• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
شنبه 12 بهمن 1398
کد مطلب : 94099
+
-

گفت‌وگو با سهیل بیرقی درباره سومین فیلمش و البته تحریم و تکریم جشنواره

به اعتراض «عامه پسند» تن ندادم

به اعتراض «عامه پسند» تن ندادم

مسعود میر- روزنامه‌نگار

امروز و با نمایش «عامه‌پسند» در جشنواره فیلم فجر، قاب تریلوژی زنانه سهیل بیرقی بر دیوار سینمای ایران میخ می‌شود. «من» و «عرق سرد» 2 فیلم قبلی او سراسر رنگ زنانگی، خاص بودن و اعتراض داشتند اما در «عامه پسند» بیرقی سراغ زنی رفته که هرچند تار‌و پود اعتراض را به هم گره می‌زند اما عصیانش از طبقه معمولی‌هاست. او یک خانه‌دار است که جرقه اعتراضش را تا آسمان فریاد می‌کند و تلألو عصیانش را بر زمین می‌تاباند.
با بیرقی درباره شمایل عصیان زنان و البته قامت اعتراض بر تن جشنواره فجر گفت‌وگو کردم که مکتوبش مهمان چشمان شماست.
با همین 3 فیلم نشان داده‌اید که زن معترض را هم خوب می‌شناسید و هم خوب به تصویر می‌کشید. این واقعه‌نگاری اعتراض زنانه در آثار شما از کجا نشأت می‌گیرد؟
چه دوست داشته باشیم، چه نداشته باشیم، چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید زنان مدت‌هاست که طغیان کرده‌اند و نمی‌خواهند نقش کلیشه‌ای تاریخی همیشگی را بر عهده داشته باشند. آنها خیلی وقت است که نمی‌خواهند جنس دوم باشند و من تنها وقایع‌نگاری این موضوع در میان زنان سرزمینم را ثبت می‌کنم. در 2 فیلم قبلی‌ام هم به خاطر تجربه اجتماعی و شخصی خودم و نگاهی که به مسائل پیرامون دارم سراغ قهرمانان زن رفتم.
و «عامه پسند» ادامه این وقایع‌نگاری معترضانه است؟
بله، ولی این بار قهرمان فیلم خوی قهرمانی ندارد و یک زن کاملا معمولی است از طبقه عام اجتماع که خانه‌دار است و همین موضوع که قهرمان زن فیلم من هیچ ویژگی نامتعارف و خاصی ندارد فیلم و شخصیت‌پردازی آن را بسیار سخت‌تر کرده بود.
یعنی قهرمان «عامه پسند» نه رفتارهای متهورانه زن در فیلم «من» را دارد و نه شمایل سلبریتی فوتسالیست «عرق سرد» را به دوش می‌کشد.
دقیقا. او یک زن معمولی است با سال‌ها تجربه زندگی مشترک و مادرانگی که تصمیم می‌گیرد معمولی نباشد و این تصمیم برای او یک طغیان است. او تصمیمی می‌گیرد که ممکن است به ضرر خودش و خانواده‌اش منجر شود، اما پای همه مسائل می‌ایستد و  به پیش می رود.
چطور پای قصه این زنان عاصی به دنیای فیلمسازی سهیل بیرقی باز شد که هر سه فیلم بلندش بوی زنانگی و اعتراض می‌دهد؟
قصه این زنان عصیانگر همواره در ناخودآگاه من بود چون آنها را در محیط پیرامونم و در جامعه‌ام می‌دیدم و می‌بینم. من می‌بینم که در کشورم  نیز خیلی از مسائل سیاسی، اجتماعی و خانوادگی با زنان مرتبط است. اصلا دقت کنید که ناخودآگاه هر تصمیم خانوادگی به زن آن خانواده، هر تصمیم در یک رابطه به زن آن رابطه و هر تصمیم اجتماعی به زن یا زنان حاضر در آن محیط گره خورده است.
و شما آگاهانه به این تأثیر ناخودآگاه زنان می‌پردازید؟
من همیشه به این موضوع توجه داشته‌ام ولی الان این توجه من بیشتر به چشم می‌آید چون پیش‌تر توجه  چندانی به آن نشده بود.
فیلم شما همین امروز و در نخستین روز آغاز سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آید اما صفحه شخصی شما در اینستاگرام در کنار این حضور در جشنواره از یک تأثر و البته حزن، حکایت دارد. شاید سؤال من کمی بی‌پرده به‌نظر بیاید اما اگر اینقدر آزرده‌اید و منتظرید که یک روز خوب بیاید پس چطور در جشنواره شرکت کردید؟
ما قرار نیست فقط از فواید سینماگر بودن سود ببریم بلکه به‌عنوان قشر الیت جامعه باید تصمیم اجتماعی بهتری بگیریم و به قولی صبح را زودتر از سایرین ببینیم. من می‌خواستم یک قدم جلوتر از پوپولیست رایج حرکت کنم و البته ادعایی ندارم ولی حس می‌کنم سینماگر می‌بایست بیداری اجتماعی را زودتر رویت کند.
شرکت‌نکردن در جشنواره توسط عده‌ای از هم صنف‌های شما حرکتی پوپولیستی است؟
وقتی به رفتار اجتماعی در ادوار مختلف جامعه ایرانی دقیق نگاه کنیم متوجه می‌شویم که در تمام لحظاتی که ما ایرانی‌ها هیجان‌زده رفتار کردیم بعدتر خسارت‌ها و لطمات به‌مراتب سنگین‌تری را متحمل شده‌ایم. تحریم جشنواره به گمان من یک خودتحریمی بود و من معتقدم ما نباید خودمان را تحریم کنیم. سؤال من ‌این است که آیا یک مغازه‌دار به‌دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی مغازه‌اش را تعطیل می‌کند؟ سینما و فیلمسازی کار من است و من 2 سال از عمرم را برای فیلمم گذاشته‌ام و 2 سال آینده زندگی من هم به همین فیلم وابستگی مستقیم دارد؛ پس چرا من باید زندگی‌ام را تعطیل کنم؟
خب توقع اعتراض مدنی هم نه از یک مغازه‌دار بلکه از یک عضو همان جامعه الیت وجود دارد.
 من معتقدم فیلم من هویت من است. معتقدم با فیلم می‌توان سرود اعتراض، صلح و با هم بودن سر داد. معتقدم نبودن، انصراف دادن، کنار کشیدن و میدان را ترک کردن کار آدم‌های ضعیف است. فراموش نکنید که وقتی جامعه به سمت جریان هیجان‌زده پوپولیستی حرکت می‌کند این حرف من باعث شده و می‌شود که تاوان بدهم؛ وگرنه برای من خیلی راحت‌تر بود که یک جمله می‌گفتم و پز روشنفکری هم می‌گرفتم و با این جریان موج‌سواری می‌کردم.
معتقدید شرایط شما که در جشنواره شرکت کردید سخت‌تر از شرایط آنهایی است که در جشنواره  شرکت نکرده‌اند؟
شرایط من به‌مراتب سخت‌تر است. بعضی‌ها همین الان از تلویزیون دستمزد چند صدمیلیونی می‌گیرند و موج‌سواران قهاری هم هستند و می‌گویند جشنواره را تحریم کرده‌اند. از این نمونه‌ها کم نیستند و شما می‌توانید آن را آسیب‌شناسی کنید. واقعا ساده‌ترین کار، از این موج استفاده کردن و برای خارجی‌ها خوراک تولید کردن بود اما من اعتقاد دارم در محیط اندوهگین باید حال عده‌ای را خوب کنیم.
البته خودتان هم همان ترانه معروف را بازنشر کردید که: «یه روز خوب میاد...».
بله. احساس می‌کنم ما به جان هم افتاده‌ایم؛ درحالی‌که باید آشتی کنیم. باید روزهای بهتری می‌آمد اما نیامد و انگار همه ما وارد بازی عجیبی شده‌ایم که بی‌رحمانه براساس تفکرات و سلیقه‌مان می‌خواهیم همدیگر را حذف کنیم؛ حال آنکه در جنگ با تاریکی باید چراغی بیفروزیم...
مورد سهیل بیرقی و عامه پسند از یک منظر بسیار عجیب است. شما برخلاف بسیاری از فیلمسازان که به‌دلیل تعهد به تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار مجبور به شرکت در جشنواره بودند چنین مشکلی هم نداشتید. خودتان تهیه‌کننده فیلم‌تان بودید و به قولی مستقل هستید.
شما می‌دانید که تلاش برای مستقل بودن و ماندن خیلی سخت است. ادعایی در حرفم نیست اما همیشه تصمیم داشتم کمپانی یک نفره داشته باشم که در آن تلاش برای مولف بودن و ماندن در آن مبنای کار باشد. با این استقلال شما هم از سینمای جریان اصلی و همه قواعد باکس آفیس و اکران و گیشه دور می‌شوی و هم از مبانی قدرت و حمایت فاصله می‌گیری ولی در عوض خودت را نفس می‌کشی.
نگران قضاوت هم صنفی‌هایتان درباره این حضور در فجر نیستید؟
درباره قضاوت آنها چیزی نمی‌دانم چون اصولا ارتباطی با جریان روتین سینما و سلایق روزانه سینما که دائم هم تغییر می‌کند نداشته و ندارم. من از صبح کار می‌کنم تا شب از خودم راضی باشم. اگر منظورتان شرکت در جشنواره فجر به‌رغم مستقل بودن است باید بگویم نگاه من این است که فیلم من باید در ایران و در جشنواره فیلم فجر دیده شود. من اتفاقا برخلاف بسیاری از همکارانم بدهی و خرده حسابی هم به کسی چه در جشنواره فجر و چه در ارگان‌ها نداشتم اما معتقدم جشنواره فجر در سینمای ایران مؤثر بوده و هست. اتفاقا من بی‌نصیب‌ترین فرد در جشنواره فجر بوده‌ام اما هیچ‌وقت چشمداشتی نداشته و ندارم.
بی نصیب اما حامی.
چون به‌نظرم از انصاف به دور است که نبینیم خیلی‌ها با فجر فیلمساز شدند، سرنوشت‌شان تغییر کرد و با فجر اهمیت یافتند. مگر عباس کیارستمی محصول فجر نبوده است؟ خیلی‌ها کاراکتر هنری خودشان را با فجر لانسه کردند و این خیلی بد است که بگوییم چون الان فجر به ما نفعی نمی‌رساند آن را کنار بگذاریم. این حرکت دور از مردانگی و ادب است. در تنهایی به‌خودمان چه جوابی بدهیم؟ شرافت چه می‌شود؟
فجر، آسیب‌های زیادی داشته ولی حسن هم کم نداشته است. اصلی‌ترین حسن جشنواره فجر برای من که تلاش می‌کنم مستقل باشم این است که در جشنواره فیلم فجر برای فیلم من یک تبلیغ محترمانه رقم می‌خورد. جشنواره در قامت مبلغ فیلم‌های ما درست عمل می‌کند و این، موضوع مهمی است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید