• یکشنبه 29 تیر 1404
  • الأحَد 24 محرم 1447
  • 2025 Jul 20
شنبه 28 تیر 1404
کد مطلب : 259395
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/pQYrV
+
-

حسرت آخرین دیدار

درنگ
حسرت آخرین دیدار

پدر و مادر علیرضا و امیررضا تازه از راه رسیده‌اند، اما دلتنگی به مادر مجال نفس تازه کردن نمی‌دهد و وقتی صورت خسته و تکیده‌اش را روی مزار پسرها می‌گذارد، سردی خاک، چشم‌های معصومش را‌ تر می‌کند. این مادر در مورد محل شهادت فرزندانش می‌گوید: «بعد از انفجار بلوک 12شهرک شهیدچمران، از قد و بالای رعنای پسرهای 16و 32ساله‌ام، فقط چند پاره استخوان باقی مانده بود.» او به سختی جملاتش را ادامه می‌دهد و از حسرت آخرین دیدار حرف می‌زند: «آن زمان من تهران نبودم و بچه‌هایم را برای آخرین‌بار ندیدم و تا همیشه حسرت آخرین دیدار روی دلم سنگینی می‌کند.»
مزار پدر 2دختر جوانی که همراه مادرشان به بهشت زهرا آمده‌اند، در قطعه 40قرار دارد، اما آنها دلشان نیامده بدون سر زدن به مهمانان تازه‌وارد قطعه42، بهشت‌زهرا(س) را ترک کنند. دست خالی هم نیامده‌اند و گلبرگ‌های سرخی راکه به همراه آورده‌اند، روی مزارها می‌پاشند. مادر دخترها، بزرگی غم و غصه مادر داغدار را خوب می‌فهمد و سعی می‌کند آرامش کند، اما لحظه‌ای بعد اشک از صورت شکسته او هم سرازیر می‌شود تا سکوت غریبانه پدر علیرضا و امیررضا هم به هق‌هقی فروخورده تبدیل شود.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید