• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 22 مهر 1400
کد مطلب : 142922
+
-

مامان‌زهره و خلق یک حال خوب

یک فنجان مهر
مامان‌زهره و خلق یک حال خوب

سیناقنبرپور

دوستی که وکیل دادگستری است می‌گفت: «اگر مادر نداشته باشی ولی پدر داشته باشی می‌شی یه وکیل موفق بی‌احساس!».
از منظری راست می‌گفت چون جنس محبت پدر چه پولدار، چه بی‌پولش متفاوت از مادر است و این مادر است که بذر احساس را در ذهن و وجود هرکسی می‌کارد. این دوست وکیل روایت دیگری هم داشت که به توصیف خود می‌افزود و آن این بود که «اگر پدر نداشته باشی ولی مادر داشته باشی هر چی بشی حداقل مهربون می‌شی».
چندی قبل که سازمان بهزیستی کشور اعلام کرد از ابتدای شیوع کرونا تا‌کنون دست‌کم ۵۱هزار کودک، پدر یا مادر خود را به سبب ابتلا به کووید-۱۹ از دست داده‌اند. بنابراین ما علاوه بر خلأ‌های مختلف حالا با خلأ پدر یا مادر برای این دسته از کودکان هم مواجهیم. حال ببینید چه بسیار کودکانی داریم که با خلأ عاطفی نداشتن پدر یا مادر یا هر دو در رنجند. اگر به قاعده توصیفی دوست وکیل‌مان ارزیابی کنیم کودکانی که نه پدر دارند و نه مادر چه سرنوشتی خواهند داشت چون نه مهربانی را تجربه می‌کنند و نه انضباط و دیسیپلینی هست که در مسیری به یک موقعیت اجتماعی برسند. خوب می‌دانیم که هیچ‌چیز جای خالی پدر و مادر را پر نمی‌کند؛ آن هم در کودکی. در چنین شرایطی پرسش این است که چگونه می‌توان از به‌وجود آمدن شهروندانی که مهربان نیستند و موقعیت اجتماعی مناسبی هم به‌دست نیاورده‌اند، جلوگیری یا دست‌کم این چرخه را کند کرد؟
وقتی جامعه با پدیده‌ای چون «اکبر خرمدین» مواجه می‌شود که مرتکب قتل دو فرزند و داماد خود با آن کیفیتی که می‌دانید شده‌است چقدر آسیب می‌بیند؟ آیا کسی می‌تواند این آسیب را محاسبه کند و بگوید مثلاً یک میلیاردتومان آسیب دیده است. وقتی اعتماد عمومی مخدوش می‌شود با میلیارد میلیاردتومان هم نمی‌توان آن را جبران کرد. در ماجرای اکبر خرمدین هنوز به درستی مسئله تولید چنین فردی که سال‌ها به‌عنوان یک عضو شریف جامعه شناخته می‌شده، پرداخته نشده است؛ آن هم فردی که به ادعای خودش در سال‌های دفاع‌مقدس در جبهه‌های دفاع از کشور انجام وظیفه می‌کرده است. اگر این کاوش در زندگی و دوره کودکی اکبرخرمدین فرای محاکمه و رسیدگی جنایی و قضایی صورت گیرد و به اطلاع مردم برسد برای همگان روشن می‌شود که به هر قیمتی که شده باید بتوانند «یک حال خوب» در کودکی برای هر عضوی از جامعه فراهم شود. تولید یک حال خوب لزوماً به حضور پدر و مادر وابسته نیست. فلسفه زندگی برپایه بسیاری از فقدان‌ها شکل گرفته است و هیچ‌چیزی کامل نیست. بنابراین هرقدر بتوانیم برای کودکانی که هیچ‌کس را ندارند یک حال خوبی را ایجاد کنیم از تکثیر اکبرخرمدین‌ها جلوگیری می‌کنیم. اگر آن روز که اکبرخرمدین کودکی خود را در قبرستان و غسالخانه به آب فروختن می‌گذراند، «مامان‌زهره»ای به دادش می‌رسید و او را زیر بال و پر خود می‌گرفت شاید سرنوشت دیگری می‌یافت. مامان زهره و کسانی که مثل او هستند برای ایجاد یک حال خوب فقط نقش مادر را بازی نمی‌کنند. آنها باید تیمی را به‌کار بگیرند که آن تیم دست به‌دست هم بدهد و این حال خوب را ایجاد کند؛ از یک غذای خوب و مادرپز گرفته تا طعم خرید لباس شب عید و وقت مدرسه‌رفتن. از یک بغل کردن ساده تا نشستن پای درددل و غصه‌های او. تشکیل چنین تیمی نیازمند صرف هزینه‌های قابل تأمل و جذب نیروی انسانی ماهر و حرفه‌ای است. در  این میان اگر اعضای این تیم خود کارکرد درستی  نداشته باشند، باز هم همان چرخه معیوب ادامه می‌یابد. جلوگیری از حرکت یک چرخه معیوب فقط به‌دست یک نفر و به‌تنهایی ممکن نیست. برای همین همه ما ولو اندک باید بتوانیم حرکت و فعالیت  مامان‌زهره‌ها را تقویت و پشتیبانی کنیم. در این کلمات می‌خواهم تجربه‌هایی از چگونگی ایجاد حال خوب برای کودکانی که هیچ‌کس را ندارند، بگویم؛ اینکه دست‌کم وقتی کودکی که هیچ‌کس را ندارد ولی می‌تواند به خوبی آموزش ببیند و رشد کند و در نهایت با کسب علم و دانش به فردی مؤثر در جامعه تبدیل شود، چگونه حال بهتری دارد و اجازه نمی‌دهد حال بد استمرار یابد. ماجرای مامان زهره، ماجرای یک شخص نیست، توصیف فرهنگی است که از تجربه‌های مختلفی به‌دست آمده است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید