• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 1 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 98733
+
-

فرشته‌ها، خیابان‌ها

فرشته‌ها، خیابان‌ها


فرهاد یلدا

می‌گوید که می‌داند این‌روزها بیرون‌آمدن از خانه برای او و هم‌سن‌و‌سالانش خطرناک‌تر است اما دلش هم نمی‌آید که زحمتش را گردن دیگران بیندازد. می‌گوید خرید یک قرص تافتون را بهانه می‌کند تا برای همسایه طبقه بالا هم که پابه‌ماه است میوه تازه بخرد و او مجبور نباشد از خانه بیرون بیاید. بعد این حرف‌ها هم اصلا مگر می‌شود در محله‌ای که 40سال در آن عمر گذرانده ماهی یک‌بار هم قدم نزند؟ آن کوچه‌ها، خیابان‌ها، مغازه‌ها و آدم‌ها همه به هم وابسته‌اند. پس چادر سر می‌کند و تافتون و میوه و سلام‌وعلیک با هم‌محلی‌ها را می‌ریزد در زنبیلش تا یادمان بماند که آنها فرشته‌اند؛ فرشته‌های قدیمی و عزیز که سایه‌شان برکت است، وجودشان برکت است، خریدشان برکت است؛ حتی اگر با ما و احوالات ما چندان سازگار نباشند.

این خبر را به اشتراک بگذارید