• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
شنبه 24 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 160546
+
-

از کتاب‌ها تا پیشرفت‌ها

یادداشت
از کتاب‌ها تا پیشرفت‌ها

عیسی محمدی‌؛ دبیر گروه روز هفتم

در مورد پیشرفت و توسعه، چه فردی، چه جمعی، سازمانی، عمومی و ... نکته‌ای وجود دارد که معمولاً مورد توجه قرار نمی‌گیرد. غالباً فکر می‌کنیم که باید دنبال توسعه و پیشرفت یا چیزی که تحت عنوان موفقیت می‌شناسیم، برویم و بدویم تا اتفاقات مثبتی برای‌مان بیفتد. اما نکته‌ای که در این میان وجود دارد، همان نکته‌ای است که جیم ران گفته است: موفقیت باید جذب شود، نه اینکه دنبال شود. حقیقت امر این است که به‌گفته برخی از پژوهشگران توسعه در ایران، توسعه مملکت‌ها نسبت مستقیم با شخصیت این مملکت‌ها دارد. البته این نکته در حوزه فردی هم به‌شدت درست است؛ یعنی توسعه فردی شما نسبت مستقیم با شخصیت شما دارد. به‌عبارت دیگر و طبق ضرب‌المثلی جهانی، کاراکتر یا شخصیت شما، سرنوشت شما را می‌سازد. محمود سریع‌القلم در این مورد، نکته‌های جالبی را مورد اشاره قرار می‌دهد: «افراد، سازمان‌ها، گروه‌ها و کشورها همه شخصیتی دارند که نسبتاً با ثبات است. منظور از شخصیت چیست؟ چقدر حوصله دارند؟ چقدر به دیگران گوش می‌کنند؟ چقدر از یک تا صد یک موضوع را دقیق محاسبه کرده‌اند و نه آنکه فقط تا 10 بررسی کرده و متوقف شوند. چقدر احساسی و هیجان زده هستند؟ چقدر به تأیید دیگران نیاز دارند؟ چقدر علاقه‌مندند تغییر کنند؟ چقدر زمان می‌برد تا به یک موضوع واکنش نشان دهند؟ می‌شود 10سال، 20 سال و یا بیشتر صبر کرد؟ شاید بتوان گفت اینها مسائل فکری هستند ولی در عین حال روحیه، درون و مزاج افراد و کشورها را به نمایش می‌گذارند و همه نماد ضرب‌المثل معروف هستند که: Character is destiny.»
شاید ساده‌ترش این باشد که بگوییم، در واقع این سبک زندگی است که سرنوشت و موفقیت و توسعه آنها را می‌سازد. طبیعی است که شخصیت ما نیز خودش را در سبک زندگی ما نشان بدهد و همین سبک زندگی در نهایت تبدیل به عادت‌هایی نهادینه شده در ما می‌شود که می‌تواند موفقیت یا عدم‌موفقیت ما را نشانه‌گذاری کند.
یکی از مهم‌ترین نکته‌هایی که در شخصیت افراد و حتی سازمان‌ها، کشورها، شرکت‌ها و گروه‌ها وجود دارد، نکته کتاب و کتابخوانی است. اینکه چقدر اهل کتاب هستند و چقدر کتاب خواندن برای‌شان جدی است. ضرب‌المثلی نروژی وجود دارد که می‌گوید بهتر است آدمی پابرهنه باشد تا بی‌کتاب. در مثلی دیگر، اشاره شده یک وعده غذایی را از دست بدهید ولی یک کتاب خوب را هرگز. اما چرا این همه روی کتاب و کتاب‌بازی و کتابخوانی تأکید می‌کنیم؟ چرا که همین کتاب‌ها هستند که وسعت بینش، دانش و وسعت علم و در نهایت وسعت پیشرفت، توسعه و موفقیت ما را معین و مشخص و نشانه‌گذاری می‌کنند. به قول جیم ران، زندگی بهترین‌های خودش را در بالاترین طبقات قفسه‌اش گذاشته و باید کتاب‌هایی را که می‌خوانید زیر پای‌تان بگذارید تا قدتان به برداشتن این بهترین چیزها برسد.
اما نکته مهم‌تر اینجاست که افراد، خانواده‌ها، سازمان‌ها، شرکت‌ها، گروه‌ها و حتی کشورها، چقدر این قصه برای‌شان مهم و حیاتی است. همین تعهد به قصه «مرگ و زندگی» بودن کتاب و کتابخوانی، تفاوت‌ها را رقم می‌زند. ایرلندی‌ها در روزگاری که مستعمره و به نوعی نوکر انگلیسی‌ها بودند، مدام درگیر کار، عملگی و بیگاری برای بریتانیایی‌ها بودند؛ ولی در عین حال کتاب از دست‌شان نمی‌افتاد. به‌خاطر همین بود که این سنت، فرهنگی عظیم را ایجاد کردند. طبیعی است که هر خانواده و فرد و هر شرکت و گروه و حتی کشوری اگر می‌خواهد به توسعه‌ای پایدار و ماندگار برسد، باید که توجه و تعهد به کتابخوانی را بگیرد؛ یعنی حتی پابرهنه باشد، ولی بی‌کتاب نه؛ یعنی حتی یک وعده غذایی‌اش را فراموش کند، اما خواندن یک وعده مطالعاتی خوب را فراموش نکند. شخصیت ما چقدر اقتضا می‌کند که کتابخوان باشیم؟ در ابتدا می‌دانیم که شخصیت ما ارتباطی مستقیم با توسعه و پیشرفت ما دارد؛ فردی یا عمومی و هرچقدر این کتابخوان‌بودن نقش مهمی در شخصیت ما داشته باشد، به همان نسبت توسعه و پیشرفت فردی و عمومی ما پایدارتر، قابل احترام‌تر و ماندگارتر خواهد بود. اینها را نوشتم تا ادای دینی شده باشد به نمایشگاه بزرگ کتاب که این روزها، بار دیگر به‌صورت فیزیکی و چهره به چهره، دارد برگزار می‌شود‌ که درک کنیم چنین وقایعی، چه اهمیتی در توسعه یک کشور می‌توانند داشته باشند.

این خبر را به اشتراک بگذارید