• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
پنج شنبه 15 دی 1401
کد مطلب : 181996
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/qjlRD
+
-

شکل حضور زنان در اجتماع

چرا زنان باید تمامی بدن به‌جز صورت و دوکف دست را بپوشانند؟
اول زنان از لحاظ ظاهری با هم تفاوت‌های زیادی دارند. اگر قرار باشد که در قانون حجاب میزان، پوشش متناسب با هر فرد درنظر گرفته شود لازمه‌اش آن است که به تعداد تک تک زنان قانون مستقلی برای کیفیت پوشش وجود داشته باشد که چنین چیزی نه شدنی است و نه مفید است. بنابراین قانون باید به‌صورت یک دستور کلی باشد تا بتواند غرض مورد نظر از وضع قانون را در تمامی افراد چه زیبا چه نازیبا تأمین نماید از این‌رو چون معمولا بدن زن برای مردان زیبا و جذاب است و تحریک و رغبت جنسی را در بینندگان به‌وجود می‌آورد لذا قانون حجاب بر پوشش تمامی بدن زن تعلق گرفته است.
دوم زیبایی و جذابیت امری نسبی و سلیقه‌ای است ممکن است زنی ولو به ظاهر ساده و بدون برازند‌گی‌های خاص جنسی برای فردی ایده‌آل و مطلوب باشد و با آن به التذاذ برسد و همان زن برای دیگری هیچ جاذبه‌ای نداشته باشد. لذا صرف عدم‌جذابیت نزد گروهی نمی‌توان گفت او هیچ خواستاری ندارد و موجب التذاذ و التهاب غریزی گروه دیگری نمی‌شود.
سوم ریشه بسیاری از این قضاوت‌ها درباره عدم‌جذابیت برخی زنان تفاوت نگاه و ادراکات جنسی در بین دو جنس است. بالاترین تحریک‌پذیری در مردان توسط چشم و بینایی است ولی در زنان اگر چه تحریک بصری هم وجود دارد ولی بالاترین تحریک پذیری در سمع و لامسه است یعنی گیرندگی مردان در پیام‌های جنسی بصری قوی‌تر است. همچنین مردان زود برانگیخته می‌شوند و زود هم آتش شهوت‌شان فرو می‌نشیند ولی برانگیخته شدن زنان زمان بر است ولی در عوض دیر هم آتش شهوت‌شان فرو می‌نشیند. همین تفاوت‌ها باعث می‌شود تا پوشش و رفتاری که درنظر زنان عادی و غیرجنسی تلقی می‌شود، دارای پیام جنسی و تحریک غریزی برای مردان باشد.
چهارم، براساس آنچه تا اینجا گفته شد؛ از آنجا که اساس قانون حجاب برای تعدیل غریزه جنسی و برچیدن عوامل تحریک و التهاب جنسی در سطح جامعه است لذا اگر فرضی وجود داشته باشد که هیچ احتمال تحریک و فساد غریزی وجود نداشته باشد در میزان پوشش نیز تخفیف وجود خواهد داشت. کما اینکه خداوند در قرآن کریم درباره پوشش زنان سالخورده و فرتوت که دیگر کسی رغبت ازدواج و کامجویی جنسی از آنان را ندارد تخفیف قائل شده است و برداشتن روسری و باز بودن سر و گردن (نه سینه‌ها) را درصورتی که آرایش و زینتی نداشته باشد جایز شمرده است. خداوند در سوره مبارکه نور می‌فرماید: و زنان از کارافتاده و پیری که امید به ازدواج ندارند گناهی بر آنان نیست که لباس‌های رویین خود را بر زمین بگذارند به‌شرط اینکه در برابر مردم خودآرایی نکنند و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست.

اول پیش از هر سخنی باید ابتدا مقصود از حیا روشن شود سپس به این پرسش پاسخ داده شود که آیا فرد بی‌حجاب بی‌حیا است یا نه؟
حیا، به حالت انقباض و دوری گزینی نفس انسان از ارتکاب امور زشت و ناشایست گفته می‌شود که در پی توجه به حضور در پیشگاه ناظر محترم ایجاد می‌شود.  به‌عبارت روشن‌تر وقتی انسان احساس کند که رفتار او در مقابل یک شخص مهم و مورد احترام است به‌خود اجازه هر کاری را نمی‌دهد. به این حالت درونی که موجب می‌شود تا انسان مرتکب کار زشتی نشود حیا می‌گویند. عنصر کلیدی در حیا، توجه به مقوله نظارت دیده شدن است و هر چه میزان توجه به آن بیشتر باشد میزان حیا نیز بیشتر خواهد شد.
آنچه باید بدان توجه داشت آن است که حیا مراتبی دارد:
گاه انسان احساس حضور در پیشگاه پروردگار خویش دارد لذا حیا می‌کند و کاری که مورد رضایت او نیست انجام نمی‌دهد. گاه؛ انسان به ملائکه الهی که مأمور ثبت اعمال او هستند توجه پیدا می‌کند و حیا می‌کند تا در مقابل آنها مرتکب کار زشتی نشود. گاه انسان از حضرات معصومین که آگاه و ناظر به اعمال او هستند حیا می‌کند. گاه انسان از خودش حیا می‌کند و از اینکه کرامت نفس خویش را با انجام کارهای ناشایست خدشه‌دار کند پرهیز می‌کند. و گاه؛ انسان از مردم پیرامون خود حیا می‌کند و دست به هر کاری نمی‌زند. بنابراین حیا به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مکارم اخلاقی و ارزش‌های انسانی که سلامت اخلاقی و روانی فرد و اجتماع در گرو پایبندی به آن است و دوری از آن موجب انحطاط و تباهی جامعه می‌شود دارای مراتب مختلفی است.

آیا فرد بی‌حجاب، بی‌حیا است؟
باید توجه داشت که نمی‌توان یک حکم کلی داد که هر کس بی‌حجاب است پس به‌طور کامل بی‌حیا نیز است. با توجه به موارد و میزان بی‌حجابی و بی‌عفتی متفاوت است. اگر فردی از عریان شدن کامل ابائی نداشته باشد و به تن فروشی و روسپی‌گری مبادرت ورزد و از هیچ‌کس و هیچ‌چیز شرم نورزد؛ می‌توان گفت که در او حیا وجود ندارد و او بی‌حیا است. اما اگر فرد بی‌حجابی، فقط پوشش سر و گردن نداشته باشد ولی براساس ارزش‌های فطری حاکم بر جامعه و برای زندگی آبرومند در بین مردم از هنجارگریزی‌هایی مانند روسپی‌گری و فحشا بپرهیزد؛ نمی‌توان به او نسبت بی‌حیایی داد زیرا او از حداقل حیا؛ یعنی حیای از مردم برخوردار است ولی قطعا از مراتب دیگر حیا یعنی حیای از خدا، ملائکه معصومین و همینطور از بالاترین، مرتبه حیای از خویشتن محروم است. و یا ممکن است فردی با احساس حضور در پیشگاه خداوند و یا با درنظر گرفتن کرامت و شخصیت خویش نسبت به عمل فحشا حیا ورزد ولی به جهت ضعف ایمان و یا عدم‌شناخت کافی از عظمت شخصیت انسانی خود نسبت به اموری مانند اظهار زینت سر و گردن که از قباحت کمتری نسبت به فحشا برخوردار است بی‌تفاوت باشد که در این‌صورت نمی‌توان به او بی‌حیا گفت اگر چه کم حیا بر او صادق است. بنابراین در یک جمع بندی می‌توان گفت اگر چه فرد بی‌حجاب لزوما به‌طور کامل بی‌حیا نیست ولی قطعا از حیای کامل نیز برخوردار نیست و نسبت به فرد با حجاب دچار نقصان است.

آیا حجاب در زمان انبیا نیز اجباری بود؟
برخی معتقدند در زمان انبیا حجاب اجباری نبوده است. اولا در این رابطه اجماع نیست. مثلا به اعتقاد شهید مطهری اساسا دوره‌ای را نمی‌توان نشان داد که به‌طور عمومی شدت حجاب بیش از زمان رسول اکرم باشد. و احتمالا این شدت حجاب بیانگر اهتمام حکومت نبوی در اجرای این دستور الهی است. با این حال استدلال ما اینجا نیست. چون حجاب امری اجتماعی است. احکام اجتماعی و حکومتی عقلا و شرعا جزء اختیارات حاکم است. منحصر به سیره اهل‌بیت نیست و کاملا منطبق با شرایط زمان و مکان است. یعنی یک مسئله می‌تواند در یک دوره‌ای موضوعیت نداشته باشد و در دوره دیگر مسئله آن روز جامعه باشد. مثل اینکه امیرالمومنین مالیات بر اسب قرار می‌دهند حال آنکه در زمان پیامبر اینطور نبوده است. یا اینکه برخی ائمه در دوره خود خمس را از شیعیان نمی‌گرفتند. پس قانونگذاری برای حجاب جزء اختیارات حاکم است و نیازی به انطباق با دوره زعامت اهل‌بیت ندارد. حجاب می‌تواند در دوره‌ای به جهت اجتماعی سختگیرانه نباشد و در دوره دیگر الزام آور باشد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید