• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
پنج شنبه 4 آذر 1400
کد مطلب : 146464
+
-

اسب دره شوری در مسیر انقراض

اسب دره شوری یکی از 4نژاد اسب بومی فلات ایران است که اکنون جمعیت آن در خطر انقراض قرار دارد

گونه بومی
اسب دره شوری در مسیر انقراض

پوریا خلیلی - پژوهشگر

طایفه دره شوری یکی از ایلات شش‌گانه اتحادیه عشایری قشقایی است که در جنوب ایران و در سرزمین فارس زندگی و مأوا دارد. به نقل از دانشنامه تخصصی و بین‌المللی اسب دانشگاه اوکلاهما، یکی از 4نژاد اصلی اسب بومی ایران به نام طایفه دره شوری شناخته می‌شود.
اسب دره‌شوری در کنار اسب عرب، کرد و ترکمن یکی از 4نژاد اسب بومی فلات ایران و از ذخایر ژنتیک ارزشمند خاورمیانه است. به این مجموعه 2گروه دیگر را نیز می‌توان افزود؛ اسب خونسرد سیستانی که نسل آن به پایان رسیده و اسبچه خزر که روزگارانی سپاه سواران ساسانی را در برابر اقوام بیگانه یاری رساند و امروز تنها تعداد معدودی از آن باقی است.
قشقایی‌ها به‌عنوان یک نیروی رزمنده و مدافعان تاریخی مرزهای جنوبی ایران از دیرباز به پرورش اسب شهرت داشتند، اما پدیده اسب دره شوری در بیش از 100سال گذشته قصه‌ای خواندنی دارد.
در روزگاری که رشادت سربازان قشقایی به فرماندهی محمدقلی خان قشقایی و سردارانی همچون سهراب خان و قباد خان در جنگ با انگلیسی‌ها و در جنگ هرات و بوشهر، توجه سیاستمداران درباری و مرکزنشینان را به‌خود جلب کرده بود، طایفه دره‌شوری شاهد ظهور پدیده‌ای بود که پس از چندی شهرتش به آن سوی مرزها رسید.
هنوز اسمی از اسب دره‌شوری در میان نبود که ظل السلطان، برادر بزرگ‌تر و از سلطنت بازمانده مظفرالدین میرزا، ولیعهد قاجار  شگفت‌زدگی خود را از ورزیدگی و چابکی اسب‌های قشقایی در خاطرات خود نوشت، اما جنگ ایران و انگلیس در سال 1273قمری یا 1235شمسی، حساب اسب دره‌شوری را از دیگر اسب‌های قشقایی جدا کرد.
پیشتازی اسب‌های حاج بابا خان، رئیس طایفه دره‌شوری که از فنوتیپ ویژه‌ای برخوردار بودند در جنگ هرات و موفقیت چشمگیر آنها در عملیات غافلگیری سپاه تا بن دندان مسلح انگلیس با عبور از مسیری ناهموار و دشوار، چشم زبد‌گان جنوب ایران را خیره کرد.
در میان طوایف شش‌گانه قشقایی نیز، «ایل‌راه» دره شوری از همه طولانی‌تر، صعب‌العبورتر و در عین حال به لحاظ اقلیمی متنوع‌تر و مفرح‌تر است؛ از این رو اسب‌های طایفه دره شوری به مرور زمان از اندامی ورزیده، شکیل و مقاوم برخوردار شدند.
علاوه بر ورزیدگی اسب‌های قشقایی، کیخاهای دره‌شوری (روسای طوایف) در حفظ، نگهداری و پرورش اسب دقت و وسواس فراوان داشتند و با ترکیب حساب شده نژادهای گوناگون تلاش می‌کردند به‌گونه‌های ارزنده‌تری دست یابند. از آن پس بود که حاج بابا خان تعدادی از اسب‌های ممتاز خود را که دارای خصوصیات رفتاری و ظاهری مشابه و صفات مشترک بودند از رمه اسب‌های خود جدا کرد و برای آنها نشان مخصوص «داغ 2» را درنظر گرفت. پس از او نیز پسرش ایازکیخا، مسئولیت حفظ، پرورش و ارتقای نسل اسب مخصوص دره‌شوری را برعهده گرفت و در نهایت این مسئولیت برعهده فرزندان او به نام‌های حسین ‌خان، زیاد خان و زکی خان گذاشته شد.
فریدون فرهنگ دره‌شوری در وصف اسب‌های آبا و اجدادی خود می‌نویسد: «اسب‌های دره شوری طی سالیان دراز در گذر از کوه‌ها، کتل‌ها و سنگلاخ‌های مسیر کوچ ایل دره‌شوری و تعقیب و گریز شکار و کبک وقیقاج‌زنی، دست وپای قوی‌تر، سم کوچک‌تر و سینه فراخ‌تر پیدا کردند و در آب‌وهوای کوهستانی ایل، حال و هوایی دیگر یافتند. پوستشان نازک‌تر از مخمل کاشان، گوش‌هایشان زیبای خنجر مانند، چشمان از حدقه بیرون‌زده درشت‌تر از چشمان آهو، گردن شمشیری با رگ‌های خونی قابل شمارش، گرده کوتاه مناسب زین و دست‌وپای نزدیک به هم و دم پرچم‌گونه افشان بر کفل آنها و رقصیدن با ترنم نسیم دامنه‌های زاگرس هنــگام راه رفتن، از خصیصه‌هایی است که هر بیننده‌ای را مسحور خود می‌کند و دل می‌رباید.»
کوشش‌های زیاد خان بیش از دیگران زمینه‌ساز شهرت اسب دره شوری شد. او که بعد از اعدام برادر بزرگ‌ترش حسین خان در زمان رضاخان به ریاست طایفه دره‌شوری منصوب شد، به‌رغم ناملایمات فراوان تلاش فراوانی برای حفظ و ارتقای اسب دره شوری کرد.
خاطرات ویلیام داگلاس، قاضی فدرال آمریکایی و گزارش مجله تخصصی نشنال جئوگرافی در سال 1952میلادی نیز به‌خوبی بیانگر اهمیت و جایگاه اسب دره‌شوری در میان طوایف جنوب ایران است. داگلاس در بخشی از کتاب خاطرات خود به نام «سرزمینی زیبا با مردمانی دوست‌داشتنی» نوشته است: «... زیادخان، پرورش‌دهنده مشهور اسب هر 5تیر خود را در وسط هدف جا داد و بالاترین رکورد را به‌دست آورد... . من تصور می‌کردم این بهترین و آخرین نمایش تیراندازی بود که من دیده‌ام. متوجه نبودم که هنوز باید در این منطقه شاهد ماجراهای نمایشی تازه‌ای با اسب باشم. من هرگز چنین مهارتی را در تیراندازی حتی در سیرک‌ها و به‌وسیله ماهرترین تیراندازان جهان ندیده بودم. به هر تقدیر به نظر من قشقایی‌ها نه‌تنها در بین عشایر، بلکه در تمام خاورمیانه بهترین و ماهرترین سوارکاران و تیراندازان هستند.»
مرحوم بهمن بیگی، بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری نیز در کتاب ارزشمند خود به نام «بخارای من، ایل من» در مورد اسب دره‌شوری می‌نویسد: «همه طوایف در مقابل زیبایی و تناسب اندام و نجابت اسب‌های طایفه دره شوری لنگ انداختند. مدعی و رقیبی در کار نبود، زندگی دره‌شوری و اسب درهم آمیخته بود و یکی بدون دیگری مفهوم نداشت. دره‌شوری به اسب عشق می‌ورزید... .»
نوعروسان ایل قشقایی همواره آرزوی سوار شدن بر یکی از زیباترین اسب‌های خان به نام «طرلان» را داشتند. در وصف اسب دره شوری گفته شده است که برای حرکات درساژ، پرش، یورتمه و چهارنعل مناسب هستند و استقامت‌شان از اسب عرب و کرد و ترکمن بیشتر است. رنگ معمول این اسب‌ها کهر طلایی، کرنگ، سمند و نیله است.
اسب دره‌شوری هر چند نسبت به سایر اسب‌های ایرانی قدمت چندان طولانی ندارد، اما برخی از پژوهشگران رد فنوتیپ اسب دره‌شوری را در ارتباط با تمدن آشوری گمانه‌زنی کرده‌اند. گمانه‌های دیگر نیز حاکی از شناسایی تبار این نژاد در دوره مغول است. مهندس فیروزیان، کارشناس اسب و داور جشنواره‌های سوارکاری و زیبایی به استناد برخی داده‌های غیررسمی ژنتیک، معتقد است که نسب اسب دره‌شوری به اسب ترکمن می‌رسد و به همین دلیل است که رنگ سمند در میان آنها فراوان دیده می‌شود.
به‌نظر او، نژاد اسب عرب نیز در شکل‌گیری فنوتیپ اسب دره‌شوری نقش مؤثری داشته است. با این حال به‌رغم این همه خوش‌اقبالی اما فلک، زمام مراد به کام اسب دره شوری نداد. سرگذشت یک قرن اخیر اسب دره شوری همواره با مخاطرات و فراز و نشیب‌های فراوان روبه‌رو بود؛ به‌نحوی که گاه نسل این اسب زیبا و مقاوم به دفعات با خطر انقراض کامل مواجه شد. نخستین رخداد هولناک، تصمیم رضاخان بر اسکان اجباری عشایر بود. رضاخان برای کاستن از قدرت عشایر، امر به اسکان و یکجانشینی آنها داد. از طرفی او که از مدت‌ها پیش با صولت‌الدوله، ایلخان وقت قشقایی میانه خوبی نداشت، بهانه‌ای فراهم کرد تا او را در زندان از میان بردارد. حسین خان، پسر ارشد ایازکیخا هم که بعد از پدر ریاست طایفه دره‌شوری را برعهده داشت به‌علت شرکت در توطئه ترور پهلوی اول اعدام و پس از آن ریاست طایفه برعهده زیاد خان گذاشته شد.
سرهنگ نوری، فرماندار نظامی وقت به نیابت از حکومت مرکزی سیاست یکجانشینی را بر عشایر تحمیل کرد و اجازه کوچ احشام و قبایل را ندارد. گفته می‌شود قشقایی‌ها انبوهی از احشام خود و ازجمله نزدیک به 10هزار رأس اسب خود را بر اثر سرمای استخوان‌سوز ییلاقات و نبود آذوقه از دست دادند.
بهمن بیگی در کتاب «طلای شهامت» خود در وصف آن سال‌ها نوشته است: «ایل دره‌شوری، بر سر جای خود ماند. علف‌ها پژمرد. برگ‌های درختان ریختند. بوته‌ها و درختچه‌ها برهنه شدند. اسب‌ها از پای درآمدند. بیش از هزار مادیان و نریان‌های گرانبها با آن یال‌های انبوه، دم‌های برافراشته، گوش‌های خنجری، گردن‌های کمانی، با آن پوست‌های لطیف و سم و ستون‌های استوار، جان به جان‌آفرین سپردند. مردم دره‌شوری، سال مرگ‌ومیر اسب‌ها را سال نوری نامیده‌اند؛ سال سرهنگ نوری! تاریک‌ترین سال‌های حیات‌شان را سال نوری نامیده‌اند!»
اما سرهنگ نوری به این مقدار بسنده نکرد و پس از مدتی امر کرد تا اسبان محلی تنها با اجازه حکومت می‌توانند جفت‌گیری کنند؛ آن هم فقط با اسبان ارتش. اما زیاد خان که بر خلوص نژاد اسب‌های خود تعصب داشت، زیر بار نرفت و تلاش فراوان کرد تا نژاد اسب‌های خود را محفوظ نگاه دارد و در نهایت به قیمت جان تعداد دیگری از اسبان خود، موفق شد نسل مقاومی از آنها را حفظ کند.
روایت مشهور حاکی از این است که او در نخستین تلاش نافرجام، تعدادی از اسب‌ها را برخلاف روال مرسوم وادار به جفت‌گیری با جمعیت گله کرد تا بهانه‌ای برای فرار از دستور حکومت مرکزی فراهم کند. زمانی هم که سیلمی‌های ارتش به سرحدات رسیدند، مادیان‌های او باردار بودند. اما کره‌های حاصل از این وصلت همگی تلف شده یا از کیفیت مناسب برخوردار نبودند. زیاد خان درصدد یافتن مادینه‌ای اصیل و بانژاد برآمد و در نهایت ثمره این کنکاش، تولید کره اسبی ممتاز به نام توکل شد که نسل اسبان دره‌شوری زیاد خان با او ادامه یافت. از میان خانواده‌های اصیل که دارای اسب دره شوری بودند نیز هیچ‌یک به اندازه زیاد خان بر خلوص نژاد و اصالت تبار اسبان خود اهمیت نمی‌دادند. شهرت اسب دره‌شوری حتی به دربار ایران و پادشاه اردن نیز رسیده بود.
اما ضربه هولناک دیگری که حیات اسب دره شوری را به خطر انداخت، شیوع نوعی طاعون حیوانی در سال 1332بود. در نهایت با تغییر سبک زندگی عشایر و بالا رفتن هزینه نگهداری اسب، تعداد اسبان اصیل دره شوری روزبه‌روز کاهش یافت. پس از انقلاب اسلامی برخی افراد با خرید و گردآوری اسبانی که عمدتا به رمه اختصاصی 2برادر زیادخان یعنی حسین خان و زکی خان می‌رسیدند یا در گذشته به افرادی فروخته شده بودند، اقدام به احیا و بازپروری اسب دره شوری کردند؛ از آن جمله می‌توان به هلاکوخان کاشفی و لئون تامپاشیان تمپ فرانسوی اشاره کرد. اردشیر مسکوب نیز با جفت‌گیری اسب دره‌شوری و یک نژاد خارجی توانست تیپ جدیدی از اسبان دره شوری را به‌وجود آورد که به اسب دره شوری چاپار شهرت یافت. 
تامپاشیان تمپ فرانسوی نیز همراه همسر آلمانی خود که به شناخت، حفظ و نگهداری گونه‌های جانوری سرزمین ایران ازجمله سگ تازی و انواع اسب‌های ایرانی علاقه‌مند بود، تعدادی از اسبان دره شوری متعلق به رمه برادران زیاد خان را خریداری و در مزرعه اختصاصی خود در مامازند تهران نگهداری کرد. با مرگ تامپاشیان تمپ و بازگشت همسرش به زادگاه خود در آلمان اسب‌ها و دیگر گونه‌های گردآوری شده این خانواده ایران‌دوست به افراد مختلف فروخته شد.

  بازمانده‌های اسب کهن دره شوری

هم‌اکنون در گوشه و کنار کشور، افراد فراوانی مدعی حفظ و نگهداری اسب دره شوری هستند. در این میان تنها امیر امان‌الله سترگ دره شوری، فرزند زیاد خان است که همچنان نشان خانوادگی «داغ 2» را با استناد به تبارشناسی اجدادی اسب دره‌شوری به‌کار می‌برد.
وی که اکنون در آستانه 90سالگی به سر می‌برد، معتقد است تا زمان اعلام نتایج نهایی آزمایش‌های ژنتیک از طریق مراجع ذیصلاح، تنها روش حفظ اصالت اسب دره شوری و پرهیز از اختلاط نژادی درنظر گرفتن تبار آنها و حفظ دایره خویشاوندی اسبان موجود است.
به‌رغم فراوانی مدعیان پرورش اسب دره شوری، می‌توان گفت که اسب دره شوری نژادی رو به فراموشی و در معرض خطر انقراض است. هر چند معاونت فنی فدراسیون سوارکاری در سال‌های 74و 80تعدادی از اسب‌های دره شوری را براساس فنوتیپ شناسایی کرد و مدارک هویتی آنها را به‌صورت کد شناسایی و با استفاده از میکروچیپ اجرا کرد، اما به‌نظر می‌رسد تا تعیین نتایج آزمایش‌های ژنتیک، نمی‌توان از حفظ و بقای نسل اسب دره شوری اطمینان‌خاطر حاصل کرد و تنها راه باقی مانده برای حفظ نسل این اسب همچنان شناسنامه و تبار آن است.
هر چند اسب دره شوری خود حاصل ترکیب و امتزاج گونه‌های مختلف بود و پدید آوردن تیپ‌های جدید ترکیبی نیز می‌تواند به ارتقای کیفیت اسب ایرانی کمک کند، اما صداقت و امانتداری در برابر تاریخ ایجاب می‌کند که پدیدآورندگان تیپ‌های جدید از بازارگرمی اسب‌های هیبرید و با خلوص نامطمئن به نام دره شوری خودداری کنند.
از اسب‌های اصیل و معروف دره شوری که یاد و خاطره‌شان در ذهن و زبان مردان قشقایی همچنان زنده است، می‌توان به کارون، توکل، تاج، تاراج، رستم، بیستون، باجلان و شهپر اشاره کرد. هم‌اکنون نیز تعداد انگشت‌شماری اسب سیلمی نژاد با نشان «داغ 2» به نام‌های ذوالجناح، تهمتن، ایلخان، آذرخش، سلطان و رستم از این نسل باقی مانده است.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید