• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 18 دی 1399
کد مطلب : 121175
+
-

گفت‌وگو با هنرمند ژاپنی که به زبان فارسی خوشنویسی می‌کند و آن را در کشورش آموزش می‌دهد

از توکیو تا تهران با خط فارسی

از توکیو تا تهران با خط فارسی

نیلوفر ذوالفقاری

هنر هر شکلی که داشته باشد، توجه یک هنردوست واقعی را به‌خود جلب می‌کند تا آنجا که سراغ یادگیری هنری می‌رود که برای مردم کشورش ناآشناست. این اتفاقی است که برای هیساکو تسونودا، بانوی هنرمند ژاپنی افتاده است. او که به تاریخ مشرق‌زمین علاقه داشته و در این رشته تحصیل کرده، زبان فارسی را به‌عنوان زبان دوم خود انتخاب کرده و این انتخاب، سال‌ها بعد او را به طرف هنر خوشنویسی به زبان فارسی هدایت کرده است. با این هنرمند 63ساله ژاپنی که به زبان فارسی، اشعار ایرانی و هنر خوشنویسی علاقه دارد و با همکاری رایزن فرهنگی ایران در ژاپن، برای هموطنانش کلاس آموزش زبان فارسی برگزار می‌کند، گفت‌وگو کرده‌ایم.

    چطور زبان فارسی را یاد گرفتید؟
40سال پیش، وقتی در رشته تاریخ مشرق زمین درس می‌خواندم، زبان فارسی را به‌عنوان زبان دوم برای یادگیری انتخاب کردم. بعد از پایان دانشگاه، علاقه‌ام باعث شد نزد آقای کیمینوری ناکامورا که «بوف‌کور» صادق هدایت را به ژاپنی ترجمه کرده، یادگیری زبان فارسی را ادامه دهم. به‌مدت 8سال، هفته‌ای یک‌بار آموزش می‌دیدم تا خواندن و نوشتن را یاد بگیرم.

    چه اتفاقی افتاد که با خوشنویسی ایران آشنا شدید؟
یک روز استادم به من کتاب «راهنمای هنر» ‌را نشان داد که در آن درباره خط خوشنویسی، آن هم به نستعلیق زیبا، نوشته شده بود. واقعاً متعجب شدم، چون آن زمان نمی‌دانستم که در ایران هم مانند ژاپن هنر خوشنویسی وجود دارد. البته الان هم اکثر ژاپنی‌ها این موضوع را نمی‌دانند! به همین‌خاطر، برگزاری نمایشگاه و کارگاه خوشنویسی خیلی مهم است. در ژاپن حتی یک کتاب خوشنویسی فارسی موجود نبود و من که آن زمان 31سال داشتم، به‌صورت مکاتبه‌ای با انجمن خوشنویسان ایران طی یک سال و نیم، خوشنویسی را از استاد حسن سخاوت یاد گرفتم.

    هنر خوشنویسی را چگونه ادامه دادید؟
 حدود 30سال است که سراغ خوشنویسی ایرانی رفته‌ام و در سفر به ایران در سال 1991به‌مدت 3سال در تهران، در انجمن خوشنویسان ایران نزد مرحوم استاد حسن سخاوت و استاد حمید غبرانژاد تعلیم خط دیده‌ام. بعد از بازگشت به ژاپن، از سال 1994تا‌کنون به تدریس زبان فارسی و آموزش خوشنویسی مشغولم و از سال 2006هر سال نمایشگاه خوشنویسی برگزار می‌کنم. با همراهی رایزنی فرهنگی ایران در ژاپن، زبان فارسی و خوشنویسی تدریس می‌کنم و اگر ممکن باشد از این به بعد هم می‌خواهم با همکاری رایزنی، فعالیت‌های خودم را ادامه دهم تا فرهنگ و هنر قشنگ ایران را به مردم ژاپن معرفی کنم.

    به‌نظر شما چه شباهت‌هایی بین ادبیات و زبان ژاپنی و فارسی وجود دارد؟
من در نخستین جلسه کلاس نوآموز زبان فارسی، به فارسی‌آموزان ژاپنی می‌گویم وقتی می‌خواهیم جمله ساده را یعنی جمله‌ای که در آن تنها یک فعل به‌کار رفته است، به فارسی بیان کنیم، قرار دادن واژگان در جمله شبیه به زبان ژاپنی است. معمولا در نخستین جلسه، جمله «سلام، خوشبختم، من هیساکو هستم» را به آنها یاد می‌دهم. بعد برایشان توضیح می‌دهم که اگر کلمه‌های فارسی را یکی یکی مثل ژاپنی بگوییم، می‌توانیم فارسی حرف بزنیم. در ژاپنی و فارسی، اول جمله فاعل و در آخر آن فعل می‌آید، پس خیلی آسان است. وقتی این نکات را می‌گویم، نوآموزان خوشحال و خیالشان راحت می‌شود و بیشتر یاد می‌گیرند. در زبان ژاپنی، صرف کردن فعل و صورت‌های شش‌گانه فعلی وجود ندارد. بعضی فارسی‌آموزان نوآموز که تمرین کمی دارند، بعضی جمله‌ها را اشتباه می‌گویند. شباهت‌‌ها وجود دارد اما تفاوت‌های بین دو زبان هم زیاد هستند. اما زبان فقط یک وسیله برای نشان دادن افکار، احساسات و فرهنگ است. مهم این است که من می‌توانم درک کنم نویسنده چه می‌گوید. به‌نظرم برای ژاپنی‌ها، درک کردن فارسی و احساس کردن افکار مردم ایران سخت نیست، چون فرهنگ‌های دو کشور به هم نزدیک هستند.

    بیشتر به خواندن چه کتاب‌هایی از زبان فارسی علاقه دارید؟نویسنده ایرانی موردعلاقه شما کیست؟
موقعی که فارسی یاد می‌گرفتم، آثار جمال‌زاده و صادق هدایت را می‌خواندم، چون استادم متخصص ادبیات معاصر بود. وقتی در تهران تمرین خوشنویسی می‌کردم، کتاب‌های مربوط به خوشنویسی را جمع‌آوری کردم. از بین آنها، 2کتاب برایم جالب بود، یکی «تعلیم خط» و دیگری «اطلس‌خط» هر دو از استاد حبیب‌الله فضایلی، خطاط مشهور است. این کتاب‌ها با قلم و دستخط ایشان نوشته شده و برای من که آن موقع تازه  تمرین خوشنویسی را شروع کرده بودم، خواندن آنها خیلی سخت بود. هنوز هم وقتی لازم باشد، بخش‌هایی از آنها را می‌خوانم. چند سالی است که به قصه‌های شفاهی ایران علاقه‌مند شده‌ام و ماهی یک‌بار در یک گروه علمی شرکت می‌کنم که علاقه‌مندان قصه‌های عامیانه کشورهای مختلف در آن دور هم می‌نشینند. همه اعضای گروه ژاپنی هستند و داستان‌های کشورهای مختلف را ترجمه و معرفی می‌کنند. هر 3یا 4سال هم کتابی از این ترجمه‌ها چاپ می‌شود. قصه‌های ایران خیلی شیرین است، عبارت‌هایی مثل یکی بود یکی نبود، غیراز خدا هیچ‌کس نبود. رفتیم بالا ماست بود، قصه ما راست بود یا آمدیم پایین دوغ بود، قصه ما دروغ بود، خیلی شیرین هستند.

    واکنش ژاپنی‌هایی که با فارسی آشنا نیستند، موقع دیدن خوشنویسی‌های شما چیست؟
بسیاری از مردم ژاپن هنوز نمی‌دانند در ایران خوشنویسی وجود دارد، بنابراین موقع دیدن خوشنویسی‌هایم می‌گویند که برای نخستین بار است این هنر را می‌بینند و برایشان مثل نقاشی است. به‌نظر آنها انگار از خوشنویسی فارسی، موسیقی شنیده می‌شود. سؤال‌هایی هم می‌پرسند، مثل اینکه از قلم‌مو در خوشنویسی فارسی استفاده می‌شود یا مرکب از چه چیزهایی ساخته شده است؟ وقتی ژاپنی‌ها در کارگاه‌های همراه با نمایشگاه، خوشنویسی با قلم نی را تجربه می‌کنند، متوجه می‌شوند که چه هنر زیبایی را شاهد هستند.

    شما کدام شهرهای ایران را دیده‌اید؟
تهران، شیراز، اصفهان، ارومیه و نایین را دیده‌ام. شمال و جنوب ایران، مشهد و قم و تبریز را دوست دارم ببینم. سفر به دزفول را هم دوست دارم تا ببینم قلم‌نی چطور ساخته می‌شود؟ قزوین هم شهری است که استاد میرعماد در آن به دنیا آمد، دوست دارم در شهرهای مختلف نمایشگاهی از آثار خودم و شاگردانم برپا کنم و اگر این اتفاق بیفتد، خیلی خوشحال می‌شوم.

    بزرگ‌ترین ویژگی‌ای که از مردم ایران در ذهن شما مانده چیست؟
ایرانی‌ها خونگرم، مهمان‌نواز و بسیار مهربان هستند. مهربانی ایرانی‌ها را دوست دارم.

    روزهای کرونایی را چطور می‌گذرانید؟
زندگی خودم خیلی عوض نشده است، اما به‌جای کلاس‌های حضوری، کلاس‌های مجازی برای فارسی‌آموزان برپا می‌کنم. یکی از خوبی‌های کلاس مجازی این است که من که در توکیو زندگی می‌کنم، می‌توانم با فارسی‌آموزانی از سراسر ژاپن آشنا شوم. یکی از شاگردانم در استان هوکایدو که در شمال ژاپن قرار دارد زندگی می‌کند و دیگری در جنوبی‌ترین استان کشورمان که زادگاه خودم است. از این آشنایی خیلی لذت می‌برم.



فارسی، زبان دوم
هیساکو تسونودا متولد سال 1335شمسی است، در دوران دانشجویی در قدیمی‌ترین دانشگاه خصوصی ژاپن یعنی دانشگاه واسدا در رشته تاریخ مشرق‌زمین تحصیل کرده است. حتما همان‌قدر که الفبای زبان ژاپنی به چشم ما فارسی‌زبان‌ها غریب است و از آن سر درنمی‌آوریم، دیدن خط فارسی هم برای ژاپنی‌ها تجربه ناآشنایی است. تسونودا هرچند با زبان و خط فارسی آشنا بوده، اما خوشنویسی ایرانی هنری بوده که برایش تازگی داشته است. تسونودا در خاطراتش می‌گوید زمانی که نمی‌دانسته چطور باید قلم نی بتراشد، در نامه‌ای از استاد خود درباره این موضوع می‌پرسد، مدتی بعد، یک بسته به‌دست او می‌رسد، بسته‌ای حاوی چند قلم نی تراشیده‌شده که استادش برایش فرستاده، او می‌گوید:«متأسفانه همه قلم‌ها در راه شکسته بودند. اما این نشان داد که چقدر ایرانی‌ها مهربان هستند و این به یکی از خاطرات شیرین من تبدیل شد». آنطور که این هنرمند می‌گوید، قلم نی و لیقه هم در ژاپن وجود ندارد، به همین دلیل گاهی که دوستانش از ژاپن به ایران مسافرت می‌کنند، از آنها درخواست می‌کند برایش وسایل خوشنویسی بخرند. او می‌گوید: «البته در ژاپن قلم بامبو وجود دارد و می‌توان از آن استفاده کرد، مرکب ژاپنی هم اگر چه با مرکب ایرانی تا حدودی فرق دارد اما جنس خوبی دارد و به همین دلیل معمولا در کلاس از آن استفاده می‌کنم، به جای لیقه هم از پنبه و اسفنج استفاده می‌کنم».

این خبر را به اشتراک بگذارید