• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
پنج شنبه 26 دی 1398
کد مطلب : 92946
+
-

رامین مهمانپرست تا حالا به بیش از صد کشور دنیا سفر کرده؛ سفرهایی با تجربه‌های زیاد

سفر شما را بزرگ‌تر می‌کند

سفر شما را بزرگ‌تر می‌کند

عیسی محمدی

دارندگان بعضی از شغل‌ها و سمت‌ها را، می‌توان یک‌جورهایی خانه‌به‌دوش دانست. یعنی همیشه باید آماده باشند تا مأموریتی اتفاق بیفتد و راهی جای جدیدی باشند. نظامیان، کارمندان نهادهای مختلف و... از این دسته آدم‌ها هستند که همیشه باید منتظر جابه‌جایی باشند. یکی از شغل‌هایی که خانه‌به‌دوشی و جابه‌جایی، همزاد همیشگی آن است، کار در وزارت امور خارجه و آن هم در کسوت مدیرکل، سفیر، سخنگو و... است. مهمانپرست نیز از این دست شخصیت‌هاست که به‌دلیل مأموریت‌هایی که به او محول شده، سال‌های زیادی را در خارج از کشور زندگی کرده. او را به یاد دارید؟ رامین مهمانپرست، از آن دست سخنگوهای وزارت امور خارجه ماست که تصویرش هنوز و با قدرت در ذهن‌ما باقی مانده است. او متولد 1339تهران است و از همان ابتدا بچه‌ای درسخوان بوده و در شانزده سالگی، راهی دانشگاه شریف شده. بعدتر هم که وارد وزارت امور خارجه شده است. مهمانپرست طی ثلث قرن فعالیت در وزارت امور خارجه، سفیر ایران در تایلند، قزاقستان،لهستان، سخنگوی وزارت امور خارجه ، دستیار ویژه وزیر، رئیس مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای این وزارتخانه و... بوده است. ازدواج او با مریم کاویانی از بازیگران ایرانی، او را طی سال‌های اخیر چندی در سرخط اخبار قرار داد. نگاه آقای دیپلمات به سفر هم از آن نگاه‌های جالب است.

 حساب و کتاب سفرهایی که تا به امروز رفته‌اید را دارید؟
قطعاً حسابش را ندارم، به‌خصوص سفرهای خارجی. من 34سالی است که در وزارت خارجه مشغول کار بوده و سمت‌های مختلفی هم داشته‌ام. به همین مناسبت، باید سفرهای مختلفی انجام می‌دادم. البته قبل از سفرهای مأموریتی، سفرهای خارجی زیارتی هم رفته بودم، ولی در ایامی که در وزارت امور خارجه بودم، تعداد این سفرها خیلی زیاد شد.
  پس جزو گروه کثیرالسفرها قرار می‌گیرید؟
فکر می‌کنم. شاید نزدیک به صد کشور را از نزدیک دیده باشم. جالب اینکه برخی کشورها را چند مرتبه و در فواصل زمانی مختلف دیده‌ام که اقتضای کارم بوده.
  خاطرتان مانده که نخستین سفر خارجه‌تان به کجا بود؟
اولین سفر خارجی‌ام بعد از ازدواجم بود. فکر کنم 23سال داشتم. به ترکیه و سوریه رفتیم.
  آن موقع چه تصوری از خارج ایران داشتید؟
دیدن فرهنگ‌ کشورهای مختلف و مردمی غیر از کشور خودم برایم خیلی جذاب بود. همچنین اماکن تاریخی و آداب اجتماعی آنها و دیدن شهرها و تمدن‌ها و پیشرفت‌شان یا نوع فضاها و بازارهایی که دارند، همه اینها دیدنش برایم جالب بود. تجربه محیطی غیر از محیط کشور خودتان و مقایسه‌ها و مشاهده تفاوت‌ها جالب است.
  وقتی که وارد وزارت امور خارجه شدید و به سفرهای مأموریتی رفتید، بازهم به‌همین شکل به سفر می‌رفتید یا برداشت‌های خاص خودتان را هم داشتید؟
قطعاً هدف اصلی اجرای مأموریت اداری بود. اما برداشت‌های مختلفی از شرایط سیاسی و اقتصادی و تفاوت‌هایی که در مباحث فرهنگی و اجتماعی وجود داشت و می‌دیدم را به‌صورت یادداشت‌هایی در گزارش‌ها ثبت می‌کردم یا اینکه به‌عنوان تجربه شخصی اثرگذار، در ذهنم نگه‌می‌داشتم.
  مجموع این سفرهایی که رفته‌اید، اثری هم روی شما داشته است؟
از چند نظر برایم اثرگذار بوده. اول اینکه دیدن فرهنگ‌های مختلف برای هر فردی، می‌تواند یک نعمت و فرصت باشد. شما اگر توانایی این را داشته باشید که مردم نقاط مختلف جهان را با فرهنگ‌های خودشان ببینید، دیدتان بازتر خواهد شد. در این صورت نتیجه‌اش انعطاف بیشتر برای تحمل مردم و دیدگاه‌ها و فرهنگ‌ها و آداب و رسوم مختلف خواهد بود. جنبه دومش آن است که وضعیت اقتصادی و اجتماعی و رفاهی مردم را از نزدیک می‌بینید، به‌ویژه اینکه سفرها به‌گونه‌ای باشد که مثلاً همه‌اش درگیر مباحث دیپلماتیک نباشیم و بین مردم باشیم. دیدن وضعیت مردم و شرایطی که دارند و مقایسه توسعه و سبک زندگی و رفاه آنها در زمان‌های مختلف، می‌تواند ما را از روند پیشرفت یا پسرفت آنها مطلع‌تر کند. مثلاً ببینیم کشوری در اروپا، 5سال قبل چطور بوده و 10 سال بعدش چطور شده. این نکته‌ها باعث می‌شود تا متوجه ضعف و قوت خودمان در پیشرفت هم بشویم، ببینیم کجاها جلو رفته‌ایم و کجاها عقب مانده‌ایم. یکی دیگر از خاصیت‌های این سفرها، آن است که اگر دید کلان داشته باشیم، می‌توانیم به‌طور کلی وضعیت کشورها را بررسی کرده و از تجربیات مفید آنها در کشورمان استفاده کنیم. کسی که دید کلان داشته باشد و با این سفرها، دید خودش را گسترده‌تر کند، متوجه مزیت نسبی ما و کمبودها و فرصت‌های موجود خواهد شد. در مجموع این اتفاق فواید زیادی برای ما خواهدداشت که نتیجه‌اش را، در توسعه کشورمان خواهیم دید.
  شما که یک دیپلمات هستید، چطور این فرصت برایتان فراهم می‌شد که بروید و بدنه‌ غیررسمی و غیرسیاسی کشورهای مقصد را تجربه کنید؟
طی این سال‌هایی که در وزارت خارجه خدمت کرده‌ام، نزدیک به 12سال آن را در کشورهای تایلند، قزاقستان و لهستان سفیر بوده‌ام. البته در جاهایی مثل لهستان و تایلند، به‌طور همزمان سفیر آکرودیته چند کشور همسایه تایلند و لهستان هم بودم و سالانه، چند باری به آن‌جا سفر می‌کردم. طبیعی بود که به‌عنوان سفیر، باید چند سالی در محل مأموریتم زندگی می‌کردم. وقتی که شما در کشوری زندگی می‌کنید، قطعاً این فرصت برایتان فراهم خواهد شد که بتوانید مردم و بخش‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی ، اقتصادی، اماکن تاریخی، فرهنگی ، موزه‌ها و... را ببینید و به نگاهی کامل‌تر دست یابید. در سال‌های دیگری که سفیر نبودم و در تهران مسئول بودم، غالب مسئولیت‌های من فرهنگی بود؛ مانند رئیس اداره فرهنگی در کشورهای عربی و آفریقایی، معاون مدیرکل فرهنگی و بعدها مدیرکل فرهنگی. در ایامی هم که سخنگوی وزارت خارجه بودم، به‌طور همزمان رئیس مرکز دیپلماسی عمومی هم بودم. طبیعی بود که این مسئولیت‌ها، اقتضا می‌کرد که بیشتر مراودات من فرهنگی باشد. به همین دلیل اهالی فرهنگ ،دانشگاه و... را می‌دیدم و می‌توانستم به لایه‌های مختلف کشورهای دیگر دسترسی داشته باشم و با خصلت‌های فرهنگی کشورهای مختلف بیشتر آشنا شوم.
  الان که این بحث را مطرح کردید، این سؤال برایم پیش آمد: وقتی شما به جایی می‌روید تا مأموریت خودتان را انجام بدهید، آیا در وزارت‌ امور خارجه فرایندی وجود دارد که اطلاعات دقیقی از محل مورد نظر ارائه شود یا حتی سفرای قدیمی‌تر بیایند و این اطلاعات را به سفیر جدید منتقل کنند؟
بخشی از این اتفاق که به‌صورت طبیعی انجام می‌شود. وقتی شما برای مأموریت به کشوری می‌روید، گزارشی از همه ملاقات‌ها و دیدارها و موقعیت‌های مختلفی که در آن کشور پیش آمده ، تهیه کرده و برای مرکز ارسال می‌کنید. ارتباط سفرای قدیم و جدید هم به‌طور طبیعی انجام می‌شود. معمولا در حد قابل توجهی اطلاعات مفید از محل مأموریت به افراد جدید منتقل می‌شود. به‌صورت مکتوب هم گزارش‌های مفصلی وجود دارد که می‌توانیم به آنها مراجعه کنیم. ضمن اینکه برخی از سفرا یا کارشناسان خوش ذوق و با سلیقه‌ای هم وجود دارند که مجموعه اطلاعات و تجربه‌های شخصی و عمومی‌شان را در این زمینه مکتوب می‌کنند تا در دسترس بقیه باشد. ما به لهستان که وارد شدیم، دیدیم که کارشناس‌هایی در حوزه دیپلماسی عمومی و فرهنگی جزوه‌ای 60صفحه‌ای و مفید از جزئی‌ترین اطلاعات مورد نیاز برایمان تهیه کرده بودند. اطلاعاتی که حتی شامل فروشگاه‌ها و سبک زندگی شهروندان آنجا، بیمارستان‌ها و... هم می‌شد. خیلی مرتب و با‌سلیقه، این اطلاعات جمع‌آوری و دسته‌بندی شده بود و در اختیار ما قرار گذاشته شد.
  شما به سفرهای شخصی هم می‌رفتید یا همه سفرهای شما رسمی و مأموریتی بود؟
به ندرت. در ایامی که تعطیل بوده یا در مرخصی هستید، می‌توانید دو، سه روزی به اطراف محل مأموریت‌تان سری بزنید. البته این هم لاجرم در حوزه کاری‌تان ورود پیدا می‌کند. چون به هر حال می‌روید و اطلاعاتی را که دارید یا نیاز دارید، کامل‌تر می‌کنید.
  خانواده با این حجم از سفرهای انبوه کاری شما مشکلی نداشت؟
بستگی به خانواده‌های مختلف دارد. بعضی‌ها استقبال می‌کنند و برای‌شان تنوع محسوب می‌شود. ما در محل سفارت کارمان فوق‌العاده سنگین است و مدام درگیر کاریم. ضمن اینکه بیشتر جلسات رسمی ما در ضیافت‌ها و ملاقات‌های رسمی شبانه اتفاق می‌افتد؛ در نتیجه بیشتر وقت‌ها خانواده‌های ما تنها هستند. هر از چندی این دست سفرهای غیرکاری، برای آنها هم می‌تواند فرصتی مغتنم باشد.
  خود شما، ذاتاً انسان سفردوستی هستید یا چون توفیق اجباری بوده به این همه سفر رفته‌اید؟
بالاخره وقتی شما سفر می‌کنید، با مردم و آداب و رسوم و شرایط اقتصادی و جنبه‌های مختلف زندگی در هر کشوری مواجه می‌شوید و می‌توانید از موفقیت‌های آنها الگو بگیرید. به هر حال اینها جذابیت‌های خاص خودش را دارد.
  منظورم این است که مثلاً در نوجوانی، از این آرزوهای فانتزی نداشتید که بزرگ بشوید و جهانگردی کنید؟
نه. من شرایط خاصی داشتم. از همان سنین دبستان که درس می‌خواندم، جهشی درس می‌خواندم و مثلاً 3 سال را در یک سال طی می‌کردم. به همین دلیل دو، سه سالی از هم دوره‌ای‌های خودم کوچک‌تر بودم. در نهایت اینکه در شانزده سالگی وارد دانشگاه شریف شدم. آن‌جا هم که با انبوه درس‌ها و کلاس‌های فشرده روبه‌رو بودیم. در کل فرصت زیادی نداشتیم که بخواهیم به این جور چیزها فکر کنم.
  پس این دیسیپلین دیپلمات‌منشانه را از همان ابتدا هم داشتید؟
به هر حال شما برای موفقیت در زندگی، باید برنامه منظمی داشته باشید. باید هدفگذاری کنید و متناسب با آن وقت‌تان را تنظیم کنید تا بتوانید به هدف‌هایتان برسید. در غیراین صورت موضوعات مختلف به قدری زیاد اتفاق می‌افتد که می‌تواند حواس شما را پرت کند.
  بزرگواری می‌گفت تا کسی 30، 40 تا کشور خارجی را ندیده باشد، نمی‌تواند سیاست‌ورزی کند. این را قبول دارید؟
این بحث نسبی است. البته طبیعی است وقتی سفر می‌کنید و مناطق و کشورهای مختلف را می‌بینید، دیدتان بازتر شده و با نظریات مختلف آشناتر می‌شوید. روش‌های حکومتداری را از نزدیک دیده و تأثیر فرهنگ‌های مختلف را در سبک زندگی شهروندان کشورهای گوناگون درک می‌کنید. با دانش روز هم آشنا شده و می‌بینید که چطور تکنولوژی و دانش‌های برتر، می‌توانند رفاه مردم را افزایش بدهند. در این صورت اگر سیاستمدار باشید، بهتر و مفیدتر می‌توانید کاری برای کشورتان انجام بدهید.
  میان صحبت‌های شما بحث از دیپلماسی عمومی مطرح شد. سفر کردن و مراوداتی که از پی آن می‌آیند و سفرهای رسمی و غیررسمی، چقدر می‌توانند در رشد این دیپلماسی عمومی در سطح جهان مفید باشند؟ یا اینکه معتقدید تبلیغات مستقیم مفیدتر از این دست رفتارها و مراودات غیررسمی است؟
من مدت زیادی درگیر کار فرهنگی بوده‌ام. حتی بخشی از کار من مربوط به کنترل و مدیریت حوزه‌های تبلیغاتی مرتبط با کارم بوده است، به‌خصوص در ایامی که مسئولیت دیپلماسی عمومی وزارت خارجه را عهده‌دار بودم. با تبلیغات مستقیم موافق نیستم. تأثیر آن زیاد نیست. چه بسا که اثر منفی هم داشته باشد. چیزی که اثرگذارتر است، نمایش و نشان دادن ویژگی‌های مثبت و پیشرفت‌های واقعی کشور است. به هر حال ما مدعی یک فرهنگ و تمدن و تاریخ غنی هستیم، باید این مزیتی را که معتقدیم داریم، به‌صورت مستقیم در معرض دید جهانیان بگذاریم. این جور چیزها را نمی‌شود تبلیغ کرد. اگر طرف مقابل ببیند که فردی که از ایران آمده، مؤدب و با شخصیت است و سواد و تخصص زیادی دارد و با دقت تمام صحبت می‌کند و ویژگی‌های مثبتی از خودش به نمایش می‌گذارد، این امر خودش تبلیغ بزرگی برای کشور ماست. معتقدم به تعداد ایرانیانی که در کشور زندگی می‌کنند و ایرانیانی که به شکلی افراد کشور مختلف با آنها در تماس‌اند، می‌توانیم ظرفیت دیپلماسی عمومی داشته باشیم. هر فردی می‌تواند نماینده دیپلماسی عمومی ایران باشد. شما یک ورزشکار را درنظر بگیرید. همه کشورها ورزش را دنبال می‌کنند و مشخص است که رفتار ورزشکاران، به‌شدت دیده می‌شود.
  به نوعی زبان جهانی است و همه آن را متوجه می‌شوند... .
بله. اگر ورزشکاری در رقابت‌های بین‌المللی رفتار خوب و جوانمردانه و حرفه‌ای از خودش به نمایش بگذارد، طبیعی است که روی بینندگان کشورهای مختلف اثرگذار خواهد بود و آن را به فرهنگ و تمدن ایرانی ربط خواهند داد. اما اگر اهل پرخاش و درگیری و رفتارهای نامناسب باشد، به همان نسبت اثرات منفی خواهد گذاشت. در دیپلماسی عمومی، ما با قلب و دل مخاطبان خود کار داریم، قرار نیست تبلیغات مستقیم کنیم که اثرات چندانی ندارد. اثر عمیق دیپلماسی عمومی در دل‌هاست.
  که این سفر رفتن‌ها و مراودات ناشی از آن، می‌تواند یکی از ابزارهای عالی برای توسعه این دیپلماسی عمومی و اثرگذاری واقعی روی شهروندان خارجی باشد، نه؟
می‌تواند یکی از این ابزارها باشد. حتی من معتقدم که باید به ایجاد ارتباط آزادتر و راحت‌تر بپردازیم. اهالی فرهنگ ، دانشگاهیان و...، باید بتوانند راحت رفت‌وآمد کنند تا اثرات دیپلماسی عمومی وسیع‌تر شود.
  آخرین سفر خارجی‌ای که داشتید به کجا بود؟
لهستان؛ که بعد از آن مأموریتم تمام شد و برگشتم.
  اگر سفرهای جناب مهمانپرست را حذف کنند، از او چه باقی می‌ماند؟
فکر می‌کنم حتماً دید مدیریتی‌ام به این وسعت نبود. حتماً نمی‌توانستم توانایی‌های کشورم را نسبت به دیگر کشورها درک و حفظ کنم. برای حل مشکلات و ضعف‌هایی که در کشور وجود دارد، نمی‌توانستم به این راحتی راه‌حل‌های مناسب ارائه دهم و از تجربیات دیگران که در ذهنم موجود است، استفاده ببرم. فکر می‌کنم وارد محیط‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی نشده و دید محدودتری داشتم و صرفاً فکر می‌کردم فقط هر چه خود می‌اندیشم و فکر می‌کنم، درست است. وقتی شما افراد و فرهنگ‌های مختلف و جنبه‌های مختلف زندگی مردم دنیا را می‌بینید، متوجه می‌شوید که دیگران هم افکار مثبت و سازنده دارند و حتی می‌تواند نگاه‌شان مهم و قابل توجه باشد.
  اگر کسی از شما مشاوره‌ای بابت نخستین سفر خارجه بگیرد، شما کجا را پیشنهاد خواهید داد؟
فکر می‌کنم که اول باید همسایگان‌مان را ببینیم؛ به‌دلیل اشتراکات تاریخی، فرهنگی و... که داشته و داریم. در درجه دوم امکان یافتن ظرفیت‌هایی برای همکاری فراهم می‌شود. از یاد نبریم که همسایگان همیشه کنار هم هستند.


امیدوارم بتوانم کاری بکنم
در این سن و سال، تنها چیزی که حالم را خوب می‌کند این‌ است که بتوانم کاری کنم تا وضع مردمم بهتر بشود. اینکه بتوانم به واسطه تجربیات زیادی که به سبب کارم و رفت‌وآمدهایی که به کشورهای مختلف داشته‌ام و ملاقات با افراد و اقشار مختلف، برای رفاه مردمم کاری انجام بدهم و بیکاری ، تورم و... را کمتر کنم. اینکه بتوانم ضعف‌هایی که در داخل کشور وجود دارد را برطرف کنم و در این مسیر گام بردارم. با توجه به مشکلاتی که جامعه ما با آنها روبه‌رو است، این مواردی که اشاره کردم حالم را خوب می‌کند.


سفرها صبورترم کرده
من شاید به بیش از 100 کشور مختلف جهان سفر کرده‌ باشم. طبیعی است که با این حجم زیاد سفرهایی که داشته‌ام، بتوانم خودم را جهان‌دیده بدانم. طبیعی است این همه سفر که رفته‌ام و طی آنها دنیا را دیده‌ام، روی زندگی شخصی خودم نیز اثر گذاشته باشد. این سفرها باعث شده تا نگاه کامل‌تری در بحث‌های مدیریتی داشته باشم. همچنین ارتباط با قشرهای مختلف مردم مرا صبورتر کرده و باعث شده تا پذیرش بیشتری داشته باشم که در نهایت منجر به ارتباطات بهتر در زندگی‌ام شده. در مجموع در مسائل اقتصادی و فعالیت من در این حوزه‌ها هم مؤثر بوده.


کتابی خواهم نوشت...
از من می‌پرسید که در فکر نوشتن یک سفرنامه نبوده‌ام. به‌زودی کتابی منتشر می‌شود که حاصل تجربیات من در روزهای مأموریتم در کشورهای خارجی است. البته شکل سفرنامه نیست، بیشتر شامل نکته‌هایی است از تجربیات من در سفرهایی که داشته‌ام. ماهیت آن هم این است که چطور می‌توانیم با یک دید اقتصادی با دنیا کار کرده و سفارتخانه‌های ما چطور می‌توانند در دیپلماسی اقتصادی و تجاری موفقیت کسب کرده و مشارکت داشته باشند. همانطور که عرض کردم شکل سفرنامه ندارد و تجربیات من است. امیدوارم کتابی باشد که به درد سفارتخانه‌ها، سفرا و... بخورد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید