقیقت طبیعت و اخلاق و آن را در کنار هم بنشاند، آنگاه می‌توان امید داشت که آب بار دیگر محور «آشتی، عقلانیت و توسعه پایدار» ایران شود. این تنها انتخاب پیش روست؛ انتخابی که تاریخ شکستش را بر ما نخواهد بخشید.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید