• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 29 دی 1398
کد مطلب : 93146
+
-

لزوم بهبود روابط با کشورهای حوزه خلیج‌فارس

لزوم بهبود روابط با کشورهای حوزه خلیج‌فارس

آرمان فرهادی ‌_ کارشناس سیاسی

بی‌شک شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی امروز کشور در پیچیده‌ترین و حادترین وضعیت خود در طول 4دهه پس از انقلاب قرار دارد. پرواضح است شرایط جنگ اقتصادی، تحریم و فشار حداکثری که زندگی مردم را به‌شدت تحت‌تأثیر خود قرار داده است، نمی‌تواند و نباید به همین منوال ادامه یابد و باید راهبردهای مناسب و اقدامات عملی مخصوصا در عرصه دیپلماسی منطقه‌ای برای آن اندیشیده شود. اگر‌چه راهبرد اصلی کشور در حوزه سیاست خارجی در مقابل فشارهای ایالات متحده آمریکا «مقاومت فعال» است، اما فارغ از برخی عایدات امنیتی به‌نظر می‌رسد آنچنان که باید و شاید نتوانسته ‌منافع اقتصادی کشور را تامین کند. در این راستا به‌نظر نگارنده این سطور، کاهش تنش‌ها و گسترش همکاری‌ها با کشورهای حوزه ‌‌خلیج‌فارس و علی‌الخصوص عربستان در کنار سیاست «نگاه به شرق» باید مورد توجه جدی قرار گیرد تا بتواند راهگشای بسیاری از بن‌بست‌های اقتصادی و امنیتی در محیط بین‌الملل و در شرایط تحریم و فشار باشد. روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در طول سالیان گذشته همواره با تنش و بی‌اعتمادی همراه بوده است. نقطه شروع این اختلافات که در حقیقت از سوی عربستان آغاز شد، همانا حمایت سیاسی و اقتصادی این کشور از رژیم صدام در طول 8سال جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است. به شهادت رساندن بیش از 400نفر از حجاج ایرانی در سال1366 در مکه در حقیقت نقطه اوج این اختلافات بود که به قطع روابط 2کشور منجر شد. موضع‌گیری‌های عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای همکاری خلیج‌فارس، آتش این اختلافات را همچنان برافروخته نگه داشت. وقوع انقلاب اسلامی و ترس رژیم‌های محافظه‌کار‌ عربی حوزه خلیج‌فارس ازجمله رژیم سعودی از صدور انقلاب اسلامی ایران با ماهیتی شیعی و تحول‌خواه به این کشورها، نقطه آغازین کینه‌توزی‌ها علیه ایران محسوب می‌شود، اما در این میان اتحاد عربستان با آمریکا (که پس از گذشت دهه‌ها از سیاست دو ستونی نیکسون و با سقوط رژیم پهلوی به‌عنوان ستون سیاسی، با تقبل هر دو نقش اقتصادی و سیاسی به نیابت از آمریکا در منطقه همچنان ادامه دارد) و همچنین نقش ایالات متحده در ایجاد اختلاف میان ایران و کشورهای عرب حوزه ‌خلیج‌فارس با سیاست آتش‌بیار معرکه‌شدن و تفرقه‌افکنی، از دلایل مهم اختلافات 2کشور و مانع گسترش همکاری‌های منطقه‌ای است. در تشریح نقش ایالات متحده در این اختلافات باید گفت تضاد منافع 2کشور در منطقه و جهان اساسی است. ایران به‌عنوان یک «هژمون منطقه‌ای» سیاست‌هایی مستقل از ایالات متحده به‌عنوان هژمون جهان در پیش گرفته است و این مورد قبول قدرت برتر نیست. یکی از راه‌های مقابله‌ آمریکا همین ایجاد هژمون‌های منطقه‌ای وابسته مانند عربستان در مقابل ایران است. با این اوصاف و با تداوم این رویکرد، راهی برای گفت‌وگو و صلح با آمریکا هم‌اکنون و در آینده وجود ندارد، اما تجربه برخی ‌دولت‌ها در کاهش تنش با کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس (در دوره‌های سازندگی و اصلاحات) در کنار سایر رویکردهای جهانی (مانند همراهی با اروپا در مقابل آمریکا) بدون زیر‌پا گذاشتن اصول اساسی سیاست خارجی توانست در برهه‌ای از تاریخ تا حدودی راهگشای مسائل و بحران‌های اقتصادی و امنیتی بین‌المللی باشد. این راهبرد پس از وقفه و عقبگرد 8ساله در دولت دکتر روحانی از سر گرفته شد که ماحصل همه این تلاش‌ها برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام بود که می‌توانست به‌عنوان یک گام بزرگ در راستای بهبود شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی کشور و کم‌کردن از شدت تنش‌ها عمل کند اما متأسفانه پیروزی افراط‌گرایان در آمریکا به رهبری دونالد ترامپ، همه این رشته‌ها را پنبه کرد و دوره‌های تنش ایران و آمریکا را به وخیم‌ترین و شدیدترین دوره خود (از جانب آمریکا) و به یکی از عقلانی‌ترین و راهبردی‌ترین دوره‌ها (از جانب ایران) وارد کرد. بی‌شک در مقابل آن همه جنون و ناپختگی سیاسی جز صبر استراتژیک و عقلانیت در انتخاب راهبرد واکنشی از جانب ایران نمی‌توانست صورت بگیرد.

در حقیقت ایران راهبرد «مقاومت» را به‌جای «مبارزه» برگزید اما به‌نظر می‌رسد تا زمانی‌که دونالد ترامپ بر مسند ریاست‌جمهوری آمریکا تکیه زده است و با وجود یک اروپای ضعیف و قدرت‌های منفعت‌طلب شرقی، این مسیر اگر‌چه کشور را (در حد تامین اقلام ضروری) حفظ خواهد کرد، اما حرکت رو به جلو در عرصه اقتصادی را با وقفه جدی مواجه خواهد کرد. تأخیر اروپا در انجام‌دادن وعده‌های برجامی خود و اقدام اخیر در جهت فعال‌کردن «مکانیسم حل اختلاف در برجام» نشان از ضعف جدی این اتحادیه در مقابل آمریکا و همراهی نهایی با سیاست‌های آن دارد.
از سوی دیگر، روسیه به‌عنوان متحد ایران بیش از گذشته به منافع خود در سایر کشورها چشم دوخته است و به نوعی پس از موفقیت در جنگ‌های نیابتی (همراه با ایران) در سوریه به‌دنبال بهره‌برداری اقتصادی بیشتر و نوعی معامله‌گری پنهان با سایر قدرت‌ها ازجمله آمریکا و عربستان است. این در حالی است که دولت ایران پس از پیروزی در این جنگ‌ها با وجود پیشروی‌های امنیتی نتوانسته است بهره‌برداری اقتصادی لازم را با حضور در صنایع مهم این کشور عاید خود کند. در عراق اوضاع تقریبا از دست خارج شده ‌و دولت ضعیف آن قادر به همراهی کامل با ایران و ایستادگی در مقابل آمریکا نیستند. از سوی دیگر، ترور سردار سلیمانی نیز ضربه‌ای جدی بر پیشبرد راهبرد مقاومت در عراق و سوریه وارد کرده است. در این شرایط به‌نظر نگارنده بیش از پیش نیازمند اتخاذ یک راهبرد کارآمد و عملی در منطقه به‌خصوص در راستای گسترش همکاری‌های اقتصادی و امنیتی با کشورهای حوزه خلیج‌فارس ازجمله عربستان سعودی (با حفظ نگاه به شرق و تعامل با اروپا) هستیم. 
ایران و عربستان سعودی اصلی‌ترین بازیگران منطقه محسوب می‌شوند که منافع عمده‌ای را در منطقه دنبال می‌کنند. همچنین از توانمندی بالایی در منطقه برخوردارند. اما با وجود این اختلافات ایدئولوژیک و استراتژیک و تنش‌های تاریخی با یک نگاه واقع‌گرایانه و توجه به برخی منافع مشترک، دین مشترک، همجواری، افزایش بی‌اعتمادی نسبت به کمک آمریکا در شرایط بحرانی، زیر سؤال رفتن هیمنه آمریکایی‌ها در برخوردهای نظامی اخیر میان ایران و آمریکا، شکست عربستان در یمن و نزدیکی کشورهای قطر و کویت به ایران (که نمونه آن را در سفر مقامات عالی‌رتبه قطر به ایران در هفته‌های اخیر شاهد بودیم) می‌توان به گسترش همکاری‌ها امیدوار بود. اگر‌چه رئیس‌جمهور در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد «طرح صلح هرمز» را مطرح کرد، اما نیاز به اقدامات عملی‌تر در راستای این نزدیکی و در جهت ایجاد یک بازار مشترک اقتصادی و یک مجمع امنیتی با حضور تمام کشورهای این حوزه بیش از گذشته احساس می‌شود که نخستین قدم آن کاهش تنش‌هاست.
 بدون‌شک توجه به این راهبرد و به‌کارگیری جدی‌تر آن می‌تواند در کم اثر کردن فشارهای آمریکا و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه مؤثر واقع شود و به لحاظ امنیتی و اقتصادی منافع کشور را تامین کند.

این خبر را به اشتراک بگذارید