• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
دو شنبه 23 آبان 1401
کد مطلب : 176950
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/oYQmB
+
-

کتابت قرآن، توسط درجه‌دار ارتش قبل از انقلاب

شهید سرلشکر شریف اشراف آبان سال 1358 در کردستان به شهادت رسید

گزارش
کتابت قرآن، توسط درجه‌دار ارتش قبل از انقلاب

سرهنگ قاسم اکبری‌مقدم _ پژوهشگر دفاع‌مقدس

شهید سرلشکر شریف اشراف، یکی از نیروهای مخلص و مجاهد ارتش جمهوری اسلامی است که نامش در میان مبارزان پیش از انقلاب اسلامی و دوران دفاع‌مقدس به‌عنوان نمادی از رشادت و شجاعت می‌درخشد؛ مردی با خصوصیات انسانی والا و شایسته که با تمام وجود به اسلام و میهن خویش عشق می‌ورزید. او برای ایجاد وحدت و همدلی و برقراری امنیت و آرامش در مناطق ناامن کردستان حضور یافت و سرانجام در آبان‌ 1358 در غائله کردستان به شهادت رسید. در این گزارش مروری داریم به زندگی و فعالیت‌های این دلیر‌مرد ارتش که جان خود را برای استقلال و مبارزه با جدایی‌طلبان ایران فدا کرد.

شهید شریف اشراف در سال‌1316در شیراز متولد شد. او پس از پایان دوره دبیرستان به تهران نقل مکان کرد تا در دانشکده افسری ادامه تحصیل دهد. 3سال بعد به درجه ستوان‌دومی نایل شد، اما علاقه و ذهن پویایش باز هم او را به ادامه تحصیل سوق داد. او با فراگیری زبان انگلیسی برای گذراندن دوره‌های نظامی، عازم آمریکا شد. شریف اشراف پس از گذراندن دوره‌های ویژه و مختلف نظامی ازجمله تکاوری کوهستان، چتربازی در اواخر سال 1339به وطن بازگشت. او پس از ازدواج، در همان سال به شیراز منتقل شد و به‌عنوان استاد اسلحه‌شناسی، کار خود را آغاز کرد. سال 1342، در مسابقات «سنتو» که در دانشکده افسری برگزار شد، شرکت کرد و در قسمت تیراندازی با اسلحه کلت به مقام دوم دست‌یافت. بدین‌ترتیب توجه فرماندهان را به‌خود جلب کرد. استعداد و ابتکار او در مسئولیت‌هایی که به‌عهده داشت، سبب جلب توجه لشکر گارد شاهنشاهی به او شد و در اواخر سال‌1343 از شیراز به لشکر گارد منتقل شد.

دفاع از امام(ره) در جمع گارد شاهنشاهی
شریف اشراف، سال‌1349، برای گذراندن دوره عالی، به شیراز منتقل شد. پس از پایان دوره با درخواست فرمانده مرکز پیاده در همان یگان مشغول به خدمت شد و پس از 3سال برای گذراندن دوره فرماندهی و ستاد به تهران منتقل شد. 
پس از اتمام دوره فرماندهی و ستاد در سال1352به دلایل نامعلوم به شهر «خاش» در سیستان و بلوچستان منتقل شد، اما پس از مدت 8ماه، ناگهان به دفتر ویژه اطلاعات به ریاست «حسین فردوست» فراخوانده شد و تا سال 1357، شریف اشراف در آن دفتر کار کرد. عشق و ارادت این شهید بزرگوار به امام (ره) و نهضت آزادیخواهی ملت ایران، باعث شد تا تحت نظر قرار بگیرد. او در جلسه‌ای که برای مقابله با مبارزان انقلابی تشکیل شده بود، بدون ترس و واهمه می‌گوید: «خواسته آقای خمینی و به‌دنبال آن حرکت انقلابی مردم بر حق است و شاه باید از آقای خمینی معذرت‌خواهی کند.» ناگفته نماند این شجاعت شهید، موجب شده بود تا ساواک به هر طریقی زندگی آنها را تلخ‌کند.

اهدای قرآن به افسران و درجه‌داران شاهنشاهی 
زندگی شهید اشراف با محیط گارد شاهنشاهی سازگار نبود، بااین حال او سعی می‌کرد این تهدید را به چشم فرصت ببیند. مهین لطیفی، همسر سرلشکر شهید شریف اشراف در این‌باره می‌گوید: «از همان ابتدا من و شریف اشراف متوجه شدیم زندگی ما با محیط گارد و افراد آن هیچ‌گونه هماهنگی و سازگاری ندارد به همین دلیل در انزوای کامل بودیم. در جلسات و میهمانی‌ها و سرگرمی‌های آنها شرکت نمی‌کردیم. برخلاف آنچه رایج بود، اشراف پیوسته در گارد، اسلام و مسائل دینی را تبلیغ می‌کرد. ازجمله تبلیغات او، خریداری تعداد زیادی قرآن مجید و تقسیم آن بین افسران و درجه‌داران بود. وقتی از او می‌پرسیدم چرا این کار را انجام می‌دهید، می‌گفت: من این قرآن‌ها را در اختیار افراد قرار می‌دهم تا آنها قرآن بخوانند.»
در بخشی از وصیت‌نامه این شهید بزرگوار آمده است: «همسر عزیزم، تو بهتر از هرکسی با خصوصیات اخلاقی من آشنا هستی. این انس و الفت من به حضرت امام یک وابستگی روحی و فاقد زمان و ابدیت است. من با تمام وجودم کوشیده‌ام تا فرمان امام عزیز را به بهای جان‌بخرم.»

«خودمختاری» شعار فریبنده جدایی‌طلبان 
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شریف اشراف در مقام فرمانده پادگان آموزشی 06نزاجا در تهران (سلطنت‌آباد سابق)، کار خود را آغاز کرد. در طول مدتی که در این مرکز آموزشی بود بااخلاق، رفتار و خصوصیات والای انسانی خود بسیاری از کارکنان و دانش‌آموزان را شیفته خودکرده بود. 6ماه بعد به معاونت لشکر 21حمزه منصوب شد.
ایران یکپارچه در سال 1358با برنامه سازماندهی شده مورد خشم و نفرت از سوی احزاب و سازمان‌هایی قرار گرفت که هدفی جز ایجاد تفرقه میان مردم را نداشتند. تنها چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که جدایی‌طلبان در کردستان تمام تلاش‌شان را برای رسیدن به اهدافشان به‌کار بستند، از تبلیغ و توزیع نشریات گرفته تا فروش و توزیع اسلحه. «خودمختاری» شعار فریبنده جدایی‌طلبان بود. در چنین شرایطی، فعالیت گروه‌های ضدانقلاب که با تبلیغات مختلف علیه نظام جمهوری اسلامی ایران همراه بود، باعث شد جاده‌ها و راه‌های مواصلاتی کردستان ناامن شود و سرقت، آدم‌ربایی و قتل به اوج خود برسد. از سوی دیگر عناصر جدایی‌طلب با طرح مسائلی نظیر ارتش برای سرکوب مردم به کردستان آمده است، زمینه را برای حمله به پادگان‌ها فراهم می‌کردند. این در حالی بود که وقتی عناصر جدایی‌طلب به پادگان‌ها حمله کردند اسلحه و تجهیزات پادگان‌ها را غارت کردند، گروه‌های مسلح غیرقانونی غیر از پادگان‌ها، پاسگاه‌های ژاندارمری و پلیس را نیز مورد هجوم قرار داده و آنها را خلع‌سلاح کردند. آنان به حضور سپاه پاسداران نیز اعتراض داشتند و مدعی شدند که پاسداران در کردستان باید از نیروهای محلی باشد. هدف واقعی سران وابسته در این جریانات، کمک به مردم محروم و خودمختاری نبود، بلکه آنان در پوشش دفاع از مردم محروم به‌دنبال جدا کردن کردستان از خاک جمهوری اسلامی ایران  بودند. نیروهای ارتش و برادران سپاه پاسداران با وحدت و همدلی برای برقراری امنیت و آرامش در مناطق ناامن کردستان حضور یافتند.

کتاب زندگی‌اش در کردستان بسته شد
آبان ماه 1358شهید اشراف که معاون لشکر 21حمزه بود داوطلبانه برای ایجاد صلح و دوستی به سنندج رفت. به دوستانش گفته بود که من از این مأموریت زنده برنمی‌گردم. گویا شهادت به وی الهام شده بود. گردان دوم از لشکر یک گارد، (بعدها لشکر 1و 2گارد، لشکر 21حمزه را تشکیل دادند.) با هدایت شریف اشراف، در پادگان سردشت حضور داشت که قرار شد با گردانی دیگر تعویض شود. شهید شریف اشراف، برای نظارت بر تعویض 2 گردان به کردستان عزیمت کرد. گردان تعویض شده هنگام بازگشت از پیرانشهر به سمت بانه، ناگهان با گروهی از عناصر ضدانقلاب درگیر شد، در این درگیری تعداد زیادی ازجمله شریف اشراف به شهادت رسیدند.

مکث
کتابت قرآن ‌


شهید خوش‌خط و خوش‌قریحه بود. 10ساله قرآن را به خط نستعلیق زیبایی کتابت کرد که بعد از شهادتش به موزه اهدا شد. همسر شهید، عاملی که باعث شد شهید اشراف رونویسی قرآن را آغاز کند اینگونه روایت می‌کند: «زمانی که شهید اشرف حدود سال‌های 1347- 1345به گارد منتقل شد، شب‌های جمعه به زیارت حضرت معصومه(س) می‌رفتیم. یک‌بار در موزه حضرت معصومه(س)، قرآن‌های خطی را دیدیم. خیلی کنجکاوانه نگاه می‌کرد. همان جا به او پیشنهاد دادم که قرآن را تحریر کند. از ماه رمضان سال‌1347تحریر قرآن را در گارد شروع کرد. 
شهید هرجا که می‌رفت کاغذهایش را با خودش می‌برد و از نوشتن قرآن غافل نمی‌شد. همیشه می‌گفت بعد از رونویسی این قرآن خیلی زنده نمی‌مانم. همینطور هم شد و ایشان 40روز بعد از تحریر قرآن به شهادت رسید. او در قرآن دست‌نویسش نوشته بود: اگر می‌خواهی با خدا حرف بزنی نماز بخوان و اگر می‌خواهی خدا با تو حرف بزند قرآن بخوان و اگر می‌خواهی ارتباط دوطرفه و همزمان باشد، قرآن بنویس.
قرآن خطی نوشته شده توسط شهید اشراف در سال‌1399در آستان قدس رضوی رونمایی شد و در مورد بازدید عموم قرار گرفت.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید