• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 12 بهمن 1398
کد مطلب : 94097
+
-

عبور از جشنواره، توقف در فیلم‌ها

عبور از جشنواره، توقف در فیلم‌ها

علیرضا محمودی- روزنامه‌نگار

پنهان نمی‌کنم / خانم‌ها /  آقایان / من نیز می‌دانم که میوه /  در سوگواری طعم ندارد / حرف اگر بزنیم / حرف آوازهایی‌ست /
که زیر باران هم / می‌توان خواند.احمدرضا احمدی

   غیبت از یک رویداد هنری به‌دلیل تألم، رفتاری فردی است. در محدوده یک رفتار فردی، حتی اگر مشمول افراد بسیاری هم شود، محترم است، اما برای یک شاغل در رسانه‌ای عمومی پذیرفته نیست که رویداد‌ها را به‌خاطر تألم از دست بدهد. مخاطبان هم در روزگار نه‌چندان مساعد، وظیفه سنگین‌تری بر دوش ما می‌گذارند. آنها در نهایت ضمن درک حال خراب روزنامه‌نگاران، تحلیل دقیق‌تر و تفسیر عمیق‌تری را در صفحات جست‌وجو می‌کنند. پس این وظیفه همشهری است که به‌عنوان یک روزنامه عمومی در رویدادی که در آن مهم‌ترین فیلم‌های ساخته‌شده در طول سال، جمع‌آوری، عرضه و داوری می‌شوند، حضور داشته باشد؛ حضوری شایسته نام روز‌نامه‌ای که مهم‌ترین صفت همیشگی‌اش بی‌طرفی بوده. همشهری در روز‌های جشنواره فیلم و تئاتر فجر امسال سعی خواهد کرد‌ با کمک حرف‌زدن درباره فیلم‌ها و فیلمسازان ایرانی، درون این روز‌های جامعه ایرانی را که روی پرد‌ه‌ها جان می‌گیرد، منعکس کند. صفحات جشنوار ه امسال را بخوانید تا در لابه‌لای سطور، تصویر دقیق‌‌تری از درون اجتماع ایرانی در آخرین سال‌های قرن چهاردهم هجری در برابر شما باشد. این کار ماست: عبور از پدیده سالانه جشنواره و بحران همیشگی داوری برای رسیدن به درک حالی‌که امروز داریم.
   فیلم‌های روز اول به شکل ناخواسته‌ای از ناخودآگاه سینما‌گران تثبیت‌شده سینمای ایران پرده برمی‌دارد. فیلم سوم سهیل بیرقی بعد از عرق سرد، فیلم تازه سامان سالور بعد از تمشک و فیلم دوم بهتاش صناعی‌ها بعد از احتمال باران اسیدی. برخی معتقدند در سینمای امروز ایران ساختن فیلم دوم از فیلم اول سخت‌تر شده. برخی این جمله را اینطور تکمیل می‌کنند در سینمای ایران این شما نیستید که فیلم می‌سازید، این فیلم‌ها هستند که شخصیت هنری شما را می‌سازند. یعنی در راه فیلمسازی در سینمای ایران همه‌‌چیز آنقدر مستقل و تحت کنترل نیست که کسی برای خودش هویتی مشخص داشته باشد. در این به‌هم‌ریختگی و به‌هم‌آمیختگی، منتقدان با تیغ نقد می‌خواهند سهم کارگردان را از هر چیز دیگری بیشتر نشان دهند. براساس یک تلقی عامیانه از نگره بد فهمیده‌شده مولف، فیلمسازان همیشه یک جور فیلم می‌سازند و منتقدان هم همیشه یک نقد می‌نویسند. مولف کلمه‌ای غرورانگیز است و هر‌کسی شایسته این صفت نیست. در چهارراه حوادثی که جامعه ایرانی درون آن ایستاده، اگر تنها راه مواجهه با سینمای ایران زیر و رو کردن کارنامه فیلمساز و تعهدش به این کارنامه باشد، فیلم‌ها را قبل از نمایش قربانی کرده‌ایم. فیلم‌ها را مانند مراسم ادای سوگند و اثبات وفاداری تماشا نکنیم. آنها در همان روز‌هایی ساخته شده‌اند که ما حوصله تماشای آینه را هم نداشتیم. سینمای هر کشوری از درون کوچه و خیابان همان کشور می‌جوشد. ناخودآگاه امروزمان را در برابر فیلم‌ها قرار دهیم. آنها فقط نامی در کارنامه یک فیلمساز نیستند؛ آنها بخشی از امروز ما هستند.

این خبر را به اشتراک بگذارید