• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
چهار شنبه 8 بهمن 1399
کد مطلب : 122963
+
-

قاتل بزرگراه

قاتل سریالی زنان کرجی، زمستان سال 89به دار مجازات آویخته شد

حوادث
قاتل بزرگراه


جواد عزیزی  

در گرگ و میش سحر و سرمای استخوان‎‌‎سوز بهمن 89، میدان قدس کرج با آن میله‎‌‎هایی که دورش را محصور کرده و آدم‎‌‎هایی که همچون شبح، فقط سایه‎‌‎ای از آنها پیداست جلوه‎‌‎ای عجیب پیدا کرده. اینجا قرار است پایان راه جنایتکاری سریالی باشد که روزنامه‎‌‎ها به او لقب «قاتل بزرگراه» داده بودند؛ مردی که جنایت‎‌‎هایش در خلال سال‎‌‎های 85 و 87 آنقدر سر و صدا کرده بود که حالا آدم‎‌‎های زیادی حاضر شده‎‌‎اند تماشای صحنه اعدام او را در هوای یخ‎‌‎زده زمستانی به خواب شیرین صبحگاهی ترجیح داده و برای اینکه بعدها خاطره‌گوی آخرین لحظات زندگی «امید برک» باشند خودشان را به میدان قدس برسانند.
امید جنایت‎‌‎هایش را از سال85 آغاز کرد. یک سال پس از ازدواجش با ساحره که به‎‌‎گفته خودش همیشه عاشق او بود؛ «سال84 برای کار به یکی از شهرهای شمالی رفته بودم که با ساحره آشنا شدم. عاشقش شدم و با هم ازدواج کردیم. زندگی‎‌‎مان را در همان شهر شروع کردیم تا اینکه یک روز با زنی آشنا شدم که طلای زیادی داشت. او را به قتل رساندم و طلاهایش را دزدیدم تا خرج زندگی‎‌‎ام کنم». 
امید زن دیگری را هم در آن شهر برای سرقت طلاهایش به قتل رساند تا اینکه سال86پیکانی خرید و دست همسرش را گرفت و برای زندگی تازه راهی کرج شد. آنها خانه‎‌‎ای در خرمدشت کرج اجاره کردند و امید با پیکانی که خریده بود مسافرکشی می‎‌‎کرد تا اینکه یک روز اتفاقی برایش رخ داد که زمینه‎‌‎ساز ادامه قتل‎‌‌‎های سریالی‎‌‎ شد؛«زنی به‎‌‎عنوان مسافر سوار ماشینم بود و چون خیابان شلوغ بود می‎‌‎خواستم میانبر بزنم که آن زن شروع کرد به سر و صدا کردن. بعد هم مرا متهم کرد که قصد داشته‎‌‎ام به او تجاوز کنم. او از من خواست 150هزار تومان بدهم که رضایت بدهد اما این پول را نداشتم و به زندان افتادم. وقتی آزاد شدم، تصمیم گرفتم از زنان انتقام بگیرم». 
قاتل سریالی بزرگراه پس از آن به هر زنی که سوار ماشینش می‎‌‎شد پیشنهاد دوستی می‎‌‎داد و با فریب او را به خانه‎‌‎اش دعوت می‎‌‎کرد. اگر قربانی‎‌‎اش قبول می‎‌‎کرد، او را به داخل خانه می‎‌‎کشاند و خفه‎‌‎اش می‎‌‎کرد و طلاهایش را می‎‌‎دزدید. سپس تا تاریک شدن هوا صبر می‎‌‎کرد و بعد جسد را که به دور آن ملحفه‎‌‎ای پیچیده بود، از خانه بیرون برده و کنار بزرگراه‎‌‎های شلوغ رها می‎‌‎کرد.
او بعدها در گفت‎‌‎وگو با خبرنگاران چنین گفت: «از بین زنانی که به آنها پیشنهاد دوستی دادم، فقط 2نفر عصبانی و از ماشین پیاده شدند و بقیه به خانه‎‌‎ام آمدند و اگر دستگیر نمی‎‌‎شدم به قتل‎‌‎ها ادامه می‎‌‎دادم». او درباره نقش همسرش در این قتل‎‌‎ها هم گفت:«ساحره از قتل سوم به بعد در جریان قرار گرفت. وقتی دید نمی‎‌‎تواند مانعم شود، چیزی نگفت و بعد از هر قتلی که مرتکب می‎‌‎شدم، طلاهای مسروقه را به طلافروشی می‎‌‎برد و می‎‌‎فروخت». 
امید برک، علاوه بر 2قتلی که در شمال کشور مرتکب شده بود، 8زن را در کرج به قتل رساند تا اینکه پلیس توانست از روی تماسی که وی با آخرین قربانی‎‌‎اش گرفته بود، رد او را بزند.
او بعدها درباره نحوه ارتکاب قتل‎‌‌‎ها گفت:«5نفر از این زنان را در خانه‎‌‎ام در خرمدشت به قتل رساندم. 2نفر را بعد از اسباب‎‌‎کشی به خانه جدیدمان در کمالشهر و یک زن را هم در داخل ماشینم. من بعد از کشتن هر کدام از طعمه‎‌‎هایم به آرامش می‎‌‎رسیدم». ‎‌‎
امید، پس از آخرین جنایت وقتی فهمید که پلیس او را شناسایی کرده، همراه همسرش به یکی از شهرهای شمالی گریخت اما طولی نکشید که در آنجا دستگیر شد و بعد از اعتراف به قتل 8زن، به 10بار قصاص و یک‎‌‎بار اعدام محکوم شد. همسرش نیز به اتهام معاونت در قتل و فروش اموال مسروقه به 6سال حبس محکوم شد. امید در نهایت در سحرگاه چهارم بهمن 1389، در سن 24سالگی و در ملأعام به دار مجازات آویخته شد. او که در همه جلسات محاکمه‎‌‎اش و در گفت‎‌‎وگو با خبرنگاران مدعی بود همیشه عاشق همسرش بوده و هرگز به او خیانت نکرده، وقتی طناب دار را بر گردنش دید، فریاد زد که قتل‎‌‎ها کار او نبوده و همسرش قاتل اصلی است، اما این ادعای دروغین او هم نتوانست در واپسین لحظات، جانش را نجات دهد.

این خبر را به اشتراک بگذارید