• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
شنبه 10 اسفند 1398
کد مطلب : 96145
+
-

طلافروش ورشکسته کلاهبردار شد

طلافروش ورشکسته کلاهبردار شد


طلافروش ورشکسته که به‌بهانه فروش دلار با قیمت پایین دست به کلاهبرداری از زنان و مردان می‌زد، دستگیر شد. یکی از طعمه‌های این مجرم سابقه‌دار طلافروشی است که 10سال قبل هم به دام این مرد شیاد گرفتار شده، اما یک‌بار دیگر هم فریب چرب زبانی‌های این متهم را خورده بود.
به ‌گزارش همشهری، اواخر آذر‌ماه امسال زنی به اداره پلیس رفت و گفت فردی به بهانه فروش دلار او را فریب داده است. این زن در توضیح ماجرا گفت: در غرب تهران منتظر تاکسی بودم که یک خودروی پژو مقابلم توقف کرد. به‌نظر می‌رسید مسافرکش است و سوار شدم. در بین راه راننده سر صحبت را باز کرد و گفت مسافرکش نیست و چون مسیرش با من یکی بوده مرا سوار کرده تا برساند. او مدعی شد که طلافروش است و شروع کرد از وضعیت مملکت و گران شدن دلار صحبت کردن. پس از آن مدعی شد که می‌تواند با رانت‌هایی که دارد دلار زیر 10هزارتومان تهیه کند. وقتی این را گفت وسوسه شدم و به او گفتم که اگر می‌تواند با این قیمت دلار بگیرد برای من هم بیاورد. او شماره مرا گرفت و گفت که اگر توانست برایم جور کند زنگ می‌زند.
شاکی ادامه داد: مرد پژوسوار که خودش را رامین معرفی کرده بود فردای آن روز به من زنگ زد گفت که  مقداری دلار 8هزارتومانی برایم جور کرده است. من هم حدود 50میلیون از سرمایه‌ام را به او دادم و رامین هم یک شمش طلا به‌عنوان ضمانت در اختیارم قرارداد. او مدعی شد که ارزش این شمش خیلی بیشتر از 50میلیون تومان است؛ به همین دلیل تأکید کرد که حتما امانت‌دار خوبی باشم و قرار شد به محض اینکه او دلارها را به دستم برساند شمشی را که به‌عنوان ضمانت داده بود به او برگردانم. وی گفت: دو، سه رو بعد از این ماجرا رامین به من زنگ زد و به بهانه تحویل دلارها با من قرار گذاشت. من هم سر قرار حاضر شدم اما از رامین خبری نشد و او نیامد. هرچه به موبایلش زنگ می‌زدم خاموش بود. اگرچه مرا سرکار گذاشت و سر قرار نیامد، اما به خیال اینکه شمش طلاست و کسی که در این معامله ضرر کرده رامین است، به طلافروشی رفتم تا قیمت دقیق شمش را جویا شوم، اما در اوج ناباوری متوجه شدم شمشی که رامین به‌عنوان ضمانت داده فقط روکشش طلاست و ارزش آنچنانی ندارد. دنیا روی سرم خراب شد و متوجه شدم که به دام یک کلاهبردار حرفه‌ای گرفتار شده و فریب خورده‌ام.

شکایت‌های سریالی
درحالی‌که با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات در این پرونده برای شناسایی مرد شیاد آغاز شده بود، چند شکایت مشابه دیگر پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان می‌داد مرد شیاد به‌صورت سریالی طعمه‌هایش را فریب می‌دهد. مالباخته‌ها در نقاط مختلف تهران به‌عنوان مسافر سوار بر خودروی پژوی متهم شده بودند و او با چرب‌زبانی اعتماد آنها را جلب کرده و به بهانه فروش دلار 7، 8هزار تومانی آنها را فریب داده و پول‌هایشان را به جیب زده بود. بررسی‌ها حکایت از این داشت که او از طعمه‌هایش بین 20 تا 100میلیون تومان به بهانه فروش دلار پول می‌گرفته و یک شمش قلابی به‌عنوان ضمانت به آنها می‌داده است.

مجرم سابقه‌دار
در نخستین گام از تحقیقات، مالباخته‌ها در اداره آگاهی تهران حاضر شدند و با کمک آنها تصویری از چهره متهم به‌دست آمد. در بررسی بانک اطلاعات مجرمان سابقه‌دار معلوم شد که کلاهبردار تحت تعقیب، مردی 54ساله به نام محمدرضاست که پیش از این نیز به اتهام کلاهبرداری به زندان رفته بود.

باز هم فریب
«آدم عاقل از یک سوراخ دوباره گزیده نمی‌شود»، اما در جریان تحقیقات معلوم شد که این ضرب‌المثل قدیمی درخصوص یکی از طعمه‌های مرد کلاهبردار صدق نکرده است. یکی از شاکیان این مرد شیاد طلافروشی است که یک‌بار سال88 فریب او را خورده و بار دیگر آذر‌ماه امسال. این مرد وقتی برای طرح شکایت از کلاهبردار تحت تعقیب در اداره آگاهی تهران حاضر شد به مأموران گفت: رامین را حدود 10سال قبل می‌شناختم. او در طلافروشی کار می‌کرد و من هم طلافروش کیفی بودم؛ یعنی طلا را از طلافروشان در شهرهای مختلف می‌خریدم و به تهران می‌آوردم و می‌فروختم. رامین در سال88 یعنی زمانی که یک طلافروش بود نیم کیلو طلا از من خرید و قرار شد با سود برایم بفروشد، اما ناگهان غیبش زد و پول طلاها را نداد. من شکایت کردم و در آن زمان دستگیر شد. خانواده‌اش بخشی از بدهی‌ام را دادند، اما بخش دیگر آن را قرار شد رامین پس از آزادی بدهد.
وی ادامه داد: او سال‌ها در زندان ماند و من دیگر بی‌خیال مابقی پولم شده بودم تا اینکه آذر‌ماه امسال پس از گذشت 10سال به‌صورت اتفاقی او را دیدم. می‌گفت شرایط زندگی‌اش تغییر کرده و پولدار شده است. رامین مدعی بود که در کار خرید و فروش دلار است. می‌گفت می‌تواند دلار با قیمت پایین برایم جور کند و من ساده‌لوح از یک‌بار فریب خوردن درس عبرت نگرفتم و بار دیگر فریب رامین را خوردم. این‌بار 400گرم طلا به او دادم و او به‌عنوان ضمانت یک شمش طلا به من داد. وزنش سنگین بود و روکشش طلا، به‌همین دلیل شک نکردم. از سوی دیگر به این باور رسیدم که رامین تغییر کرده و دیگر آن آدم سابق نیست، اما باز فریب خورم. اعتماد بیجای من کار دستم داد و متوجه شدم شمش تقلبی است و 400گرم طلایم را رامین دزدیده است.

دستگیری
مأموران پاتوق‌های احتمالی رامین را زیرنظر گرفتند و او را هفته گذشته در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کردند. متهم در بازجویی‌ها چاره‌ای جز اقرار به کلاهبرداری ندید و اعتراف کرد که از افراد زیادی کلاهبرداری کرده است. تاکنون 6نفر (4زن و 2 مرد) از این مرد شیاد شکایت کرده‌اند و تحقیقات برای شناسایی شاکیان احتمالی دیگر ادامه دارد.





گفت‌وگو
طعمه‌هایم به‌راحتی گول می‌خوردند


متهم می‌گوید به‌دلیل اینکه افراد به راحتی فریب او را می‌خوردند و با طمع رسیدن به سود بالا به او اعتماد می‌کردند به کلاهبرداری‌هایش ادامه داده و در اجرای نقشه‌هایش موفق بوده است.

دلیل کلاهبرداری‌هایت فقط این بودکه مردم به راحتی گول می‌خوردند؟
بله. وقتی به راحتی به من اعتماد می‌کردند، من هم وسوسه می‌شدم که سرشان کلاه بگذارم. البته اینها به مهارتی که دارم برمی‌گردد. اینکه طوری صحبت می‌کنم که هر فردی به راحتی به من اعتماد می‌کند. علاوه بر این بدهی هم داشتم. هنوز از پرونده قبلی‌ام بدهی مانده بود که پرداخت نکرده بودم.
پرونده قبلیت چه بود؟
مربوط به 10سال قبل است. من زندگیم اینطور نبود. یک طلافروش معتمد بودم. همه مرا قبول داشتند اما خودم به دام یک کلاهبردار افتادم. شریکم 10 سال پیش 250میلیون تومان پولم را بالا کشید و فرار کرد. من ماندم با کلی بدهی. ناچار شدم از طلافروشان دیگر طلا بگیرم اما نتوانستم پول را جور کنم. حتی از افراد مختلف هم پول گرفتم به بهانه تحویل طلا اما گیر کردم. همه از من شکایت کردند و دستگیر شدم.
چند وقت زندان بودی؟
3سال و چند‌ماه زندان بودم. وقتی آزاد شدم همه زندگیم نابود شده بود.
چرا؟
زمانی که زندان بودم، همسرم با وجود داشتن 2 فرزند از من طلاق غیابی گرفت. خانواده‌ام اما به دادم رسیدند. آنها وقتی دیدند که همه زندگیم را از دست داده‌ام سراغ شاکیانم رفتند و با جور کردن بخشی از پول آنها موفق شدند رضایتشان را جلب کنند. قرار شد بعد از آزادی از زندان کار کنم و بدهی‌شان را بپردازم اما هنوز بدهکار بودم. این شد که بار دیگر نقشه کلاهبرداری کشیدم.
نقشه دلار چطور به ذهنت رسید؟
چون این روزها تب و تاب دلار بالاست، خیلی‌ها حاضرند دلار بخرند و سرمایه‌گذاری کنند. من هم وقتی می‌دیدم مردم به راحتی فریب می‌خوردند با خودم گفتم چرا انجام ندهم؟ البته در این میان افرادی هم بودند که فریب نمی‌خوردند اما اغراق نیست اگر بگویم 80درصد از افراد به راحتی گول می‌خوردند و سرمایه‌شان را در اختیارم قرار می‌دادند. به آنها شمش می‌دادم تحت عنوان ضمانت اما محض رضای خدا یکی از آنها نمی‌گفت بیا بریم طلافروشی ببینیم شمش قلابی نیست؟ خب، چه باید گفت به این مردم ساده‌لوح؟ شمش روکشش طلا بود که 50هزارتومان هم نمی‌ارزید.
یکی از طعمه‌هایت می‌گوید که قبلا هم فریبت را خورده؟
تقصیر خودش بود که دوباره به من اعتماد کرد. با اینکه طلافروش است اما نفهمید شمش تقلبی است. به او 2تا شمش تقلبی دادم.
پشیمان نیستی؟
از زندان رفتن بدم می‌آید. هر روز زندگی در زندان انگار یک سال است. واقعا پشیمانم و اصلا دلم نمی‌خواهد باز دوباره حبس بکشم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید