پیشنهادهای هفته

آخرین داستان

هنرمندان ایرانی در حوزه ساخت انیمیشن پیشرفت‌های خوبی داشته‌اند و با اینکه تا یکی، دو دهه قبل صنعت ساخت انیمیشن در ایران چنگی به دل نمی‌زد، ولی امروزه خیلی از انیمیشن‌های ایرانی صاحب جایزه و تقدیرهای جهانی هم می‌شوند. به همین دلیل است که همیشه می‌توان پیشنهادهایی از انیمیشن‌های ایرانی هم مطرح کرد که می‌تواند برای نوجوانان حسابی مهیج و سرگرم‌کننده باشد. یکی از این انیمیشن‌ها که توسط اشکان رهگذر ساخته شده، آخرین داستان است. جالب اینکه این فیلم برنده نخستین سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن سینمای ایران از سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر هم شد. این انیمیشن، برداشتی آزاد از داستان ضحاک در شاهنامه است که توسط سازندگان آن تبدیل به این اثر سینمایی شده است. جالب اینکه این انیمیشن حتی از طرف ایران برای رقابت اسکار هم معرفی شد.

رستم و سهراب

از دیگر انیمیشن باکیفیت ایرانی می‌توان به رستم و سهراب اشاره کرد که توسط کیانوش دالوند ساخته شده است. انیمیشن درباره همان داستان معروف رستم و سهراب است؛ که همه ما ایرانی‌‌ها با آن آشنا هستیم و دست آخر سهراب، توسط پدرش رستم، کشته می‌شود. اما در این انیمیشن، پایان‌بندی داستان تغییر پیدا کرده و مشاهده می‌کنیم که چنین اتفاق تلخی نمی‌افتد. جالب اینکه حق کپی‌رایت این انیمیشن توسط روس‌ها و اماراتی‌ها هم خریداری شده که نشان می‌دهد از چه کیفیتی برخوردار بوده است. به همین دلیل بود که همراه با اکران داخلی آن، اکران بین‌المللی آن را هم شاهد بودیم که اتفاقی مهم برای صنعت انیمیشن ایران محسوب می‌شود. برای نوجوانانی که حال و حوصله مطالعه شاهنامه را ندارند، تماشای این فیلم می‌تواند گزینه‌ای خوب برای آشنایی با فرهنگ ایرانی باشد.

بنیامین

از دیگر انیمیشن‌هایی که می‌توانید از وی‌او‌دی‌های ایرانی هم تهیه و تماشا کنید، بنیامین است؛ که 3سال پیش توسط محسن عنایتی ساخته شد. انیمیشن درباره داستان بنیامین در دوره فراعنه مصر است که برای نجات مادرش از دست سربازان فرعون، باید خطرهای زیادی را به جان بخرد. این انیمیشن بهترین انیمیشن سینمایی کشور در سی‌و دومین‌جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان شد و جایزه‌های دیگری هم در سطح بین‌المللی دریافت کرد. این انیمیشن اکران موفقی هم داشته و 5میلیارد تومان توانست فروش کند. این فیلم در کنار فضا و داستان فانتزی‌اش، البته رویکردی تاریخی هم دارد. چنگیز جلیلوند، ناصر طهماسب، اکبر منانی، سعید مظفری و مریم شیرزاد ازجمله صداپیشگان این انیمیشن تماشایی ایرانی بوده‌اند.

معجون

بعضی وقت‌ها رفتن سراغ کتاب‌های تخصصی و خواندن آنها سخت به‌نظر می‌رسد، مخصوصاً برای آنها که عادت به خواندن اینطور کتاب‌ها ندارند. برای این‌دسته افراد، گوش کردن به پادکستی که کتاب‌های تخصصی در آن خوانده می‌شود یک انتخاب عالی است. شما هم دوست دارید تاریخ را از لابه‌لای کتاب‌ها بشنوید؟ پس احتمالاً پادکست معجون یک انتخاب خوب برای شماست. مسعود فهیمی و نوید حقوقی سازندگان این پادکست هستند. منبع هر اپیزود یک یا بعضی وقت‌ها چند کتاب است و البته هر قسمت شما را به خواندن این کتاب‌ها هم دعوت می‌کند. تاریخی که درباره آن حرف می‌زنیم الزاماً یک رویداد یا اتفاق تاریخی خاص نیست، گاهی هم انتخاب سازندگان پادکست، حرف زدن از کتابی مانند «توهم رشد» نوشته دیوید پیلینگ اقتصاددان است که تغییرات اقتصاد را در طول تاریخ بررسی می‌کند.

فردوسی‌خوانی

از اسمش هم مشخص است که قرار است چه بشنویم: فردوسی‌خوانی. امیر خادم در این پادکست شاهنامه فردوسی می‌خواند. شاید با خودتان بگویید این روزها دیگر چه‌کسی حوصله شاهنامه خواندن دارد یا داستان‌های تکراری شاهنامه را دیگر همه شنیده‌اند، اما پادکست فردوسی‌خوانی می‌تواند نگاه شما را به شاهنامه عوض کند. ویژگی این پادکست این است که خوانش سازنده ربطی به خوانش خشک یا حماسی شاهنامه‌پژوهان ندارد، به همین دلیل انتخاب مناسبی برای کسانی است که به‌نظرشان متن شاهنامه سخت است و آن را نمی‌فهمند. سازنده موقع خواندن طوری روی جمله‌ها تأکید می‌گذارد که معنای هر بیت را کامل بفهمیم و با توضیحات تکمیلی مختصر و ضروری فهم ما را از داستان راحت‌تر می‌کند. روایت روان قصه‌ها، ویژگی دیگر فردوسی‌خوانی است.

چیروک

اولین قصه‌هایی که ما را به دنیای داستان‌ها علاقه‌مند کرده‌اند، قصه‌های عامیانه‌ای بوده‌اند که نسل به نسل منتقل شده‌اند و در گوش ما خوانده می‌شدند؛ قصه‌هایی که بنا به سلیقه و حافظه راویان تغییر می‌کنند، چون بالذ‌ات قرار نبوده مکتوب شوند. پادکست چیروک این میراث پرقصه و گران‌قدر ما فارسی زبانان را کنار هم جمع کرده و ما را به دنیای رنگارنگ قصه‌ها فارسی وصل کرده است. چیروک قصه‌های جذابی تعریف می‌کند تا به ما یادآوری کند خیلی از مسائل امروز ما صدها سال قدمت دارند. روزبه استیفایی راوی چیروک است و در هر قسمت از منابع مختلف روایتی از قصه‌ای شفاهی درست می‌کند و برایمان تعریف می‌کند. توانایی قصه‌گویی راوی در کنار توضیحاتی که از پژوهشگران قصه‌های عامیانه گرد هم می‌آورد، پادکست را تبدیل به مجموعه‌ای کرده که شنیدنش هر عشق قصه‌ای را غرق لذت می‌کند.

پادکست

   شیراز؛ شهر شعر و شکوفه
زیبایی‌ها و دیدنی‌های شهر شیراز بر کسی پوشیده نیست و روزی نیست در این شهر که مسافران از گوشه و کنار کشور و جهان برای دیدن آن صف نکشیده باشند. شیراز در تمام فصل سال دیدنی‌ است اما اگر فرصت  یا موقعیت سفر به این شهر تماشایی را ندارید پیشنهاد می‌کنیم به 2قسمت پادکستی که درباره این شهر در رادیو جولون منتشر شده است گوش کنید. در این دو پادکست گشتی در گوشه و کنار شهر زده‌اند و تمام آن را روایت می‌کنند. دیدنی‌هایی مثل مجموعه وکیل، آرامگاه‌های حافظ و سعدی، باغ‌های نارنج و هم‌صحبتی با مردم شهر و آشنایی با راه و رسم آنها به‌طور کامل در این دو قسمت روایت شده است.

مستند

   غذاهای خیابانی
یکی از سبک‌های جدید تهیه مستند که به تازگی در بین گردشگران و بینندگان بسیار پرطرفدار شده است خیابان‌گردی با تکیه بر غذاست. در چند سال گذشته چرخ‌دستی‌ها و ماشین‌های غذایی که در ظاهر ثابت نیستند اما هر شب در یک مکان مشخص بساط به پا می‌کنند و عده‌ای را به بهانه غذا دور خود جمع می‌کنند بسیار زیادشده است و هم‌اکنون به یک جاذبه گردشگری تبدیل شده‌اند. Chef’s Table یکی از مستندسازان معروف است که در قسمت اول از ساخت مستند خود سری به کشورهای جنوب‌شرقی آسیا زده و از غذاهای خیابانی در این کشورها فیلم تهیه کرده است. اگر علاقه‌مند به این سبک از گردشگری هستید دیدن این مستند Street Food را از دست ندهید.

کتاب

   گشت‌وگذار در کاشان
اگر علاقه‌مند به کتاب‌های گردشگری هستید کتاب «نگین کویر» را از دست ندهید. در این کتاب یک راهنمای جمع‌وجور و خلاصه درباره سفر به کاشان به قلم مصطفی نیکومنش برای شما گردآوری شده است. در نگین کویر می‌توانید به‌طور کامل با تاریخ شهر کاشان از گذشته تا به امروز آشنا شوید و همچنین زیبایی‌ها و دیدنی‌های آن را بهتر بشناسید. در قسمتی از این کتاب آمده است: بنای اولیه باغ فین به قبل از اسلام بازمی‌گردد که با تمدن سیلک پیوند خورده است، خود تمدن سیلک نیز پیوندی ناگسستنی با چشمه جوشانی دارد که از بالای باغ جاری است، این چشمه که به چشمه سلیمانیه معروف است در اصل قناتی است که مظهر آن را چشمه می‌گویند و... .

فیلم لانه خرگوش

 فیلم درباره زوجی است که فرزندشان را از دست داده‌اند. طبیعی است که ارتباط سه‌نفره و خوشبخت آنها دچار تلاطم می‌شود. نیکول کیدمن و آرون اکهارت، سعی می‌کنند که در این فیلم غمگین، با ایفای نقش فوق‌العاده خود مراحل کنار آمدن این زوج با این فقدان بزرگ را به تصویر بکشند؛ فقدانی که البته در جریان فیلم متوجه می‌شویم چندان هم راحت نیست و چه‌بسا یک عمر و یک زندگی برای کنار آمدن با آن نیاز باشد. در واقع در لانه خرگوش، با تلاش یک زوج برای کمک به هم در کنار آمدن با این فقدان و سوگ بزرگ را مشاهده می‌کنیم.

ما یک باغ وحش خریدیم

  بنجامین که با همسر و دو فرزندش زندگی می‌کرده، همسرش را از دست داده است. همین فقدان کافی است تا او حسابی به هم بریزد و دچار مشکلات روحی و افسردگی و... شود. اما مشکلات روحی او، تنها مختص بنجامین نیستند؛ بلکه روی پسر و دختر کوچکش هم اثر می‌گذارد. همین انگیزه، کفایت می‌کند تا او به‌خاطر فرزندانش هم که شده مشکلات روحی‌اش را کنار گذاشته و شروع جدیدی در زندگی‌اش داشته باشد. همین امر است که باعث می‌شود تا با فیلمی شادتر نسبت به دیگر فیلم‌هایی که به موضوع کنار آمدن با سوگ عزیزان می‌پردازند، روبه‌رو باشیم. بنجامین با اینکه رنج بسیاری می‌کشد، اما انگیزه‌ای بزرگ برای بروز ندادن غم‌هایش دارد؛ انگیزه‌ای به نام فرزندانش. این فیلم در حقیقت به کسانی که عزیزی از دست داده‌اند، تلنگری می‌زند تا بهانه‌ها و دلایل محکم‌تری برای عدم افسردگی و ادامه دادن به زندگی پیدا کنند.

چه رؤیاهایی که می‌آیند

در زندگی اتفاقاتی هستند که در اختیار ما نیستند؛ اما قاعدتا و نحوه واکنش به این اتفاقات در اختیار ما بوده و کاملاً در این حوزه انتخاب داریم. اما نحوه انتخاب‌های ما در واکنش نشان دادن به این وقایع قطعی را چه چیزی مشخص می‌کند؟ معنایی که برای ما دارند. گاهی مرگ برای ما به‌معنای پایان است؛ در این صورت انتخاب‌هایی به‌شدت محدود داریم و افسرده می‌شویم. گاهی نیز مرگ تنها یک آغاز یا انتقال است، در این صورت نگرش و واکنش مبتنی بر آن فرق می‌کند. در فیلم «چه رؤیاهایی که می‌آیند» که البته یک درام فانتزی از آب درآمده است، ما با تلاش سازندگان این اثر در انتقال نگاه دوم روبه‌رو هستیم؛ تلاشی که به ما ثابت می‌کند مرگ، پایان کبوتر نیست. در واقع وقتی معنای مرگ برای شما عوض می‌شود، در این صورت می‌توانید مصیبت‌های وارده از بابت از دست دادن عزیزان را راحت‌تر تاب بیاورید و درک کنید که همه این خلأها، حرکت از یک زندگی به زندگی دیگر است.

فرانکشتاین

یکی از رایج‌ترین ژانرهایی که در آنها داستان‌های زیادی تولید می‌شود، ژانر علمی تخیلی است. این ژانر نیز به نوبه‌خودش به آثار کلاسیک و بعد از آن تبدیل می‌شود. یکی از نخستین کتاب‌هایی که به این حوزه مرتبط می‌شود، کتاب فرانکشتاین است؛ کتابی که نویسنده آن مری شلی بود. این کتاب در ابتدای قرن‌نوزدهم میلادی نوشته شد و برخی آن را ابتدای ادبیات علمی تخیلی می‌دانند. کتاب، درباره دانشمند جوانی است که اعضای بدن مردگان را کنار هم قرار داده و یک موجود وحشتناک و عجیب خلق می‌کند. این هیولای دست‌ساز، رد بخیه بر صورت و اندامش دارد و شروع می‌کند به شرارت و نابودگری. جالب اینکه نام این هیولا هم از نام خالقش، یعنی همان دانشمند جوان گرفته شد.

سفر به مرکز زمین

احتمالا همه کسانی که در میانسالی یا بیشتر از آن قرار دارند، کارتون‌هایی با این موضوع را به یاد دارند؛ دانشمندی که همراه با برادرزاده نوجوان خود راهی یک سفر ماجراجویانه می‌شود. این اثر را ژول ورن نگاشته و از مهم‌ترین و نخستین کتاب‌های ژانر ادبیات علمی تخیلی است. کتاب در زمانی تألیف شد که بحث دانشمندان درباره زمین و عناصر تشکیل‌دهنده آن به‌شدت جریان داشت. تا پیش از آن خیلی‌ها تصور می‌کردند که داخل زمین تهی است؛ اما دانشمندان در حال اثبات آن بودند که چنین چیزی صحت ندارد. در روزگار ما این کتاب را مناسب نوجوان‌ها می‌دانستند، هرچند که بیشتر این بزرگ‌ترها بودند که با علاقه‌ای شدید و کنجکاوی آن را دنبال می‌کردند تا ببینند واقعا داخل زمین چه خبر است.

ماشین زمان

این ایده که ما سوار ماشین زمان شده و به گذشته یا آینده سفر کنیم از دیرباز در ادبیات علمی،تخیلی جهان نقش مهمی داشته است؛ حتی به عرصه سینما و سریال‌ها و انیمیشن‌ها هم کشیده شده است. اچ.جی ولز، یکی از نخستین کتاب‌های مربوط به سفر در زمان را نگاشته؛ « ماشین زمان». نویسنده که خود یک دانشمند بوده، به راحتی توانسته با تسلطی که بر ادبیات و توصیف دارد، خواننده را با خود همراه کرده و او را به آینده ببرد. در این کتاب، شخصیت اصلی بر وسیله‌ای مکانیکی سوار شده و به آینده می‌رود. در آینده‌ای که او حضور‌یافته، نوع بشر به 2بخش اشراف و کارگران زیرزمینی تقسیم می‌شوند. اما این آینده مربوط به چه سالی است؟ کسی نمی‌داند. شخصیت اصلی سرانجام قانع می‌شود که باید به زمان خودش برگردد.