• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
چهار شنبه 25 دی 1398
کد مطلب : 92868
+
-

با زبان شهروندی می‌توان با مردم سخن گفت

با زبان شهروندی می‌توان با مردم سخن گفت

نعمت‌الله فاضلی _ انسان‌شناس و استاد دانشگاه

حوادث اخیر که جامعه ایران را در شوک همه جانبه سیاسی و اجتماعی قرار داده است، موقعیت مناسبی برای بازاندیشی انتقادی در ساختارها و شیوه‌های ارتباط‌گیری و تعامل نظام سیاسی با جامعه و مردم ایران و جهان است. ما در «عصر ارتباطات همگانی و توده‌گیر» زندگی می‌کنیم. در این عصر هیچ‌چیز به اندازه ارتباط اهمیت ندارد. در این عصر، ارتباط کلیدی‌ترین پدیده و مفهومی است که تمامی ساختارها و کنش‌های انسانی و اجتماعی را تعین می‌بخشد. در دوره‌های پیش از ما نیز ارتباط وجود داشت؛ ارتباطی که در ساختار اجتماع ایلی و قبیلگی شکل می‌گرفت و فناوری‌های آن محدود به ارتباط شفاهی یا ارتباط مکتوب بود و مخاطبان اینگونه ارتباط‌ها نیز محدود به فرد یا افراد مشخص و کم‌شماری بودند. اما ما اکنون در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که ارتباط به کمک فناوری‌های صوتی و تصویری و در گستره‌ای بی‌نهایت وسیع و اغلب به وسعت نه‌تنها ملتی خاص بلکه همه جهانیان است. در این عصر، طبیعتا رهبران و سیاستمداران نیازمند فراگیری مهارت‌ها و قابلیت‌های کلیدی هستند که بتوانند با همه ملت و گاه جهانیان به شیوه‌ای کارآمد و پذیرفته شده در چارچوب نوعی «اقناع توده‌گیر» تعامل برقرار کنند. در غیراین‌صورت، مدیریت کارآمد تحقق نخواهد یافت و جامعه با بحران‌های بزرگ مواجه خواهد شد. رهبری و مدیریت و سیاست‌ورزی در عصر ارتباطات توده‌گیر و همگانی و جهانی از پیچیده‌ترین و دشوارترین فعالیت‌ها و مسئولیت‌هایی است که بر عهده نهادها و نیروهای سیاسی و مدیریتی جامعه است.

در این عرصه، گاه نخستین خطا، آخرین فاجعه بزرگ را برای ملتی یا حتی جهانیان ایجاد می‌کند. در این موقعیت هیچ‌چیز به اندازه داشتن نهادهای کارآمد و نیروهای شایسته و توانا برای گفت‌وگو و ایجاد تعامل اهمیت ندارد. از این دیدگاه، اگر به واقعیت‌های بحرانی که در ماه‌های اخیر و به‌ویژه در رخداد بزرگ سقوط هواپیمای مسافربری ایجاد شد، نگاه کنیم به چند قاعده کلی می‌توان رسید؛ قواعدی که لازم است نهادها و نیروهای سیاسی و مدیریتی در هر مقام و موقعیتی که هستند باید آنها را سرلوحه بازاندیشی‌های انتقادی‌شان قرار دهند.

در غیراین‌صورت نه‌تنها بحران‌های موجود حل نخواهند شد، بلکه بحران‌های بزرگ‌تر جامعه ایران و چه بسا منطقه و جهان را فرا بگیرد:

بینش ارتباطی جدید: به‌نظر می‌رسد سیطره «قواعد ارتباطی سنتی» بر ذهن و زبان رهبران و مدیران کشور هنوز به آنها اجازه نداده است تا واقعیت زیستن در عصر ارتباطات همگانی که با تلویزیون‌ها، ماهواره‌ها، شبکه‌های اجتماعی و فضاهای مجازی و اینترنتی شکل گرفته‌اند و تمامی «ساختار احساسات» و «الگوهای شناختی جامعه» را متاثر ساخته‌اند به شیوه‌ای عمیق و جدی درک کنند. حوادث نه‌تنها ماه‌های اخیر بلکه دهه‌های اخیر گواهی می‌دهند که رهبران و سیاستمداران کشورمان هنوز در پرتو بینش سنتی ارتباطات، جامعه را می‌بینند و فهم می‌کنند. در این بینش سنتی، ارتباط را به‌صورت امری یکسویه، محدود، تکصدایی، اقتدارگرا، تحکمی و تمامیت‌خواهانه می‌بینند و مخاطبان خود را عموما نه ارتباط‌گیرانِ فعال، نقاد، هشیار، حساس، خلاق و از همه مهم‌تر مطالبه‌گر، بلکه مخاطبان را گروهی از «خودی‌ها» و مومنان، مقلدان، پیروان و افرادی همدل و همزبان خود یا اینکه گروهی معاند، مخالف، ملحد، فریب خورده و به‌طور کلی «دیگری» فرض می‌کنند. در چنین فضای ارتباطی و گفتمانی امکان گفت‌وگو و ایجاد تعامل و ارتباط اثربخش نه‌تنها ممکن نیست، بلکه ماحصل و پیامد سخن‌ها و ارتباط‌های برقرار شده، ایجاد شکاف‌ها و دامن‌زدن به خصومت‌ها و کینه‌هاست. در این الگوی ارتباط‌گیری سنتی طبیعتا نمی‌توان همه گروه‌ها و سلائق و مردمان را در فرایند ارتباط درگیر ساخت و آنها را با اقتضائات و ضرورت‌های موجود همراه کرد.

منش ارتباطی جدید: در جهان ارتباطات کنونی که مبتنی بر پذیرش حقوق همه انسان‌هاست و رهبران و مدیران جوامع در جایگاه خدمتگزاران و «خادمان شهروندان» و «حافظان حقوق مردم» درگیر جریان‌های ارتباطی می‌شوند، مهم‌ترین اصل عبارت است از داشتن مشی و منش یا شخصیت همگانی که مردم آن را با صفاتی چون عقلانیت، تواضع، صداقت، راستگویی، مردمداری، اخلاق‌مداری، پاک زبانی و بسیاری ارزش‌های فرهنگی و اخلاقی دیگر بشناسند. در جهان ارتباطی امروز رهبران و مدیران جامعه نه‌تنها از نظر قدرت و جایگاهشان بلکه از نظر «شخصیت جمعی» و «منش عمومی»‌شان اهمیت دارند. از این دیدگاه، لازمه ایجاد «ارتباط کارآمد و مؤثر» برای رهبران و مدیران سیاسی این است که به شیوه‌ای با جامعه سخن بگویند و عمل کنند که در حوزه عمومی «تصویر همگانی» که از آنها وجود دارد، نوعی اعتبار همگانی و ارزش جمعی برایشان ایجاد کند. دسترسی به فناوری‌های ارتباطی یا رسانه‌های جمعی فی‌نفسه هیچ ارتباطی را کارآمد یا مؤثر نمی‌سازد؛ چیزی که باعث اثربخشی رسانه‌های جمعی می‌شود اعتبار و شخصیت رهبران و مدیران جامعه است. امروزه مردم هرلحظه از طریق صدها و بلکه هزاران شبکه رادیویی، تلویزیونی و اجتماعی خبرها و پیام‌های بی‌شماری را از زبان هزاران نفر دریافت می‌کنند. در اینجا اینکه چه‌کسی، چه چیزی را می‌گوید اهمیت کلیدی برای ایجاد ارتباط همگانی کارآمد و مؤثر دارد. از این‌رو، داشتن مشی و «منش عمومی معتبر» به همان اندازه دسترسی به رسانه‌های همگانی اهمیت دارد. در دهه‌های اخیر تعداد شخصیت‌های ارتباط‌گیر همگانی و ملی در ایران هر سال کاسته شده است. در حوادث بزرگ، یک یا تنی چند از رهبران و مدیران کشور اعتبارشان را از دست داده یا به آنها خدشه‌هایی جدی وارد شده است. طوری که امروزه اگرچه ده‌ها و بلکه صدها شبکه رادیویی، تلویزیونی، ماهواره‌ای و اینترنتی در اختیار رهبران و مدیران کشور است، اما میزان نفوذ کلام این رهبران و مدیران هر سال رو به کاستی نهاده است. از این دیدگاه است که باید رهبران و مدیران کشور به «بازاندیشی انتقادی جدی» درباره تصویر عمومی آنها نزد شهروندان ایرانی و جهانیان بپردازند. در غیراینصورت گسترش فناوری‌های ارتباطی نه‌تنها باعث بهبود ارتباطات کارامد و مؤثر آنها نمی‌شود، بلکه همین رسانه‌ها باعث تخریب بیشتر عملکرد نظام سیاسی و حکمرانی کشور می‌شود.

 روش راهبردهای ارتباطی جدید: ارتباط برقرار کردن در عصر همگانی و جهانی مستلزم آگاهی و آشنایی عمیق با راهبردها و روش‌های ارتباطی است که باید رهبران و مدیران هر کشوری آنها را به خوبی بدانند و بیاموزند. روش‌ها و راهبردهای سنتی ارتباط‌گیری که عمدتا بر پایه ساختارهای ایلی و قبیلگی یا روستایی بوده‌اند و بر پایه ارتباطات محدود پیدا شده‌اند، نمی‌توانند در موقعیت‌های کلانشهری و جهانشهری امروز به‌کار آیند. روش‌های ارتباطی جدید عمدتا بر حول و حوش چند مفهوم کلیدی استوارند. این مفاهیم را می‌توان به‌صورت زیر بیان کرد:
شاید از همه مهم‌تر مفهوم «اقناع ارتباطی» است. اینکه رهبران و مدیران قابلیت‌ها و شایستگی‌های لازم برای اقناع افکارجمعی و جهانی را مبنای فکری و ارتباطی خود قرار دهند. مفهوم کلیدی دیگر، توجه به جامعه و توده‌های مردم به‌عنوان پرسشگران و فعالان اجتماعی و سیاسی که نه بر جایگاه مخاطب بلکه در جایگاه «ارتباط‌گیر فعال» قرار دارند. در چنین فضای تعاملی طبیعتا رهبران و مدیران سیاسی‌ای می‌توانند ارتباط کارآمد برقرار کنند که پنداشته‌های ذهنی‌شان را از مخاطب به «ارتباط‌گیر فعال» تغییر دهند. مفهوم دیگر توجه به «شفافیت ارتباطی» و پاسخگویی در محیط تعامل و ارتباط است. لازمه ارتباط کارآمد و اثربخش این است که تمامی اطلاعات و داده‌ها، استدلال‌ها و پیش‌فرض‌های ارتباطی‌ای که رهبران و مدیران سیاسی در جریان ارتباط آنها را مطرح می‌کنند به شیوه‌ای قابل سنجش و در عین حال کاملا شفاف برای ارتباط‌گیرندگان عرضه شوند. پنهانکاری، چند چهره‌گی، توطئه‌اندیشی و هر شکلی از فریبکاری، کل فرایند ارتباط را خدشه‌دار می‌سازد. مفهوم دیگر «آزادی ارتباط» است. رهبران و مدیران سیاسی و حکمرانی کشور تنها زمانی می‌توانند از فرایند ارتباط همگانی برای مدیریت و حکمرانی کشور استفاده کارآمد و مؤثر کنند تا آزادی ارتباط را برای ارتباط گیرندگان نیز تضمین کنند. آنها باید همان آزادی که برای خود درنظر می‌گیرند، برای ارتباط‌گیرندگان نیز درنظر گرفته و مهم‌تر از آن، آن را تضمین کنند. در فضای ارتباطی که ارتباط‌گیرندگان با نوعی احساس رعب یا ترس درگیر شوند طبیعتا هیچ‌گونه ارتباط اثربخشی امکانپذیر نخواهد بود. اینکه رهبران و مدیران سیاسی و حکمرانی کشور، سخنی را تکرار یا اینکه با مجاری ارتباطی متعدد آن را تکثیر کنند، نمی‌تواند در محیط ارتباطی جدید هیچ‌گونه کنش ارتباطی مؤثری برای آنها ایجاد کند. گاه حتی این ارتباط به منزله نوعی اعمال «خشونت نمادینی» است که خشم بیشتر جامعه را برمی‌انگیزد و موجب بروز و ظهور تنش‌های بزرگ‌تر در جامعه امروز یا فردا خواهد شد.

 زبان ارتباطی جدید: در جهان ارتباطات همگانی جدید تنها با «زبان شهروندی» می‌توان با مردم سخن گفت نه با «زبان شهریاری». معنای این سخن این است که رهبران و مدیران سیاسی کشور اگر می‌خواهند از طریق ارتباط با افکار عمومی سخن بگویند و مسئولیت‌ها و وظایف خودشان را با کمک رسانه‌های جمعی و همگانی ایفا کنند، پیش شرط بنیادی آن این است که گفتمان و زبان به‌کار رفته در این فرایند ارتباطی باید مبتنی بر مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها، هنجارها، مفاهیم، نمادها و نشانه‌های کلامی یا صوتی و تصویری باشد که همه آنها در کل دلالت بر ایفای «حقوق شهروندان» کند. در اینجا مفهوم شهروندی و انسان را مترادف هم درنظر گرفته‌ام. در این دیدگاه اگر رهبران و مدیران سیاسی و حکمرانی کشور بر پایه ایدئولوژی خاص خود را یکسره حق بپندارند و با زبان اقتدارگرایی بخواهند همگان را به‌عنوان پیروان خود دانسته و با تکیه بر گفتمان اقتدارگرا آنها را خطاب قرار دهند و زبان شهروندی در اینجا به حاشیه رانده شود یا بدتر از آن، آنها را انکار و تحقیر کنند، طبیعتا واکنش ارتباط‌گیرندگان در چنین فضایی طغیان و سرپیچی خواهد بود. «زبان شهروندی» یعنی زبانی که در آن نمادها و نشانه‌ها به‌منظور تحقق آمال و آرزوها، نیازها و خواسته‌ها، انتظارات و توقعات جمعی که جامعه و افکار عمومی آنها را شکل داده است.
جامعه ایران، جامعه شبکه‌ای و رسانه شده است که 14میلیون دانش آموخته و حدود 4میلیون دانشجو دارد. در این جامعه دانشگاهی که رسانه‌های همگانی و جهانی نیز سیطره دارند، ارتباط مؤثر و کارآمد برای رهبران سیاسی و حکمرانان نیازمند دانش، بینش، منش و راهبردها و روش‌هایی است که باید برپایه ارزش‌ها، باورها و دانش‌های جدید استوار شده باشند. در غیراین صورت، خشونت، تنش، جنگ و بحران سراسر جامعه را فراخواهد گرفت.

این خبر را به اشتراک بگذارید