• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 27 اسفند 1398
کد مطلب : 97510
+
-

رفت و برگشت به جهنم

روایتی متفاوت از یک بیمار چینی مبتلا به ویروس کرونا که حالا مدتی است بهبود یافته است

رفت و برگشت به جهنم

ترجمه: زهرا خلجی _ منبع: گاردین

17ژانویه بود که احساس کردم تمام عضلات بدنم دچار درد و گرفتگی شده است. کمی هم تب داشتم اما آنقدر بالا نبود که به آن توجه کنم. حالا که به عقب نگاه می‌کنم کمی برایم ترسناک است، چراکه خانه و مدرسه‌ای که در آن به تحصیل در رشته زبان ژاپنی مشغول بودم، در فاصله 5کیلومتری از بازار غذاهای دریایی ووهان قرار داشت، جایی که بسیاری معتقدند ویروس کرونا از آنجا نشات گرفته است. برای درمان گرفتگی عضلاتم چند قرص سرماخوردگی مصرف کردم چون فکر می‌کردم یک سرماخوردگی معمولی است. حالا که به آن فکر می‌کنم می‌بینم که بهترین زمان درمان را از دست دادم و در مراحل اولیه بیماری نتوانستم ویروس را با داروهای ضدویروسی مهار کنم. اینکه چطور مبتلا شدم را نمی‌دانم، من همیشه در همان رستوران هنگ کنگی پایین مدرسه غذا می‌خوردم. از آنجا که هوا سرد بود اصلا در خیابان نماندم و چون همیشه بعد از کلاس خسته هستم خیلی سریع به خانه برگشتم. در 21ژانویه همچنان تمام بدنم درد می‌کرد، بنابراین ماجرا را با پدرم در میان گذاشتم. او احساس کرد اتفاق بدی برایم افتاده است و از من خواست خیلی سریع به خانه برگردم. بعدازظهر آن روز دمای بدنم را اندازه گرفتم. تب متوسطی را نشان می‌داد. مادرم گفت اگر دمای بدنم تا شب پایین نیامد باید به بیمارستان برویم. ساعت 11شب تب هنوز از بین نرفته بود و ما به بیمارستان تونجی رفتیم. در بدو ورود بیمارستان را پر از بیمار دیدم. برای نخستین بار دکترها را در دنیای واقعی با لباس مخصوص ایزوله دیدم، چیزی که تا پیش از آن فقط در مستندهایی درباره سارس دیده بودم و دقیقا همان‌جا بود که کاملا متوجه شدم اتفاق بدی افتاده است. البته با دیدن ازدیاد جمعیت چندان نترسیدم، چرا که تونجی یکی از بهترین بیمارستان‌های ووهان بود و همیشه شلوغ. به‌دلیل انبوه جمعیت، تصمیم گرفتیم به بیمارستان ریوی ووهان برویم؛ چه تصمیم درستی هم گرفتیم. وقتی به آنجا رسیدم حتی یک بیمار هم نبود. در آنجا از من آزمایش کبد و خون و سی تی اسکن گرفتند. جواب سی تی اسکن نشان داد که سایه‌های لکه داری در قسمت پایینی هر دو ریه من وجود دارد. پزشک معالج  چندین دارو و البته کپسول‌ تجویز کرد و من شروع به استفاده از آنها کردم. همزمان با اعلام قرنطینه کامل ووهان، پدرم نیز من را در خانه قرنطینه کرد. از فیلم‌هایی که دیده بودم فهمیدم که دیگر فقط باید غذای خانه را مصرف کنم. بنابراین کلی نودل فوری خریدیم که هیچ وقت کسی از خوردن آن سیر نمی‌شود.اتاقم حمام و دستشویی مخصوص به‌خود را داشت؛ بنابر این همه‌‌چیز برای یک قرنطینه عالی تکمیل بود. مادربزرگم برایم غذا می‌پخت و وقتی غذا را به اتاقم می‌آورد ماسک می‌زد. 

بدترین روزها
در 25ژانویه، برای چک‌آپ به بیمارستان رفتم. سرفه‌ها شروع شده بود. سرفه‌های خیلی خشک با کمی خلط زرد. نتیجه آزمایش نشان داد که شرایطم در حال بدتر شدن و عفونت به داخل ریه سرایت کرده است. دکتر قطره IV و همان داروهای قبلی را تجویز کرد. آن زمان دکتر به من گفت مشکوک به ابتلا به ویروس هستم اما فقط یک کمیته از کارشناسان می‌توانند تصمیم بگیرند که چه‌کسی واجد شرایط استفاده از کیت مخصوص آزمایش ویروس کرونا است. در 26ژانویه دیگر حتی بلند شدن از جا برایم بی‌نهایت سخت بود و از سرما می‌لرزیدم. احساس می‌کردم تب بالایی دارم. تب سنج نشان داد تبم به 39درجه سانتی‌گراد رسیده است. گزارش‌هایی که بعدا درباره این بیماری منتشر شد نشان داد که در مراحل میانی بیماری، شرایط می‌تواند به سرعت پیشروی کند اما قبل از اینکه این را بدانم، عصر همان روز تبم از بین رفت. احساس می‌کردم به جهنم رفتم و برگشتم. آن دوره از 21ژانویه تا 26ژانویه بدترین زمان بود. آنقدر بد سرفه می‌کردم که شکم و کمرم درد می‌گرفت. آن روزها بدترین روزهای عمرم بودند. بعد از آن بود که فهمیدم که به حمایت معنوی نیاز دارم و شاید دیگر نتوانم آن را انجام دهم. بنابراین شروع کردم به تماشای شوی انیمیشنی محبوبم. زندگی عادی، شاد و پر از انرژی آنها را دیدم و با خودم فکر می‌کردم که دیگر باید به این نوع زندگی برای همیشه خداحافظی کنم. اما دیدن این برنامه که قهرمانش در نیمه اول انیمیشن مشکلات و سختی‌های زیادی را پشت سر می‌گذارد و در نهایت بر همه آنها پیروز می‌شود و در شغلش به موفقیت می‌رسد، به من انگیزه می‌داد. در تاریخ 28ژانویه یک آزمایش دیگر دادم که نشان داد که هر دو ریه‌ام در وضعیت بهتری است. پس از یک مشاوره پزشکی با دکترها آنها پذیرفتند که برای انجام تست ویروس کرونا واجد شرایط هستم.

برادر بزرگ‌ترم در تاریخ 29ژانویه شروع به تب و سرفه کرد. آزمایش او نشان داد که تکه‌های کوچک شیشه مانند در ریه هایش وجود دارد. او را به‌عنوان مورد مشکوک درنظر گرفتند، مادربزرگم نیز در همان روز تب کرد. پاسخ آزمایش من هم مثبت بود و من رسما یک مورد ابتلای ویروس کرونای تأیید شده بودم. بیمارستان به‌مدت 5روز داروهای ضد‌ویروس HIV به‌صورت رایگان به من داد؛ درحالی‌که خانواده‌ام نیز شروع به دریافت داروهای تجویز شده کردند. در تاریخ 4فوریه یک عکس سی تی اسکن نشان داد که وضعیت ریه‌های من روند بهبودی را در پیش گرفته‌اند و سرفه‌ها نیز تمام‌شده بود. برای یک‌بار دیگر آزمایش ویروس کرونا از من گرفته و داروهای بیشتری برایم تجویز شد. روز بعد جواب آزمایش نشان داد که پاسخ تست کاملا منفی است اما طبق دستور پزشکان لازم بود که یک‌بار دیگر برای آزمایش در بیمارستان حاضر شوم. در روز 7فوریه آزمایش دوباره نشان داد که ویروس کرونا منتفی است و من یک بیمار کاملا بهبود یافته معرفی شدم.حالا دیگر از جهنم به بهشت برگشته‌بودم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید