21
پنج شنبه 23 مرداد 1399
شماره 8012
دوچرخه
123
123
پیامـک شما را درباره این صفحه می خوانیم
ویژه
یاسمن رضائیان: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدی ما داستان آنان را به حق برای تو بازگو می‌کنیم. آن‌ها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم آیه‌ی 13، سوره‌ی کهف
الهه صابر: آهو به سخاوت دشت نگاه می‌کرد. به گل‌هایی که بی‌توقف همه‌جا روییده بودند. منظره‌ی خیره‌کننده‌ای بود و آهو به خاطر قلب صافی که داشت انعکاس آن‌همه زیبایی را در وجود خودش احساس می‌کرد.
طوبا ویسه: اول، روز نوجوان پریروز، روز جهانی نوجوان بود. دوچرخه‌ی همیشه نوجوان هم که دلش برای این‌‌جور روزها می‌تپد. اصلاً سر ما برای این‌جور کارها درد می‌کند. شاید بپرسی روز نوجوان چه روزی است؟
دوچرخه عزیز، تازگی‌ها فهمیدم شبیه چه کسی هستی. کتاب «دختر ستاره‌ای» را خوانده‌ای؟ داستان دختری است که شبیه بقیه‌ی بچه‌ها نیست. دلش نمی‌خواهد لباس فرم داشته باشد.

از هزاره ی سوم تا هزاره ی دوچرخه

مرضیه کاظم‌پور: هفته‌ها نوجوانی‌کردن و رکاب‌زدن همراه هفته‌نامه‌ی دوچرخه پر از خاطره‌های شیرینی است که گوشه‌ای از قلب و ذهن نوجوان‌های دوچرخه‌خوان را برای همیشه به‌نام خودش زده! و حالا ما به هزاره‌ی دوم انتشار دوچرخه رسیده‌ایم، چون حالا دوچرخه‌ای 1002 شماره‌ای هستیم!
سیدسروش طباطبایی‌پور نام گروه ما «مافیا» است که از حرف‌های اول اسم‌هایمان یعنی متین‌روپایی، احمدپسته، فرزادکرگدن، یاورنردبون و اردلان‌خان،یعنی خودم ساخته شده است.

نوجوانی و مکافات!

علی مولوی این‌بار و در این قسمت از مجموعه‌ی مکافات‌نامه، به مناسبت 21 مردادماه و روز جهانی نوجوان، قرار است درباره‌ی یکی از سخت‌ترین، عجیب‌ترین، پیچیده‌ترین،طولانی‌ترین، ناراحت‌کننده‌ترین، دردناک‌ترین و ترین‌ترین مکافات روزگارمان حرف بزنیم.

زندگی فراتر از این‌هاست

غرقم در رؤیاهای خودم. گاهی شعله‌ی امیدم خاکستر شده و گاه مثل آتش‌فشانی فوران می‌کند. به گذشته فکر می‌کنم و خنده‌ام می‌گیرد از نگرانی‌ای که برای آینده داشتم.
PDF دوچرخه
کوتاه دوچرخه
مجید قیصری هنجنی اواخر تابستان بود. به فکر رفتن به مدرسه بودیم. چندروز بیش‌تر به بازشدن مدرسه‌ها نمانده بود. به نانوایی شاطرذبیح رفته بودم تا نان بخرم. معمولاً بعد از خرید نان، قبل از این‌که به خانه برسم دم مغازه‌ی اصغرساندویچی نوشابه می‌خریدم و با نان‌مشهدی می‌خوردم.
نوجوانی مثل یک کاسه‌ی بستنی است؛ یک طرف شکلات، یک طرفش موز، یک طرف تمشک و...، گاهی هم تلخی و شیرینی و ترشی در دل هم می‌روند و اصلاً نمی‌دانی چیست! به‌هر‌حال بستنی هرچه باشد، لذت‌بخش و دل‌رباست. در روزهای نوجوانی باید فقط مزه‌های جدید و متفاوت را تجربه کرد.