۹
شنبه 30 دی 1396
شماره 7301
همشهری دو
23023683
02123023900
پیامـک شما را درباره این صفحه می خوانیم

آوارگی پلاسکونشینان پس از آوار

گزارش میدانی همشهری نشان می‌دهد آن دسته از کسبه پلاسکو که به مجتمع نور تهران انتقال یافته‌اند، با کسادی بازار مواجه شده اند
محل استقرار کسبه پلاسکو، یک ساعت مانده به ظهر به قدری خلوت و کم‌نور است که گویی تعطیل شده
ویژه
اینجا سرزمین آتش است؛ حتی دریایش هم می‌سوزاند و جزغاله می‌کند.
روز نهم بهمن‌ماه سال پیش، درست وقتی که عملیات آواربرداری در محل حادثه پلاسکو به پایان رسید، رئیس‌جمهور هیأتی را مأمور کرد تا با به‌کار‌گیری دانش فنی و تخصصی لازم، گزارشی از این رخداد تهیه کنند و به این ترتیب ابعاد مختلف حادثه بررسی شود و اطلاعات ما از آنچه در روز سی‌ام دی‌ماه رخ داده دقیق‌تر شود.
پس از وقوع حادثه پلاسکو، سازماندهی و مصوبات خوبی برای کمک به کسبه زیان‌دیده در این ساختمان شکل گرفت اما متاسفانه به‌ مرور زمان، برخی از این مصوبات در مقام عمل رنگ باخت. با این شرایط به ‌طور قطع و یقین می‌توان گفت که آسیب‌دیدگان در حادثه پلاسکو از شرایط ایجادشده راضی نیستند.
پلاسکو
پلاسکو در آتش سوخت و عبرت شد؛ عبرت تعدادی بنای تجاری ناایمن در شهر تهران... تا مالکان و کسبه‌شان ‌بدانند که خطر حریق و فروریزش، در کمین ساختمان آنها هم هست؛
هر صبح‌ که برای نماز بیدار می‌شود، عکس‌ها و یادگاری‌های دردانه‌اش را تمیز می‌کند و به او «سلام» و «صبح‌به‌خیر» می‌گوید و قربان‌صدقه‌اش می‌رود.
سوز زمستان یکه‌تازی می‌کرد که هرم آتش، خط‌وربط همه معادلات تهران را به هم ریخت.آتش، خودی نشان داد و در میان بهت ساکنان این شهر، یک سازه از فولاد و خاطره را قربانی کرد. این اما تمام ماجرا نبود

داغی که سرد نشد

ویژه‌نامه‌ای برای روزی که آوار پلاسکو بر سر همه ما ریخت
پلاسکو
همین‌جا می‌ایستند؛ همین روبه‌رو. زل می‌زنند به محوطه ایستگاه. خیلی‌وقت‌ها داخل نمی‌آیند؛ بیشتر می‌خواهند ناشناس بمانند؛ آخر خیلی از بچه‌های آتش‌نشان، آنها را می‌شناسند.
پلاسکو؛ فروریزی یک رؤیا

پلاسکو؛ فروریزی یک رؤیا

پلاسکو فروریخت. بنایی که نیم‌قرن پیش در تهران نماد مدرنیته بود، به ناگاه در برابر چشمان میلیون‌ها نفر فروریخت و یکباره جز تلی از آتش و ویرانی باقی نماند.
می‌گفتند صدایش از موتورخانه می‌آید
می‌گفتند صدایش از موتورخانه می‌آید
ساعت 10صبح بود. پیرمرد طبق عادت هر روزش از بهارستان سوار اتوبوس‌های خیابان جمهوری شد. هوش و حواسش پیش جواد بود؛ «خدا کنه جواد رفته باشه پی سفارشای پسرای مشداسمال».
پلاسکو
صبح روز پنجشنبه 30دی‌ماه سال95 با انتشار یک خبر، چشم‌ها به چهارراه استانبول در تهران دوخته شد تا پایتخت ایران در میان بهت و حیرت همگان، شاهد فروریختن ساختمان پلاسکو به‌عنوان نخستین آسمانخراش و ساختمان مدرن خود باشد.

از عرش به فرش افتادیم

پلاسکو
یک سال از آن ماجرای تلخ گذشته و دیواری که جلوی ساختمان پلاسکو کشیده شده، با تصویری از آتش‌نشان‌ها که روی آن به چشم می‌خورد، یادآور فداکاری مردانی‌است که جان کسبه این ساختمان را نجات دادند و خود در آوار سهمگین پلاسکو جان باختند.

رنگ‌پریدگی وعده‌های پلاسکویی

پس از حادثه پلاسکو، هیأت دولت در بهمن‌ماه سال95 مصوبه‌ای شش‌بندی را برای جبران خسارات و کمک به کسبه پلاسکو، تصویب و به دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط ابلاغ کرد
PDF همشهری دو
کوتاه همشهری دو
معاون معماری و شهرسازی شهرداری تهران از آماده‌بودن طرح‌های پیشنهادی برای ساخت بنای جدید پلاسکو خبر می‌دهد.
روز پنجشنبه‌ای که در جشنواره سینما حقیقت، پنجشنبه‌سوری به نمایش درآمد و من بعد از 6ماه، دوباره برخی از آتش‌نشان‌های عزیز را دیدم، تازه عمق تأثیر فاجعه پلاسکو را درک کردم
حادثه آمد و رفت ولی بیات نشد؛ مگر می‌شود رد پای مرگ و حضور داغ در قصه‌ای نهفته باشد و آن قصه تکراری و کهنه شود