ماجراجویی مرگبار با پیدا شدن یک بطری در حیاط
وقتی پسری جوان یک شیشه الکل در حیاط خانهشان پیدا کرد، آن را بهعنوان مشروبات الکلی به فروش رساند، غافل از حادثه مرگباری که در کمین بود. به گزارش همشهری، اواخر اردیبهشت امسال به قاضی محسن اختیاری، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که پسری جوان در یکی از بیمارستانهای شمال تهران جان باخته و مرگ وی مشکوک است. به دستور بازپرس جنایی، تحقیقات در این پرونده آغاز و مشخص شد که پسر جوان در یک جشن تولد شرکت کرده و در آنجا حالش بد و به بیمارستان منتقل شده است. وقتی پزشکی قانونی اعلام کرد که قربانی بر اثر مصرف الکل صنعتی جان باخته، دستور دستگیری فروشنده مشروب تقلبی صادر شد. در نخستین گام صاحب مهمانی در دادسرا حاضر شد و گفت شیشه مشروب را از پسری جوان به نام بهنام خریده است.
هدیه عجیب
در گام بعدی، بازپرس جنایی دستور بازداشت بهنام را صادر کرد. او گفت: من مشروب فروش نیستم و شیشه را اتفاقی پیدا کردم. وی ادامه داد: صبح بود و میخواستم به سرکار بروم. وقتی وارد حیاط ساختمان شدم، چشمم افتاد به یک بطری. آن را برداشتم و پس از بررسی متوجه شدم الکل است. احتمال دادم که متعلق به یکی از همسایهها باشد، چون از آسمان که به پایین نیفتاده بود. بهنام ادامه داد: همان لحظه یکی از همسایهها که در بالکن خانهاش بود، مرا صدا زد و کنجکاو بود بداند چه چیزی در حیاط پیدا کردهام. به او گفتم شیشه مشروب متعلق به شماست؟ مرد همسایه لبخند زد و با سر تأیید کرد که شیشه برای اوست، اما میخواهد آن را به من هدیه بدهد. پسر جوان گفت: من شیشه را برداشتم و رفتم بیرون. در بین راه یکی از بچههای محل را دیدم که میگفت شب قرار است به مراسم جشن تولد برود و دنبال یک شیشه مشروب است، چون یکی از مهمانها مشروب مصرف میکند. من هم شیشه را به او فروختم و پولش را گرفتم. شیشه برای من نبود و نمیدانستم مشروب تقلبی داخل آن است.
خودنمایی
این پسر جوان بازداشت شد، اما هنوز مشخص نبود که گفتههای عجیب او صحت دارد یا داستانسرایی است. به همین دلیل مأموران به سراغ جوان همسایه رفتند و او را نیز بازداشت کردند. وی اما مدعی شد که به دروغ و صرفا برای خودنمایی ادعا کرده شیشه برای اوست. جوان همسایه گفت: وقتی دیدم پسر همسایه با کنجکاوی در حال بررسی شیشهای است که در حیاط پیدا کرده به دروغ گفتم مال من است و میخواهم به او هدیه بدهم. درواقع میخواستم یک جورهایی خودنمایی کنم و وانمود کنم روحیه بخشندهای دارم. اما آنطور که متوجه شدم، شیشه متعلق به یکی از همسایههای ماست. مردی که در آن ساختمان زندگی میکرد کارمند یکی از مراکز بهداشتی و درمانی است. او در تحقیقات گفت: شیشهای را که داخل آن الکل صنعتی بود در بالکن چیده بودم برای انجام دادن کارهای ضدعفونی. اما احتمالا جریان باد شیشه را به داخل حیاط انداخته و چنین دردسر بزرگی رقم زده است. پس از گرهگشایی از معمای این پرونده، تحقیقات تکمیلی ادامه دارد.