کولبران روی صحنه
لیلی عاج از «کمیته نان» و حضورش در جشنواره تئاتر فجر میگوید
نرگس کیانی- خبرنگار
لیلی عاج، نویسنده و کارگردان تئاتر ازجمله هنرمندانی است که در طول سالهای اخیر نشان داده، میتواند مستقل باشد و در عین دشواری مسیر، راهش را در استقلال بپیماید و به موضوعات و دغدغههای روزِ جامعه بپردازد.
جشنواره؛ محلی برای دیده شدن
لیلی عاج که در سیوهشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با نمایش کمیته نان حضور دارد، به همشهری میگوید: «با توجه به اینکه به نظر میرسد حساسیتهایی از سوی همکاران و دوستان من در مورد حضور در جشنواره سیوهشتم وجود دارد، باید کلمات را با وسواس و دقت انتخاب کرد. فارغ از تمام اتفاقاتی که رخ داد با احترام بسیار زیاد به همه همکاران، معتقدم حضور در جشنواره تئاتر فجر باید پس از شنیدن نظر همه اعضای گروهم رخ میداد و اینگونه هم شد. با کسانی کار میکنم که در طول سال محبت میکنند، با شرایط مالی بسیار بدم کنار میآیند، همراهم هستند و اجرای عمومی را روی صحنه میبریم، در نتیجه حضور در جشنواره تئاتر فجر باید خواست همه این دوستان میبود. همه بازیگران اجرای جشنواره کمیته نان به نسبت اجرای عمومی به غیراز الهام شعبانی تغییر کردهاند و این خواست خودشان بود. رأی گروه طراحان، طراحان صحنه، لباس، نور و... هم برایم مهم بود چون در جشنواره تئاتر فجر دیده و به کارشان امتیاز داده میشود. به شخصه فکر میکنم حضور در جشنواره فرصتی برای دوستان من و کسانی است که با من کار کردهاند تا حاصل زحمتشان دیده شود». عاج در ادامه توضیح میدهد: «جشنواره تئاتر فجر هیچ اثری که نداشته باشد، دیدهشدنی را به دنبال دارد که برای فرد شرکتکننده حال روحی خوبی به ارمغان میآورد، شاید تأثیری در روند کارش نداشته باشد اما حداقلِ حداقلش همان حالِ خوب است. پس به احترام گروهی که با من کار کردند و دوست داشتم نتیجه تلاششان و تلاش خودم دیده شود در جشنواره تئاتر فجر حضور پیدا کردم».
تلاش برای بهتر شدن اجرا
این کارگردان در ادامه با عنوان این مطلب که جشنواره تئاتر فجر برایم همواره خانه آخر است، توضیح میدهد: «به این معنا که اجرای اثری در جشنواره تئاتر فجر، آخرین اجرای آن اثرم است. در طول سال پیامهای بسیاری از مخاطبان در مورد اجرای عمومیام میگیرم و تمام تلاشم را برای بهتر شدن اجرای جشنواره که اجرای پایانی و بالطبع اجرایی هیجانانگیز است میکنم و هر آنچه در توان دارم انجام میدهم».
کمیته نان جشنواره را بیشتر دوست دارم
عاج که در اجرای عمومی نمایشش موفق بوده، درباره تغییر بازیگران اجرای جشنواره کمیته نان به نسبت اجرای عمومی میگوید: «فقط الهام شعبانی هست که مانند اجرای عمومی همراهیمان میکند. 2نفر از بازیگرانمان بعد از اجرای عمومی تصمیم گرفته بودند در کنار گروه نباشند و درحالیکه مشغول تمرین برای حضور در جشنواره بودم و اتفاقاتی که میدانید، رخ داد. تعدادی از اعضای گروه اعلام کردند نمیخواهند در جشنواره تئاتر فجر حضور داشته باشند که کاملا بهنظرشان احترام گذاشته و میگذارم. فرصتی بیستروزه در اختیار داشتیم، فیلم اجرای عمومیمان و میزانسنها آماده بود، دوستان دیگری همدلی و همراهیشان را ابراز و به من اعلام کردند که دوست دارند کمکم کنند و مجموع این انرژیها باعث شد این کمیته نان را از کمیته نانِ اجرای عمومی بیشتر دوست داشته باشم. چون فاصلهای ایجاد شد که کمکم کرد بار دیگر متن را ببینم و متوجه شوم میتوانم با تغییری کوچک در نوع روایتم اثربخشی بهتری ایجاد کنم».
مدیران هنری تئاتر را دریابند
این نمایشنامهنویس به جشنواره تئاتر فجر نیز اشاره میکند و از حضورش در این جشنواره برای چهارمین سال میگوید: «این چهار سال که بهطور مستمر در جشنواره بودم، کمکی به من نمیکند که بتوانم بهطور روشن به سؤالتان پاسخ دهم. به این دلیل که گمان میکنم باید زمان بگذرد و الان نمیتوان قضاوت کرد. به دورههای گذشتهای که در جشنواره حضور داشتهام نگاه میکنم و در این لحظه جملهای به ذهنم نمیرسد که بگویم دستاورد مهم جشنواره دورههای قبل برای تئاتر کشور چه بوده. بهنظر میرسد اگرچه برگزاری هر دوره با توجه به مجموع مشکلات و ازجمله مشکلات اقتصادی کاری دشوار است و هر سال کار برای برگزارکنندگان دشوارتر هم میشود اما صرفا گزارش کردهایم. اینکه میگویم دستاورد خاصی نمیبینم نه متوجه فردی خاص است و نه متوجه دبیری خاص و بهنظرم این مدیران فرهنگی هستند که باید فکری اساسی برای این موضوع کنند. بهعنوان مثال هیچوقت نمیتوانیم بگوییم فلان دوره از جشنواره باعث فلان اتفاق یا فلان رویداد در تئاتر کشور شد. در جشنواره فیلم فجر جایزهای تحت عنوان دستاورد هنری یا چیزی نزدیک به آن، اگر اشتباه نگویم، وجود دارد و ما چنین چیزی نداریم. اینکه بگوییم این دستاورد، دستاوردی جدید است و چیزی به تئاتر ما اضافه کرده است، مثلا اثری که ساختار نمایشی بسیار متفاوتی دارد آن قدر برجسته شود که دانشجویان تئاتر به سراغش بروند تا ببینند آن کار در آن سال چه ساختاری داشته است. هر چند جایزهای که بهعنوان مثال به نمایشنامهنویس برتر داده میشود کمابیش میتواند حائز همین معنی باشد اما نمیدانم چرا جملهای در ذهن من نمیماند که بگویم فلان اتفاق دستاورد یا رهاورد فلان دوره از جشنواره برای تئاترمان بوده است».
بودن بهتر از نبودن
به اعتقاد عاج وجود هر رویداد هنری صدهزاران بار از نبودش بهتر است و هر قدر کمرمق و هر قدر کمجان، این ماییم که باید زیر بالو پرش را بگیریم تا تبدیل به رویدادی مهم شود. هرگز با ترک کردن و رها کردن موافق نیستم و گمان میکنم رها کردن راحتترین کار ممکن است. ماندن و تلاش کردن است که کار دشواری است.
رونقی که تماشاخانههای خصوصی ایجاد کردند
نویسنده نمایشنامه «رویاهای دم صبح» به تولیدات تئاتر اشاره میکند: «تولید اساسا کاری دشوار شده، چه تولید تئاتر و چه تولید هر کالای دیگر در شرایط فعلی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور با دشواریهایی مواجهتان میکند. محصولی هنری تولید میکنیم که قرار است اندیشهای تزریق کند، حائز زیباییشناسی باشد و همچنین سرگرمکننده در نتیجه بهنظر میرسد وظایف دشواری بر دوش کسی است که میخواهد محصولی فرهنگی- هنری عرضه کند. وقتی تولید به اندازه کافی دشوار است، اینکه تولیدی به ثمر برسد اما نتیجهاش را نبیند درست نیست. ذات و هویت تئاتر باید بر سر جایش بماند و چیزی نیست که دستمایه بازیهای ما شود. حداقل خانواده تئاتر بر سر هر چیزی که با یکدیگر دعوا کنند، بر سر تئاتر نباید باشد. تئاتر بهسختی در حال جان گرفتن است و چند سالی است که بهخاطر سالنهای خصوصی، فضای مجازی و هر چیز دیگر اندک رونقی گرفته است و حیف است که این رونق به ثمر ننشیند.»
کمیته نان و داستان کولبران
وی درباره پیوند نمایشهایش با اتفاقات روز و بهطور مشخص پیوند کمیته نان با مصایب بیپایان و ادامهدار کولبران هم توضیح میدهد: «متأسف شدم که چند شب پیش باز شنیدیم پدری که صاحب 5 فرزند بود در کوه یخ زد. در مورد آزاد و فرهاد بسیار ناراحتم. شخصیت اصلی نمایش من هم نامش آزاد است و این بسیار ناراحتم میکند. شاید باورتان نشود که در شرایط بسیار دشواری به سر میبردم، بازیگرانم رفته بودند و بارها و بارها با خود گفتم به دبیرخانه جشنواره بگویم با اینکه دوست دارم در جشنواره حضور داشته باشم اما بالی برای پرواز ندارم ولی هر لحظه که میخواستم بگویم نمیآیم فقط به این فکر میکردم که کسی این سوژه را به من سفارش نداده است، از جیبم پول خرج کردهام و برای اجرای عمومی با تمام سختیها سالن گرفتم، چهرهای در کارم ندارم و نمایشم کمدی نیست که بفروشد و هیچکدام از فاکتورهایی که برای یک کارگردان حالی خوب به ارمغان بیاورد هیچگاه در موردم صدق نکرده است. در تمام لحظات فکر میکردم من قرار بوده در مورد کولبرها حرف بزنم و به جشنواره میروم شاید برای آخرین بار اثربخشیای داشته باشم. میآیم چون حرف کولبرها و معیشتشان برایم مهم است».
نگارش «معده طبقه متوسط»
لیلی عاج درباره فعالیتهای آیندهاش نیز میگوید: «در حال نگارش نمایشنامهای به نام معده طبقه متوسط هستم که بر منطقه دیشموک، شهری در سمت یاسوج متمرکز است. اگر به شما بگویم با چه حادثه تلخی در دیشموک مواجه شدهام باورتان نمیشود و فقط به این فکر میکنم که هیچکس به من نگفته تو وظیفه داری در مورد دختران دیشموک کار کنی اما من دوست دارم در موردشان کار کنم چون برایم مهم هستند. نه به این معنا که بگویم انسانی خوب یا کنشگر اجتماعی هستم، برای من مهم است چون در آن جا درامی در حال رخ دادن است و من در درجه اول تلاش میکنم قصهگوی خوبی باشم. بهدنبال جایی میگردم که امکان قصهگویی و امکان درامنویسی درستی به من بدهد. الان به این فکر میکنم که با وجود همه بیمهریها و تلخیها اگر تمام وقتم را برای موضوع بگذارم آیا واقعا خواهانی دارد؟ آیا اثربخشیای دارد؟ انسان از امید و ناامیدی پر و خالی میشود و من در جشنواره امسال و این 20روزِ گذشته هر روز پر از امید و ناامیدی بودهام، هر روز مانند ظرفی پر و خالی شدهام. از صمیم قلب در مورد کمیته نان امیدوارم واقعا اتفاقی برای معیشت کولبران بیفتد و این تنها امید و آرزوی من برای اجرای پایانی این اثر است».