• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 21 فروردین 1397
کد مطلب : 11695
+
-

از پایتخت تا شام

یادداشت
از پایتخت تا شام

جواد رسولی|پژوهشگر رسانه و روزنامه نگار:

سرانجام بعد از گذشت بیش‌ از 4سال از اعلام موجودیت داعش و حضور خونین و پر از خشونتش در بخش‌‌های مهمی از کشورهای همسایه‌مان، در نوروز امسال 2محصول پرمخاطب رسانه‌ای آن را به‌عنوان موضوع اصلی یا حداقل کلیدی تصویر کردند: فیلم سینمایی به وقت شام و سریال پایتخت ۵. هم ابراهیم حاتمی‌کیا و هم گروه سازنده پایتخت به رهبری تنابنده و مقدم، کوشیده بودند تا براساس پدیده داعش درام خلق کرده و به این ترتیب مخاطبشان را با این موضوع درگیر کنند. آنها چقدر در این کار موفق بودند؟ کارشان چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با هم داشت؟ چطور می‌شود این دو محصول را با هم مقایسه کرد و ویژگی‌های کارشان را بازشناخت؟ در این یادداشت کوتاه فرصتی برای پاسخ تفصیلی به این سؤال‌ها نیست، هرچند که پاسخ دادن به آنها و تحلیل تصویر داعش در رسانه‌‌های پرمخاطب کشور به‌نظرم کار مهم و لازمی است. اینجا به یک تفاوت و یک شباهت این دو کار تصویری اشاره می‌کنم که به‌نظرم اهمیت بیشتری دارند.
شباهت اصلی هر دوی اینها، تلاش قابل احترام و فراوان برای پرداخت حرفه‌ای و باورپذیر صحنه‌‌های تقابل و درگیری است. سکانس حمله خودروی انتحاری داعش و سپس درگیری نیروها در به وقت شام و همینطور سکانس هجوم نیروهای داعش به‌خودروی زرهی که نقی و خانواده‌اش در آن پنهان شده‌اند می‌توانند مثال‌هایی باشند از تعلیق داستانی و اجرای موفق صحنه و میخکوب‌کردن بیننده. اما این دو، یک تفاوت مهم هم دارند.

حاتمی‌کیا در به وقت شام تلاش کرده است تا جای ممکن فکت‌های بیشتری از آنچه درباره پدیده داعش وجود دارد را در داستانش بگنجاند و به این ترتیب تصویر دقیق‌تری از این گروه پیش چشم مخاطب بگذارد. در کار حاتمی‌کیا مثلا این ویژگی‌‌ها درباره داعش گنجانده شده است: حضور و همکاری بعضی از قبایل سنی ساکن سوریه، حضور نیروهای خارجی با تنوع نسبتا زیاد در این گروه، تأکید فراوان داعش بر پوشش رسانه‌ای عملیات تروریستی به‌صورت حرفه‌ای و مجهز، حضور روسیه و ایران به‌عنوان حامیان نظامی سوریه در جنگ این کشور با گروه‌هایی از جنس داعش، مرور مهم‌‌ترین بخش‌های تحت اشغال سوریه توسط داعش ازجمله دیرالزور و پالمیرا، گنجاندن یکی از مهم‌ترین رخدادهای جنگ در بخش جنوب شرق سوریه (اشغال فرودگاه دیرالزور به‌دست نیروهای داعش) و.... در عوض هرچه حاتمی‌کیا تلاش کرده جزئیاتی از پدیده داعش را در فیلمش به تصویر بکشد، مجموعه پایتخت به تصویری کلی بسنده کرده است. جزئیات مربوط به داعش در پایتخت به وضوح کمترند. می‌بینیم که مکان اتفاق‌ها در قسمت دیگری از سوریه (در نزدیکی لاذقیه در غرب این کشور) رخ می‌دهند؛ جایی که حضور داعش بسیار کمرنگ بوده است. آنچه از داعش به بیننده منتقل می‌شود عموما از طریق پرچم سیاه معروف آن است و بدون آن، افراد مسلح و مهاجم در آن کارخانه مخروبه، می‌توانند عضو هر گروه تکفیری و سلفی دیگری هم باشند. در پایتخت هم البته با اضافه شدن شخصیت الیزابت، روی این نکته که افراد خارجی هم عضو این گروه تروریستی هستند تأکید شده اما گروه سازنده فرصت بیشتری برای پرداخت جزئیات بیشتر نداشته است. به این ترتیب، اگر به وقت شام سرشار از فکت‌‌هایی درباره ویژگی‌های داعش است، پایتخت انتخابش نمایش کلیات مربوط به گروه‌های تکفیری بوده است. این انتخاب‌ها البته در جنس روایت آنها شدیدا تأثیرگذار بوده‌اند. پایتخت تعلیق و صحنه‌های نفسگیرتری آفریده و به وقت شام به‌خاطر فراوانی مضمون‌ها و فکت‌ها، انسجام روایی کمتری دارد. درباره پدیده داعش هنوز حرف‌های ناگفته خیلی زیادی هست. پایتخت و به وقت شام مسیری را آغاز کرده‌اند که بسیار طولانی است؛ مسیری که دیر آغاز شده اما طی کردنش یک ضرورت است.

این خبر را به اشتراک بگذارید