• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
پنج شنبه 24 اسفند 1396
کد مطلب : 9932
+
-

این فصل را با من بخوان

«زمستان مومی» و امیدهای تازه رمان فارسی

یادداشت
«زمستان مومی» و امیدهای تازه رمان فارسی

سیدعلیرضا بهشتی‌شیرازی|نویسنده و مترجم:

به‌عنوان کسی که سال‌ها دلبسته فرهنگ و ادبیات بوده‌ام و یکی از مشغله‌های روزمره‌ام کتاب بوده است، هنگامی که رمان زمستان مومی نوشته دکتر صالح طباطبایی را در دست گرفتم، نمی‌دانستم که چه تجربه‌ای از خواندنش خواهم داشت؛ خصوصا که طباطبایی را مترجم چندزبانه پرکاری می‌شناختم که عمده آثارش به حوزه‌های دیگری چون تاریخ علم و فرهنگ، تاریخ و فلسفه هنر، فلسفه نقد هنری (فرانقد) و مانند اینها تعلق داشت. متن رمان را در گوشی‌ام ریختم و در میانه راه خانه و دفتر کارم به خواندن آن مشغول شدم. صفحه به صفحه پیش می‌رفتم و با خواندن هر صفحه گویی داستان مرا با رشته‌هایی از جاذبه به جلو می‌راند. هنگامی‌که در میانه کتاب به اواخر یکی از فصل‌ها (که طباطبایی به دلایلی آنها را «فَرگرَد» خوانده است) رسیدم، دیگر ناگزیر شدم که برای نویسنده کتاب پیامکی بفرستم و اعجاب خودم را ابراز کنم. زمستان مومی اثر داستانی جذابی است، با طرح داستان پرکششی که ریشه در جذابیت ژانر معمایی-پلیسی دارد اما یک داستان پلیسی ساده نیست؛ نیروی کشش رمان خواننده را به درون معماهای نظری مهمی چون دوراهه‌های اخلاقی، تباین لرزان عقل و جنون، مرز اراده آزاد و جبر و جز اینها می‌کشاند، ولی ژرفای این مباحث نظری حتی اندکی از جذابیت‌های صوری داستان نمی‌کاهد. نثر داستان نیز گرم و شیواست و از سرسپردگی عمیق نویسنده‌اش به زبان فارسی که آن را میراث گرانبهای گذشتگان‌مان می‌داند، نشان دارد. روایت داستان نیز از تکنیک‌های نوین روایتگری بهره‌مند است؛ دو خط روایی متفاوت دانای کل و جریان سیال ذهن به‌گونه‌ای موازی، ولی درواقع متعاقب هم، پیش می‌روند و در فصل آخر به هم می‌رسند. گره‌گشایی روایت جریان سیال ذهن نیز خود جنبه‌ای معمایی دارد و معمایی درون معمای بزرگ‌تری را به نمایش می‌گذارد. تصویرپردازی داستان نیز سرشار از نازک‌کاری است؛ دست‌کم در برخی از بخش‌های داستان، تصور می‌کنی که گویی نویسنده قلم‌‌مویی برداشته است و با آن بر لوح خاطر خواننده به ظرافت تمام نقش می‌زند. شخصیت‌پردازی زمستان مومی از پای‌بست کلیشه‌های ساخته‌ و پرداخته ادبیات پلیسی آزاد است. از کارآگاه تیزبین و عقل کلی که در یک چشم به هم زدن حتی جزئی‌ترین خصوصیات قاتل را به فراست حدس می‌زند یا قاتل بی‌رحم و شیطان‌صفتی که سراسر وجودش را شر و تباهی در برگرفته باشد، نشانی نیست. همه شخصیت‌ها رنگ‌سایه‌هایی انسانی دارند؛ یکی اندکی کمتر و یکی اندکی بیشتر و همه از کاستی‌هایی رنج می‌برند، یکی اندکی کمتر و یکی اندکی بیشتر و در یک کلام، زمستان مومی رمان خواندنی و پرکششی است که خواننده‌‌اش را مأیوس نمی‌کند و می‌تواند آغازگر امیدهای تازه‌ای به رمان فارسی معاصر باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید