• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
پنج شنبه 17 بهمن 1398
کد مطلب : 94571
+
-

علیه رویه

هفته‌ای که گذشت
علیه رویه

امیرعلی علامه‌زاده _ روزنامه نگار

روزها که به‌نام درد می‌گذرند، هفته‌ها سرانجام فراموشی می‌یابند و گذر زمان رویه‌ای می‌سازد در ساخت زندگی و ساختار عمر که درهم‌تنیدگی آن با صبر، آن هم از نوع جبری آن، نظم نوین فراموشی را بنا می‌کند. نوشتن، گرچه برای فراموشی است، ولی خود، علیه فراموشی است؛ چراکه هر روز قدرت از خاطره بیرون‌کشیدن، مدرن‌تر می‌شود و ابزارهای بسیار زیاد جست‌وجو و درآوردن از بایگانی، آن منوپولی انحصارطلب به‌خاطر آوردن را خسته‌تر می‌کند. بدیهی است در فرصت کوتاه و مجال اندک یک ستون، نمی‌شود چنان از روزها نوشت که باید، ولی می‌شود چنان نوشت که آنچه نباید فراموش شود، نشود. هرچند در مقامی نیستیم که در جریان علیه فراموشی، از ما توقعی باشد و در این شرایط حساس کنونی هم از ما توقعی نیست که توقع از ما، همان نشانه وقعی نهادن به ماست. اما در زمانه نظر به صاحبان قدرت، اشاره اول باشد از آن انسان بی‌قدرت و تفاوت فاحش آن با زمان تکیه بر سریر قدرت. آنگ سان سوچی، که جایزه نوبل صلح سال۱۹۹۱ را برده بود و در حصر خانگی حکومت نظامیان میانمار (برمه وقت)، حتی نتوانست جایزه‌اش را تحویل بگیرد، حالا رهبر دولت میانمار است و گفت: «وضعیت ایالت راخین پیچیده است و فهم آن آسان نیست». او این عبارت را برای «دادگاه کیفری بین‌المللی دادگستری» در دفاع از «اتهام نسل‌کشی مسلمانان روهینگیا» بیان کرد؛ درباره کشتار ۷۰۰هزار انسان. و البته به 7میلیارد انسان زمین آموخت بی‌تفاوتی مقابل ستم اکثریت بر اقلیت، یک معترض قدرت و یک مدافع صلح را می‌تواند به یک بازنده تاریخی دفاع از نسل‌کشی بدل کند. این تکرار تجربه را در زمان همکاری ناشران رسانه‌های رسمی و شلیک‌کننده‌های سلاح‌های دستی در جهان می‌بینیم که ناگهان تکرار، این تلخ مکرر، میلیون‌ها مخاطب معمولی را مقابل روایت این جنایت‌ها، باورمند و ساکت و حتی همراه می‌کند. آن سوی جهان قشنگ، در داووس سوئیس، سرمایه‌داران و شکم‌سیران و صاحب‌قدرتان جهان، به مهمانی اجلاس جهانی نشستند و نوشیدند و برای نجات جهان سال بعد، نقشه کشیدند؛ بی‌آن‌که کسی از آنان فکر این‌همه فقر و جنگ و تحریم باشد. بوریس جانسون، نخست‌وزیر کنونی بریتانیا، که خودش امسال به‌دلیل «مشغله‌های دولت جدید» و «برگزیت» و اینها به داووس نیامده بود، پیش‌ترها درباره این اجلاس چیزی به این مضمون گفته بود که: «داووس میعاد بزرگ «من‌محورهایی» است که متقابلا به این منیت‌های سرریزشده یکدیگر حال می‌دهند و برای هم پپسی باز می‌کنند.» حرفی که شاید خودش را هم شامل می‌شود. در دیار شمالی متحد، که با فروپاشی 3دهه پیش هنوز پهناورترین جهان است، کنار گذاشته‌شدن دیمیتری مدودوف، با تقدیم استعفای مودبی به ولادیمیر پوتین، رهبر بلامنازع ابتدای هزاره سوم روسیه تا‌کنون، نشان داد که آستری ردای قدرت در کرملین هم مثل همه‌جا، بی‌ردا هیچ است و البته برای ردا لازم. مردی که همیشه حتی با جلوس بر کرسی ریاست‌جمهوری، شماره2 بود و همیشه به‌جای خدمت به مردم، خدمت به قدرت کرده بود، حالا تاریخ رفتنش رسید و رفت. در شرق دور هم، بحران جهانی ویروس «کرونا» و قرنطینه‌کردن میلیونی مردم چین و قربانی‌شدن یک‌میلیونی‌آن قرنطینه‌‌شده‌ها، به رخ جهانیان کشید که درد هیچ‌جای جهان، بی‌ربط به سایرین جهان نیست و البته یادآوری کرد که پای کردار بیفتد، هنوز چقدر نژادپرستی پررنگ است و مخصوص مرزهای معلوم و نامعلوم حاکمان نیست و رسانه‌ها و مردم نیز می‌توانند از سر جبر و ناآگاهی، در ادبیات و گفتار چقدر نژادپرست باشند و محتوای نژادپرستانه تولید کنند و برای آن زیبایی‌شناسی هم تعریف کنند؛ از کم‌دقتی در طراحی ویروس کرونا جای ستاره‌های پرچم چین بگیر، تا کردار دوری از هر شرقی شبیه چینی‌ها، به گمان امکان ابتلا به بیماری. اینجای جهان که ایستاده‌ایم اگر چیزی نمی‌توان گفت می‌توان یادآوری کرد که زشت است حتی در کلام، نوعی خود برتربینی به شنونده و مخاطب رساند که نشان نژادپرستی اگر همین نباشد با ناآگاهی از همین‌جا شروع می‌شود. در میانه خاورزمین هم آمریکاییان برای فلسطینیان تصمیم جدیدی گرفتند که مسما به نامش بود؛ «معامله قرن». فلسطینیان را معامله کردند تا اسرائیل و راست‌گرایان حاکم بر آن، خشنودی مدام از کاخ سفید را سهم دائمی خود بدانند و البته حاکمان جهان عرب بعدش گردهم‌آمدند و در محکومیت آن کاغذ سپیدی را سیاه کردند؛ هرچند این روزها خبرهای درگوشی تکذیب‌نشده‌ای از پروازهای بی‌سروصدا از تل‌آویو به پایتخت‌های عربی در رسانه‌های عبری منتشر شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید