بانوان؛ نقطه قوت پیشبرد اهداف مدیریت محلهای
مژگان رضایی_مدرس دانشگاه
نهم اردیبهشتماه هر سال در تقویم رسمی کشورمان بهعنوان روز شوراها نامگذاری شده و گرامی داشتهمیشود. شورا یک اصل عقلی است که کتاب و سنت نیز بر آن صحه گذاشته است؛ بهعنوان مثال آیه 38سوره شوری نیز به این مهم اشاره میکند(وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاه وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ). این آیه تأکید بر این دارد که برای اداره دولت اسلامی مشارکت مردم (زنان و مردان دوشادوش یکدیگر) در اداره امورجامعه و شوراها امری مهم است، بهطوری که شورا ستون فقرات نظام سیاسی اسلام محسوب میشود. با توجه به اهمیت موضوع باید اذعان داشت آنچه امروزه مدیریت شهری به آن نیازمند است آگاهی از سر ایمان و یقین است. اعتماد به حضور زنان میتواند دریچههای شادابی، نشاط و نظم را به روی کلانشهری چون تهران بازکند و محلات میتواند سرآغاز ایجاد این اطمینان باشد. حضور موفق زنان در کشوری چون ایران از دیرباز بر هیچ ایرانیای پوشیده نیست، از حضوردر جبهه و جنگ تا حضور در مدارج عالی تحصیلی و شغلی. زنان 49درصد از جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند و این آمار میتواند برای برنامهریزان محلی نقطهقوتی باشد تا با استفاده از این نیروی بالقوه مدیریت محلی را از پایین به بالا با تکیه بر مدیریت زنان استوار سازند تا از نتاج مطلوب آن بهرهمند شوند. زنان نقش اساسی در پیوستگی اجتماعی محلات دارند.
آمار و ارقام نشان میدهد پس از انقلاب در دولت ۴۲۰ زن حضور داشتهاند که تنها تعداد کمی به پست اجرایی دست یافته و از میان حدود ۲۱۶وزیر تنها یک زن (وزیر بهداشت) تاکنون به سمت وزارت رسیده است. در شورایاریهای شهر تهران نیز ۱۱درصد شورایاران تهرانی را زنان تشکیل میدهند و عضو شورایاری محلات بودهاند که این میزان بسیار ناچیز بوده و لزوم حضور هرچه پر رنگتر زنان احساس میشود. باید یقین داشت باور به عقاید جنسیتی در قرن حاضر امری منسوخ بهشمار میآید و حضور موفق شهرداران و همینطور شورایاران زن در ایران بهویژه در تهران میتواند گواهی بر این مطلب باشد. شورایاران محلات میتوانند بهعنوان کانونی امن برای ارتباط هرچه بهتر مدیران شهری با شهروندان به شمار آیند که همکاری و ارتباط فیمابین این دو میتواند منجر به توسعه محلات شود. حضور موفق زنان در شورایاریها میتواند عامل مهمی بر حسن اجرای قوانین در شهر نیز به شمار آید. باید اذعان داشت تحقق عدالت اجتماعی نیازمند مشارکت گسترده زنان تهرانی برای حل مسائل در شورایاریهاست و تحقق آن بدون شک میتواند فرصت برابر برای دستیابی به توسعه پایدار محلی باشد. واقعیت این است که بنا به طبیعت یا تربیت، گاهی برخی ویژگیها در زنان بسیار پررنگتر از مردان بوده و هوش احساسی در زنان بیشتر از مردان است. زنان قدرت فهم، توان مدیریتی و ذوق هنری خوبی دارند که در برخی از عرصهها حتی از مردان هم بالاتر است و میتوان از این موهبت برای دستیابی هرچه بیشتر به اهداف بهره برد. تأکید دولت تا به امروز بر جوانگرایی و ارائه فرصت به زنان بوده تا موانع متعدد پیشرفت از میان برداشته شده و شرایط توانمندسازی هرچه بیشتر این قشر فراهم شود. هرچند که توانمندسازی زنان باید از خانواده و محله آغاز شود و شاهد گسترش آن در عرصههای مدیریتی بالاتر بود. حضور زنان، شهر را از مدیریت تکبُعدی رها میکند و فرصت میدهد تا شهر نفسی تازه کند و ظرافت، دانش و نگرش نُو را به تماشا بگذارد و از طریق ارتباط مؤثر بتواند مدیریت کارآمدی جلوهگر سازد و با ارتباط با سطوح مدیریتی بالاتر به رفع مسائل و مشکلات محلی کمک شایانی کند. تاکنون از ظرفیتها و پتانسیلهای زنان در مدیریت محلی کمتر استفاده شده و دگرگونی و تحول در ساختار مدیریتی بانوان در محلات به کندی انجام شده است که این خود گواه از دست دادن فرصت و مهارت و توانمندی این قشر توانمند به شمار میآید. بر این اساس امروزه لزوم حضور پررنگتر بانوان بیش از پیش در اداره محلات و نظارت بر اجرای امور احساس میشود.