• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 19 فروردین 1400
کد مطلب : 127586
+
-

مرا به‌ نام صدا می‌زنی

مرا به‌ نام صدا می‌زنی

  یاسمن رضائیان

صدایت را شنیدم که صدایم کردی. مرا با هر اسم و کلمه‌ای که با آن آشنا بودم، با هر اسم و کلمه‌ای که می‌توانست دقیق‌تر مرا به یاد خودم بیندازد، صدا کردی. من به هزار سمتی که صدایت آمد سر برگرداندم. همه‌ی آن اسم‌ها و کلمه‌ها را شنیدم.
یک‌بار دیگر در آستانه‌ی دعوت تو هستم. یک‌بار دیگر به این فرصت باشکوه فراخوانده شده‌ام. در پیشواز روزهایی که به روزهای بهشت می‌رسد، در پیشواز ماه اردیبهشت، مرا به نام‌های دیگرم صدا کرده‌ای. گفته‌ای بهار، گفته‌ای رود، بامداد و نیایش و امید، لبخند و آرامش و بندگی. مرا با همه‌ی این کلمه‌ها صدا زده‌ای. و حالا من این‌جایم. با قلبی که از شوق این دعوت پر از پرنده شده است.
مثل این است که به سفری یک‌ماهه بروم، به گردشی یک‌ماهه. یک مهمانی ویژه به جایی متفاوت از مکان‌های دیگر. باید از تک‌تک لحظه‌ها بهره برد. باید حس خوب سحرها و غروب‌هایش را، حس خوب دعاکردن را، به خاطر سپرد.
در این ماه زبانم برای حرف‌زدن با تو باز می‌شود. نه این‌که آرزوهای بزرگ و کوچک داشته باشم و تندتند آن‌ها را به زبان بیاورم که اجابت کنی. اصلاً همین‌که بار دیگر به این فرصت فراخوانده شده‌ام یعنی اجابت شده‌ام. یعنی دستم به بزرگ‌ترین و بلندترین آرزو رسیده است. فرصت گفت‌وگو با تو اجابت شده است و راستش وقتی خوب فکر می‌کنم می‌بینم در برابر تو هیچ‌چیز جز خودت نمی‌خواهم.
من این‌جا نشسته‌ام، برابر تو و هرسو رو برمی‌گردانم تو هستی. دارم به آیه‌های تو فکر می‌کنم که این روزها کم‌کم، بیش‌تر از قبل، در برابرم نمایان می‌شوند. هرنشانه را که دنبال می‌کنم بُعد تازه‌ای را کشف می‌کنم. این روزها عجیب به آگاه‌شدن نزدیک می‌شوم.
گاهی از خودم می‌پرسم این روزها در آسمان چه اتفاقی می‌افتد؟ در دوردست‌هایی که انسان نمی‌تواند به آن‌ها دست پیدا کند چه ماجراهایی رخ می‌دهد؟ راز باشکوهی دارد این ماه که هرلحظه‌اش را به گنجی شبیه می‌کند. باید غوغایی در آسمان‌ها، در آن آفرینش بالا، برپا باشد. چون می‌دانم لحظه به لحظه‌ی این ماه از آن آفرینش والا به ما رسیده است.
صدایت را شنیدم که صدایم کردی. مهربانی تو در کلمه‌ها نمی‌گنجد. همه‌ی ما را صدا می‌کنی و فرصت دوباره‌ای می‌بخشی. فرصتی که هنوز هم بعد از سال‌ها نتوانسته‌ام عمیق و کامل، آن‌طور که شایسته است، آن را درک کنم اما هربار از شوق این صدازدن به سمت تو می‌دوم و امید دارم که امسال بیش‌تر از سال‌های قبل به ارزش این دعوت آگاه شوم.
نام‌های دیگرم را می‌شناسی. با تمام نام‌هایم، با تمام نشانه‌هایی که می‌بینم، صدایم می‌کنی. به یک نام و یک نشانه اکتفا نمی‌کنی چون می‌دانی ممکن است آن نام و نشانه را درک نکنم و فرصت را از دست بدهم. آن‌قدر مهربانی که برای چنین دعوت باشکوهی، که هرکس مشتاقانه خواهان دریافت آن است، ما را بارها و بارها صدا می‌زنی.
این‌روزها جهان از نشانه‌های دعوت پر شده است. من تلاش می‌کنم بیش‌تر از همیشه به درک این دعوت نزدیک شوم. دارم نشانه‌ها را دنبال می‌کنم. هرچه آگاه‌تر می‌شوم نشانه‌های بیش‌تری می‌بینم. جهان این‌روزها پر از نام و نشانه شده است، پر از کسانی که به سوی تو برگشته‌اند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید