• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 16 بهمن 1398
کد مطلب : 94411
+
-

بر مدار مدارا!

چطور می‌توان طوری رفتار کرد که مرز بین مدارا و تحمیل عقاید به دیگران را همزمان حفظ کنیم ؟

بر مدار مدارا!

یکتا فراهانی_خبرنگار

در زندگی مواقعی پیش می‌آید که ناگزیر از مدارا هستیم. مدارا کردن هم به‌معنای پذیرش هر چیزی از طرف دیگران نیست. انسان‌ها حق دارند در صلح، آرامش و دوستی زندگی کنند. در حالی‌که به زندگی کردن در کنار مردم نیازمندیم؛ اما نمی‌توانیم نظر و دیدگاهمان را به دیگران تحمیل کنیم. مدارا به‌معنای پذیرش این واقعیت است که همه انسان‌ها با عقاید مختلف و اختلافات ظاهری، موقعیتی، زبانی، رفتاری و ارزشی حق دارند که خود واقعی‌شان باشند. اما نمی‌توانند دیدگاه‌های شخصی خود را به دیگران تحمیل کنند. مدارا از اصول بنیادین زندگی اجتماعی است که ریشه آن در احترام به حقوق دیگران است.اما چطور می‌توان به‌گونه‌ای عمل کرد که مرز بین مدارا و تحمیل عقاید به دیگران را همزمان حفظ کنیم. در این خصوص با مصطفی فروتن، روانشناس گفت‌وگو کرده‌ایم.

مدارا کوتاه آمدن نیست 
در دنیایی که در حال جهانی شدن است زندگی‌کردن در کنار یکدیگر با بی‌تفاوتی منفعلانه کافی نیست؛ بلکه در دنیای امروزی لازم است گاهی هم مدارا داشته باشیم، نظر دیگران را بشنویم و آنها را درک کنیم؛ به جای اینکه با خشم درصدد تحمیل عقاید خود به دیگران باشیم. در واقع با رفق و مدارا یاد می‌گیریم چگونه حقوق یکدیگر را رعایت کنیم و بپذیریم با وجود تفاوت‌هایمان باز هم به دیگران نیاز داریم. مدارا با کوتاه آمدن، تمکین یا چشم‌پوشی هم تراز نیست. مدارا به‌معنای پذیرش این واقعیت است که همه انسان‌ها با تمامی اختلافات ظاهری، موقعیتی، زبانی و ارزشی حق آن را دارند که در صلح زندگی کنند و همانطور که هستند و خودشان دوست دارند باشند، زندگی کنند نه مطابق معیارها و ارزش‌های ما. یعنی تحمیل دیدگاه‌های شخصی به دیگران در یک رابطه سالم مجاز نیست.

 سازش و مدارا
سازش در لغت به‌معنای تسلیم محض شدن است در برابر آنچه به‌وقوع پیوسته و اتفاق افتاده. یعنی چه به‌صورت ارادی یا غیرارادی در مواجهه با موقعیتی قبول کنیم و بپذیریم آنچه اتفاق افتاده از اختیار ما خارج بوده و به گردن تقدیر است و ما هم چاره‌ای جز پذیرش نداریم. اما مدارا به‌معنای مواجهه اخلاق مدار و علمی با تفاوت‌های فردی در ارتباطات است. به تعبیر ساده‌تر مدارا یعنی با توجه به اصل پذیرش، ما آگاهانه با دیگران ارتباط برقرار و از برخوردهای هیجانی یا انفعالی با آنها خودداری کنیم.اما از نظر تخصصی مدارا یعنی بتوانیم آنچه را قبول نداریم، بپذیریم. وقتی می‌خواهیم در مورد چنین مفهومی صحبت کنیم باید توجه داشته باشیم شباهت‌های زیادی بین سازگاری و مدارا وجود دارد. سازگاری یعنی توانایی انطباق با شرایط سخت و خلق یک زیبایی و اتفاق مثبت. که این مفهوم به‌معنای مدارا نزدیک‌تر است.

مدارا 
مدارا اغلب با کلمه‌ای مانند رفق همسو و همراستاست که در برابر دوستان اتفاق می‌افتد و رفیق هم کسی است که با مهربانی ما را همراهی می‌کند. اما در برابر دوستان نوعی مهربانی لازم است و در برابر کسانی که چنین حسی را در ما ایجاد نمی‌کنند می‌توانیم با نرمی و ملایمت مدارا داشته باشیم. بنابراین متوجه می‌شویم که در رفق و مدارا نرمی در رفتار و کردار ما وجود دارد. رفق و مدارا با دیگران باعث سلامت روان خود ما می‌شود چون داشتن حس بد به دیگران ابتدا برای خود ما بسیار ناراحت‌کننده و آزاردهنده خواهد بود. وقتی از احساس و نیت دیگران نسبت به‌خود آگاه نیستیم بهترین کار مدارا کردن با آنهاست تا دشمنی ورزیدن. رفتارهای کینه‌توزانه همیشه هم خود ما را به‌شدت می‌رنجاند و هم باعث ناراحتی و رنجش دیگران می‌شود. درصورتی که با کینه زدایی تا حدود زیادی می‌توان به سلامت روان و آرامش درونی بیشتری دست یافت. ما هر چه فضای مالکیت بیشتری احساس کنیم لزوم رفتارهای اندیشمندانه و عملکردهای خردمندانه را هم بیشتر احساس می‌کنیم. در واقع مالکیت و نسبت ما با دیگران باعث توجه و حساسیت بیشتری هم می‌شود. افراد ناآشنا هم تأثیرات کمتری بر ما خواهند داشت. اما ضرورت دارد بتوانیم با هر کسی که در مواجهه با او هستیم به‌گونه‌ای ارتباط مؤثری ایجاد کنیم و بدانیم چطور باید با آنها رفتار کنیم. اما رفق و مدارا مربوط به همه افرادی است که به نوعی با آنها در ارتباط هستیم؛ ولی در روابط نزدیک حتما نمود بیشتری دارد. چون در غیراین صورت عواقب ناشی از رعایت نکردن آن بیشتر به چشم‌مان خواهد آمد.

حد و حدود مدارا 
ولی ما تا چه حد باید با دیگران مدارا کنیم؟ به‌عبارت ساده می‌توان گفت تا جایی که ارزش‌ها و اصول ساختاری و بنیادین زندگی ما زیر سؤال نرود و عملکرد ناعادلانه‌ای به‌دنبال نداشته باشد بهتر است با دیگران مدارا کنیم. گاهی از رفتارهای بد دیگران چشم‌پوشی می‌کنیم؛ اما این موضوع نباید تا حدی پیش برود که باعث سوءاستفاده دیگران از ما شود. در واقع ما با دیگران سازگاری و مدارا می‌کنیم یعنی خودمان را با شرایط سخت تطبیق می‌دهیم برای خلق فضای بهتر در روابط. یعنی برای رسیدن به نتیجه بهتر و با رفتارهای اخلاق محور با دیگران مدارا می‌کنیم. توجه داشته باشیم ما همیشه با دیگران مهربانی و مدارا می‌کنیم که نتیجه بهتری بگیریم ولی اگر اینگونه رفتارهای ما نتیجه عکس بدهد؛ یعنی باعث شود طرف مقابل متوجه اینگونه مهربانی‌های ما نشود نتیجه خوبی نخواهیم گرفت و به این ترتیب هدف اصلی ما هم زیر سؤال خواهد رفت.
اصلاح، نه تسلیم 
فراموش نکنیم وقتی ما با دیگران مدارا می‌کنیم به‌دنبال اصلاح هستیم؛ نه اینکه بخواهیم از سر ضعف و ناتوانی مجبور به تسلیم در برابر آنها شویم. با رفتارهای خود هم باید بتوانیم این پیام و این نکته اساسی مهم را به دیگران نشان دهیم تا آنها هم رفتار درستی را با ما در پیش بگیرند.
یعنی بهتر است دیگران بدانند امکان دارد همانطور که ما به صلاحدید خود در بعضی شرایط به شکل هر ظرفی درمی‌آییم؛ اما به‌موقع و اگر شرایط اقتضا کند هم می‌توانیم طغیان کنیم و ساکت نمانیم. گاهی قدرت «نرمی» بر«سختی» غلبه دارد؛ ولی اگر هم لازم باشد و رفتارهای ناشی از آرامش و نرمی نتواند کارایی لازم را داشته باشد حتما باید تغییر روش داد.به این ترتیب همانطور که یک راننده ماهر باید بداند چه زمان از گاز یا ترمز استفاده کند و نمی‌تواند برتری خاصی برای هر کدام از این رفتارها قائل شود؛ شخص ماهر در روابط هم باید بداند هر زمان چگونه با دیگران رفتار کند. بنابراین می‌توان گفت آنچه مهم است توانایی ما در انتخاب رفتار به‌موقع و مناسب است.

هر چه فضای مالکیت بیشتری احساس کنیم لزوم رفتارهای اندیشمندانه و عملکردهای خردمندانه را هم بیشتر احساس می‌کنیم. در واقع مالکیت و نسبت ما با دیگران باعث توجه و حساسیت بیشتری هم می‌شود

چگونگی در پیش گرفتن مدارا 
چند تکنیک ساده می‌تواند ما را در انجام به‌موقع مدارا کمک کند؛ مانند شوخی کردن‌های محترمانه و ناشی از طنزهایی که بتواند به بهتر شدن فضا کمک کند، هنگام وقوع اتفاقات ناخوشایند. یعنی گاهی بردن ماجراهای تلخ به سمت و سوی طنزهای محترمانه و بجا باعث تلطیف شرایط سخت می‌شود. اگر با افرادی که دچار اختلاف نظر هستیم که نیاز به رفق و مدارا دارند باید به موضوع «رفع تعارض» و روش‌های «حل مسئله» نیز توجه داشته باشیم. در چنین مواقعی باید بیشتر به نکات مثبت توجه داشته باشیم تا نکات منفی و از هرگونه دیدگاه‌های سیاه یا سفید دیدن‌های مطلق هم خودداری کنیم. در واقع با تأکید بر نکات مثبت دیگران؛ حس بهتری به آنها خواهیم داشت و همین موضوع به سلامت روان بیشتر خود ما هم بسیار کمک خواهد کرد. به این ترتیب باید از هرگونه برخورد هیجانی یا انفعالی در برابر دیگران خودداری کنیم. استفاده از تکنیک‌های آرام‌سازی‌ در مواجهه با افراد خشن، تندخو و بدرفتار هم بسیار مؤثر خواهد بود؛ به‌گونه‌ای که به این ترتیب به این افراد هم کمک خواهیم کرد که متوجه رفتارهای نامناسب خود بشوند و در نتیجه فضای بهتری در ارتباط به‌وجود بیاید. مقایسه هر فرد با خودش هم به جای مقایسه او با رفتارهای مورد انتظار ما روش دیگری است که باعث می‌شود دچار قضاوت‌های اشتباه ناشی از خصومت و بدخواهی دیگران نشویم. وقتی به این باور برسیم که دیگران مطابق معیارها و ارزش‌های خود عمل می‌کنند که لزوما هم منطبق با معیارها و ارزش‌های ما نیست بهتر می‌توانیم آنها را درک کنیم و در نتیجه توقع و انتظاراتمان هم از آنها بسیار کمتر شود. ماندن در بعضی اتفاقات و رفتارهای ناخوشایند از سوی دیگران و بارها و بارها تجزیه و تحلیل‌کردن آنها در ذهن باعث می‌شود نتوانیم به درک درستی از جریانات زندگی برسیم. گاهی نادیده گرفتن رفتارهای اشتباه دیگران به‌معنای غفلت کردن و گول زدن خودمان نیست بلکه آگاهی از این موضوع است که نمی‌خواهیم اجازه دهیم دیگران بتواند به‌سادگی باعث آزار و اذیت ما شوند. اما وقتی اینگونه عمل نمی‌کنیم دچار سوء‌تفاهم و سوء‌برداشت می‌شویم؛ آنگونه که باعث ایجاد کدورت و ناراحتی بیشتر در روابطمان می‌شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید