• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
شنبه 23 فروردین 1399
کد مطلب : 97846
+
-

مأموریت ناممکن میان تهران و واشنگتن

گفت‌وگو با مازن الزیدی، نویسنده و روزنامه‌نگار عراقی در باره نخست‌وزیری مصطفی الکاظمی

مأموریت ناممکن میان تهران و واشنگتن


سیاوش فلاح‌پور ـ خبرنگار

 انتخاب مصطفی الکاظمی به‌عنوان نخست‌وزیر عراق را می‌توان فصلی جدید در تحولات این کشور به شمار آورد، آن هم در حالی که سریال بحران‌های بی‌پایان، مجالی برای ثبات و استقرار سیاسی در عراق باقی نگذاشته است؛ از تروریسم گرفته تا نبردهای نیابتی میان قدرت‌های خارجی، بحران قیمت نفت، اعتراضات مردمی و اخیرا هم کرونا! آیا رئیس سازمان اطلاعات عراق در چنین شرایطی قادر است مطالبات سیاسی-اقتصادی احزاب و شهروندان کشورش را برآورده کند؟ در این مسیر چه موانعی پیش روی الکاظمی قرار دارد؟ موقعیت وی در تقابل منطقه‌ای تهران و واشنگتن چه خواهد بود؟ این پرسش‌ها را با مازن الزیدی، نویسنده و روزنامه‌نگار عراقی در میـان گذاشته‌ایم.





رسانه‌ها نسبت به مصطفی الکاظمی دچار نوعی ابهام هستند؛ امری که البته ریشه در فقدان اطلاعات و پیشینه‌ای روشن از فعالیت‌های سیاسی وی دارد. اگر بخواهیم نگاهی مختصر به پیشینه الکاظمی و مسیر سیاسی‌ای که در این سال‌ها طی کرده داشته باشیم باید از کجا شروع کنیم؟ 
 مصطفی الکاظمی پیش از هر چیز با عنوان روزنامه‌نگار و مرد روابط عمومی شناخته می‌شود. پیشینه حزبی او نیز به دهه 90و همکاری با احمد چلبی در کنگره ملی بر می‌گردد. با آمریکایی‌ها و مشخصا نئوکان‌ها روابط دیرینه‌ای دارد چرا که چلبی نماینده این جریان در پرونده عراق به شمار می‌رفت. الکاظمی علاوه بر چلبی، روابط ویژه‌ای هم با کنعان المکیه (یکی از زمینه‌سازان حمله نظامی به عراق و داعیه‌داران چشم‌انداز نئوکان‌ها بعد از 2003) داشت. ازجمله نتایج این روابط و همکاری‌ها، راه‌اندازی مؤسسه «حافظه عراقی» توسط المکیه و الکاظمی بود. هدف از تشکیل این مؤسسه، جمع‌آوری اسناد تاریخی عراق عنوان شده بود اما در عمل، آرشیو ملی عراق را از کشور خارج کرده و به آمریکا انتقال دادند؛ آرشیوی که شامل اطلاعات محرمانه و مسائل مربوط به امنیت عراق می‌شد. اکنون با گذشت بیش از 17سال همچنان دولت‌های عراق از بازگرداندن این آرشیو به کشور ناتوان بوده‌اند و این را می‌توان نکته‌ای منفی در سابقه الکاظمی به‌حساب آورد.
بنابراین می‌توان گفت پیشینه نخست‌وزیر جدید عراق بیش از هر چیز به روابط عمومی بر می‌گردد. الکاظمی بعد از 2003و سقوط نظام صدام به پشت پرده بازگشت. طی این سال‌ها در انتقال پیام‌‌ها بین طرف‌های داخلی و خارجی مرتبط با عراق نقش داشت اما با وجود این، از هیچ موقعیت سیاسی قابل توجهی برخوردار نبود تا اینکه ناگهان، براساس رابطه خانوادگی با حیدرالعبادی، توسط وی به‌عنوان رئیس سازمان اطلاعات عراق انتخاب شد. از آن زمان همچون دیگر شخصیت‌هایی که در مراکز حساس کشور قرار می‌گیرند به تحکیم موقعیت و تقویت روابط سیاسی خود پرداخت، به‌گونه‌ای که نام مصطفی الکاظمی به نامی آشنا و رایج در محافل سیاسی تبدیل شد.
روابط الکاظمی با آمریکایی‌ها نیز به‌دلیل سیطره وی بر برخی پرونده‌های امنیتی، همکاری با ائتلاف بین‌المللی علیه داعش و دیگر مسائل، روابط عمیقی به شمار می‌رود. اینها تمام نکاتی است که می‌توان به‌عنوان پیشینه مصطفی الکاظمی بیان کرد.
 بر این اساس آیا می‌توان انتخاب الکاظمی را نوعی پیروزی برای واشنگتن مقابل تهران به شمار آورد؟
 مصطفی الکاظمی می‌تواند نقطه تلاقی ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها باشد. در واقع روابط وی با هر دو طرف و همچنین حضورش در ساختار امنیتی می‌تواند به نوعی زمینه ساز کاهش تنش و آرام کردن فضا باشد. البته هنوز برای چنین قضاوت‌هایی زود است. درحالی‌که الکاظمی به تازگی مکلف به تشکیل دولت شده است برخی پیش‌بینی می‌کنند او با سناریوی الزرفی یا حتی علاوی روبه‌رو شود؛ به این معنا که با وجود توافق سیاسی و همچنین حضور قابل توجه نمایندگان احزاب در مراسم تعیین وی به‌عنوان نخست‌وزیر، در نهایت از مرحله تشکیل کابینه و یا اخذ رأی اعتماد از پارلمان با موفقیت عبور نکند.
اینجا باید به نکته مهمی اشاره کنم، برخی بر این باورند که صعود الکاظمی و اجماعی که بر سر او شکل گرفت در نتیجه سفر ژنرال قاآنی به عراق بوده است؛ به این معنی که الزرفی، به‌عنوان نماینده کاملا متمایل و نزدیک به آمریکا از صحنه دور شده و در مقابل، از صعود مصطفی الکاظمی حمایت شد. بنابراین چنین تفسیری در عراق وجود دارد که انتخاب الکاظمی به‌عنوان نخست‌وزیر، یکی از نتایج سفر ژنرال قاآنی به شمار می‌رود.
در واقع می‌توان گفت این سفر به نوعی موازنه پیشین را تغییر داد؛ شاید مهم‌ترین نکته در این زمینه، توقف تنش‌های نظامی و امنیتی بود که قبل از سفر ژنرال قاآنی جریان داشت؛ از حملات هوایی و راکتی گرفته تا احتمال کودتای نظامی و... تمام اینها بعد از سفر ژنرال قاآنی متوقف شده و زمینه برای انتخاب الکاظمی مهیا شد. می‌توان گفت ژنرال قاآنی با چشم‌اندازی جامع و البته اهرم‌های قوی وارد صحنه شد؛ چرا که علاوه بر جریانات شیعی، ملاقات‌های مهمی نیز با برخی طرف‌های سنی و حتی کردی داشته است.
می‌دانیم که برخی گروه‌های حشد شعبی مخالف نخست‌وزیری الکاظمی بوده‌اند. اگر این مخالفت‌ها ادامه داشته باشد چه سناریویی پیش روی الکاظمی و دولتش قرار دارد؟
 همانطور که اشاره کردید موضع یکپارچه‌ای در این مورد وجود ندارد؛ به‌گونه‌ای که برخی گروه‌های نظامی در این توافق سیاسی نقش داشته و البته برخی دیگر موضع منفی اتخاذ کرده‌اند. خب گروه بدر و مشخصا هادی العامری در مذاکرات سیاسی حضور دارند و اصولا بخشی از فرایند انتخاب الکاظمی بوده است؛ بنابراین مسئولیت این انتخاب را، دست‌کم تا‌کنون پذیرفته است. قیس خزعلی (رهبر گروه عصائب اهل حق) نیز اگرچه در مراسم تعیین وی به‌عنوان نخست‌وزیر حضور نداشت اما اعلام کرد با هدف خروج عراق از بحران از انتخاب الکاظمی حمایت خواهد کرد.
اکنون همه منتظر موضع گروه‌های نظامی هستند که خارج از این فرایند سیاسی قرار داشتند؛ مثل گردان‌های حزب‌الله، جنبش نجبا و سایر گروه‌هایی که می‌توانند در این تحولات مؤثر باشند. تصور می‌کنم الکاظمی در این زمینه با مشکل روبه‌رو شود. چرا که اولا این گروه‌ها الکاظمی را در پرونده ترور شهدای مقاومت به شکل صریح متهم کرده‌اند. ثانیا موضع بسیار منفی نسبت به روابط وی با آمریکایی‌ها دارند و ثالثا مطالبات سختی، همچون اجرای تصمیم پارلمان برای اخراج نیروهای آمریکایی از عراق خواهند داشت که شاید الکاظمی قادر به اجرای آنها نباشد.
به‌نظر شما دولت الکاظمی چه رویکردی در قبال روابط عراق با جهان عرب، مخصوصا شورای همکاری خلیج‌فارس و عربستان سعودی خواهد داشت؟
 الکاظمی روابط خوبی با کشورهای عربی خلیج‌فارس دارد. می‌توان انتظار داشت که در این حوزه از سیاست حیدر العبادی پیروی کند؛ گشایش نسبت به این کشورها و ترمیم روابط عربی. بنابراین ممکن است بهار روابط عربی-عراقی که در دوره العبادی رخ داد مجددا تکرار شود. درهرحال می‌دانیم که الکاظمی روابط ویژه‌ای با برخی شاهزادگان سعودی، مخصوصا ثامر السبهان، سفیر سابق عربستان در عراق دارد؛ فردی که گفته می‌شود مسئول پرونده عراق در ریاض است.
آیا می‌توان انتظار داشت این دولت در مهار بحران‌های کنونی عراق موفق باشد؟
 صریح بگویم، حتی خوش‌بین‌ترین تحلیلگران هم توقع موفقیتی قابل توجه برای دولت الکاظمی ندارند؛ البته اگر دولتی تشکیل شود و او در مرحله معرفی وزرا و اخذ رأی اعتماد از پارلمان باقی نماند! اکنون چالش‌های مهمی ازجمله انتظارات و سهم‌خواهی‌های بخش‌های مختلف جامعه عراق و در مرحله بعد، مطالبات متعدد گروه‌های سیاسی پیش روی الکاظمی قرار دارد و اگر با موفقیت از این مسیر عبور کند، تازه با چالش‌ها و بحران‌های واقعی عراق مواجه خواهد شد؛ اجرای انتخابات پارلمانی (که مسئولیت اصلی دولت انتقالی او به شمار می‌رود)، قیمت نفت، بحران مالی حاصل از کرونا و... که البته تصور نمی‌کنم چشم‌انداز روشنی برای مهار این بحران‌ها داشته باشد.
در واقع دولت الکاظمی خود مولود بحران‌های سیاسی و عدم‌استقرار است، نمی‌توان از دولت‌هایی که از دل بحران‌ها ظهور کرده و در همین بحران‌ها هم عمرشان به پایان می‌رسد انتظار راه‌حل‌های اساسی داشت. چنین دولت‌هایی بیش از آنکه بخشی از راه‌حل باشند، بخشی از بحرانند. بنابراین بزرگ‌ترین دستاوردی که می‌توان برای دولت الکاظمی تصور کرد، اجرای موفق انتخابات پارلمانی است.
به‌عنوان سؤال آخر، آیا واقعا الکاظمی گزینه مورد حمایت عمار حکیم است یا این هم ازجمله شایعات رسانه‌ای بی‌اعتبار به شمار می‌رود؟ 
 بله البته این مسئله به قبل از دولت عبدالمهدی بر می‌گردد. مصطفی الکاظمی در کنار عادل عبدالمهدی ازجمله اسامی بودند که توسط عمار حکیم به‌عنوان گزینه نخست‌وزیری معرفی شدند. الکاظمی به‌طور کلی روابط قوی و دیرینه‌ای با بیت حکیم دارد و از حمایت این جریان سیاسی برخوردار است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید