• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 4 اسفند 1398
کد مطلب : 95718
+
-

سناریوهای پیش روی ادلب

نگاه
سناریوهای پیش روی ادلب


سعید الحاج ـ تحلیلگر مسائل ترکیه

تحولات اخیر نشان می‌دهد که ما در پرونده ادلب شاهد موضع جدیدی از سوی ترکیه خواهیم بود چرا که سقف اظهارات تند مقامات این کشور روزبه‌روز بلندتر می‌شود؛ از اعلام مسئولیت روس‌ها برای درگیری‌های میدانی (درحالی‌که مدت‌ها از این امر امتناع داشتند) تا تهدید به عملیات نظامی! تهدیدهایی که ارسال گسترده و متوالی نیروی نظامی به سوی مرز و حتی داخل خاک سوریه را به‌دنبال داشته است. براساس اطلاعات منتشر شده در رسانه‎های ترکیه، اکنون تعداد سربازان این کشور در داخل سوریه از 1200نفر به 10هزار نفر و همچنین تعداد پست‌های نظامی آن از 12به 21رسیده است.
 این در حالی است که تحولات میدانی علاوه بر ارسال تجهیزات نظامی، پیام‌های دیگری هم برای مسکو و نظام بشار اسد داشته است، به‌ویژه تحولات مرتبط با عملیات مخالفان دولت در شرق و غرب حلب و البته توانایی جدید این نیروها برای سرنگونی بالگردهای ارتش سوریه؛ توانایی‌ای که با توجه به سخنان رجب طیب اردوغان به‌نظر می‌رسد با حمایت ترکیه به‌دست آمده است. با توجه به اینکه ترکیه برای اجرای تهدید نظامی خود درصورت عدم‌عقب‌نشینی ارتش سوریه تا مرزهای توافق سوچی مهلت زمانی اعلام کرده (پایان‌ماه میلادی جاری) و از سوی دیگر هیچ نشانه‌ای هم از توقف پیشروی‌های سوریه، به‌رغم تمام هشدارهای ترکیه دیده نمی‌شود، برخی معتقدند گزینه رویارویی نظامی مستقیم بین 2 کشور قطعی شده و تنها زمان آن مشخص نیست. این در حالی است که اردوغان اخیرا موضع پیشین خود را تغییر داده و گفته ممکن است صبر ترکیه تا پایان این مهلت   ادامه نداشته باشد چرا که ادامه محاصره پست‌‎های نظامی این کشور غیرقابل‌قبول است.
با توجه به پیچیدگی تحولات میدانی، تنش‌های سیاسی بین مسکو و آنکارا و همچنین تعدد بازیگران مؤثر در این صحنه، ازجمله آمریکا، ناتو، نیروهای دمکراتیک سوریه، ایران، شبه‌نظامیان وابسته به ایران، هیأت تحریرالشام و... می‌توان گفت با وخیم شدن شرایط میدانی، سناریوهای بی‌پایانی پیش روی بحران سوریه قرار دارد. اما ما تلاش می‎‌کنیم برای درک بهتر تحولات، اصلی‌ترین سناریوهای قابل پیش‌بینی را مورد بررسی قرار دهیم.
طی سال‌های محدود گذشته روابط روسیه و ترکیه با منافع قابل‌توجهی به یکدیگر گره خورده است؛ منافعی در حوزه‌های اقتصادی، تجاری، نظامی و امنیت انرژی که به‌مراتب از اختلافات2 کشور بر سر ادلب با اهمیت‌تر است. کما اینکه تفاهمات2 کشور در پرونده سوریه نیز فایده زیادی برای هر دو طرف، مخصوصا روسیه داشته است. بر این اساس می‌توان گفت پیشروی‌های محدود سوریه ارزش آن را ندارد که مسکو چنین امتیازات استراتژیکی را که طی چند سال کسب کرده از دست دهد؛ امتیازاتی که شاید مهم‌ترین آنها، ایجاد بحران اعتماد در روابط ترکیه و آمریکا و نزدیک‌کردن این کشور به روسیه بوده است.
بنابراین هیچ‌یک از طرفین خواهان درگیری نظامی جدی نیست؛ به‌عبارت دیگر روسیه و ترکیه بر ضرورت دستیابی به توافقی جدید، همان طور که در دفعات گذشته رخ داده اتفاق نظر دارند؛ اگرچه بندهای این توافق احتمالی و همچنین راه دستیابی به آن محل اختلاف است! در سایه این اختلاف، هر یک از طرفین تلاش دارد پیام‌های سیاسی و میدانی ویژه‌ای را برای دیگری ارسال و در عین حال، کارت‌های مذاکره خود  را برای رسیدن به بهترین موقعیت ممکن در هرگونه توافق احتمالی نیز تقویت کند. نمود این فرایند را می‌توان در تندتر شدن اظهارات مقامات 2 کشور، تبادل اتهامات و همچنین تحریک نیروهای میدانی وابسته به طرفین مشاهده کرد.
روسیه از ترکیه می‌خواهد واقعیت میدانی را که بعد از پیشروی‌های ارتش سوریه به‌وجود آمده بپذیرد و در نتیجه، بخش‌هایی از توافق سوچی، ازجمله مرز تعیین شده برای نیروها یا وجود مناطق غیرنظامی را تمام‌شده تلقی کند. ترکیه اما خواهان احترام به توافق سوچی و بازگشت نیروهای میدانی به مناطق تعیین شده در آن است. در اینجا باید 3عامل اساسی در تعیین موضع ترکیه را درنظر گرفت: 
1- امنیت پست‌های نظامی و سربازان حاضر در آن
2- جلوگیری از رسیدن ارتش سوریه به مرزهای ترکیه
3- جلوگیری از روانه شدن موج جدید آوارگان به سمت مرزهای ترکیه که در حقیقت به اهرم فشار جدیدی علیه ترکیه تبدیل شده  
براساس آنچه ذکر شد، احتمال وقوع 2 سناریوی «سیطره کامل ارتش سوریه بر ادلب» و «رویارویی نظامی روسیه و ترکیه» بسیار بعید به‌نظر می‌رسد. سناریوی سوم که شانس بیشتری برای تحقق دارد «حفظ وضع موجود» است؛ یعنی باقی ماندن ارتش سوریه در بزرگراه‌حلب-دمشق بدون پیشروی بیشتر و از سوی دیگر عدم‌مداخله ترکیه. البته پذیرش این وضعیت برای ترکیه، بعد از تمام مواضع و اظهارات تند مقامات این کشور طی روزهای گذشته دشوار خواهد بود، بنابراین اگر روسیه امتیازات دیگری در ازای قبول این شرایط برای ترکیه نداشته باشد (برای مثال حفظ امنیت پست‌های نظامی یا تصمیم‌های جدیدی درباره شبه‌نظامیان کردی) تحقق این سناریو نیز در نهایت بعید به‌نظر می‌رسد.
سناریوی چهارم عبارت است از «عملیات نظامی گسترده ترکیه علیه ارتش سوریه برای بازگرداندن این نیروها به مرزهای توافق سوچی» و یا حتی آنطور که اردوغان مدعی شد، تهاجم علیه ارتش سوریه در مناطقی دیگر! تحقق این سناریو منجر به وقوع یکی از این 2 حالت خواهد شد:
الف) ورود روسیه به صحنه برای حمایت از ارتش سوریه؛ به‌عبارت دیگر رویارویی مستقیم آنکارا و مسکو که پیش از این آن را کاملا بعید دانستیم، مخصوصا با توجه به عدم‌اعتماد ترکیه به مواضع آمریکا برای حمایت از این کشور.
ب) سرعت یافتن مذاکرات میان ترکیه و روسیه و در نتیجه دستیابی به توافقی جدید.
سناریوی پنجم که نسبت به تمام سناریوهای سابق محتمل‌تر است «حرکت محدود و حساب شده ترکیه علیه ارتش سوریه برای بازپس راندن آن به پشت بزرگراه‌حلب-دمشق و شکستن محاصره پست‌های نظامی» خواهد بود. تحقق این سناریو به‌معنای تشکیل نواری امنیتی برای حفظ امنیت ادلب و تحول این استان به منطقه امن مورد نظر ترکیه است؛ همچون سایر مناطق سوریه که پیش از این شاهد عملیات‌ نظامی ترکیه بوده است. بدون شک تحقق چنین سناریویی به روند مذاکرات مسکو و آنکارا بستگی دارد.
پس از مرور سناریوهای پنج‌گانه باید پرسید چه توافقی می‌تواند برای هر2طرف راضی‌کننده باشد؟ براساس منطق مذاکره، راه‌حل یا همان توافق باید نقطه‌ای میانه و تامین‌کننده مطالبات طرفین و متناسب با موازنه قوای میان آنها باشد. به این ترتیب توافق احتمالی میان روسیه و ترکیه باید به کف مطالبات  2 طرف پاسخ دهد؛ اگرچه با میل بیشتری نسبت به طرف روس!
به این ترتیب توافق احتمالی می‌تواند شامل چنین مواردی باشد؛ حفظ امنیت پست‌های نظامی ترکیه و رفع محاصره آنها، بازگشت نیروهای ارتش سوریه به قبل از بزرگراه‌حلب-دمشق در مقابل تضمین ترکیه برای حفظ امنیت حمل‌ونقل آزادانه در آن، نظارت جدی‌تر ترکیه بر هیأت تحریرالشام و سایر گروه‌های رادیکال و به رسمیت شناختن منطقه امن ترکیه در ادلب که دارای تراکم سکونت بسیار بالایی است.
بنابر آنچه گذشت، ما اکنون شاهد رد و بدل شدن پیام‌های متعدد سیاسی و میدانی با هدف تقویت کارت‌های طرفین پیش از مذاکرات هیأت‌های روسیه و ترکیه در روز دوشنبه هستیم. بدون شک هر دو طرف می‌دانند ادامه نا‌آرامی‌ها و تنش‎‌های میدانی در درازمدت می‌تواند شرایط را به نقطه‌ای برساند که مطلوب هیچ‌کدام از آنها نیست! بر این اساس و برخلاف آنچه بسیاری باور دارند، وخیم شدن شرایط میدانی به فرایند مذاکرات سیاسی و حصول توافق سرعت می‌بخشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :