• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
چهار شنبه 25 دی 1398
کد مطلب : 92866
+
-

ما را ببینید! صدای ما را بشنوید!

ما را ببینید! صدای ما را بشنوید!

آرش نصراصفهانی _ پژوهشگر اجتماعی

سیل ویرانگر استان سیستان‌و‌بلوچستان جان و مال بسیاری از ساکنان این بخش از سرزمین ما را تهدید می‌کند. در غیاب پوشش رسانه‌ای کافی از شرایط نگران‌کننده مردم، تک‌صداهای منفردی که از مردم ساکن این منطقه در شبکه‌های اجتماعی شنیده می‌شود بر یک مضمون تأکید دارد: «صدای ما را بشنوید!» آنها ناامیدانه از دیگران می‌خواهند کمک کنند که گرفتاری مردم در سیل و نیازهای فوری آنها به گوش مسئولان رسانده شود. سؤال اینجاست چرا در قیاس با سیل خوزستان در ابتدای سال، توجهی به سیل بلوچستان نمی‌شود؟ شاید بخشی از این تفاوت را بتوان به رخدادهای اخیر و توجه افکار عمومی به موضوع سقوط هواپیما دانست اما  از دید مردم سیستان و بلوچستان این احساس نادیده گرفته شدن نه فقط مربوط به سیل امروز نیست. توسعه نامتوازن ملی طی 6دهه گذشته اگرچه سبب محرومیت و عقب‌ماندگی اغلب نقاط پیرامونی در ایران شده اما حتی در میان استان‌های اصطلاحاً کم‌برخوردار نیز، وضعیت سیستان و بلوچستان اسفبارتر است. به‌جرأت می‌توان ادعا کرد شاخص‌های توسعه را به هر شکل تعریف کنیم و از هر داده‌ای بهره بگیریم باز هم این استان در بین استان‌های کشور، در قعر جدول رتبه­‌بندی قرار می‌گیرد. در مورد دلایل این عقب‌ماندگی متغیرهای مختلفی ذکر می‌شود که هر کدام در جای خود می‌توانند واجد اهمیت بررسی باشند اما نباید از مسئله اصلی در مقیاس کلان غفلت کرد؛ نابرابری. توسعه در ایران طی 6 دهه گذشته به قیمت محرومیت و عقب ماندگی  نقاط پیرامونی بوده و نباید این عامل بنیادین در سایه علت‌هایی که تقصیر را بر گردن مردم و جغرافیا می‌اندازند، نادیده گرفته شود. بدون تغییر این پارادایم هر اقدام توسعه‌ای در این استان مانند آنچه در مورد سواحل مکران طراحی شده است، در نهایت منجر به ایجاد منبع مالی جدیدی برای مرکز خواهد شد و منافع مردم منطقه را تأمین نخواهدکرد.

در چنین شرایطی نمی‌توان بر ساکنان این استان خصوصاً مردم بلوچ خرده گرفت که خود را قربانی تبعیض می‌دانند. مردم منکر اقدامات توسعه‌ای در سال‌های اخیر نیستند، لیکن مقایسه با شرایط دیگر مناطق کشور و حتی شهرهای برخوردار مجاور، احساس تبعیض را تقویت می‌کند.  در جریان یک پژوهش میدانی در منطقه و در گفت‌وگو با مردم یک پرسش در میان گلایه‌های مردم بیشتر تکرار می‌شد: «مگر ما ایرانی نیستیم؟» همین عبارت نشان از عمق نارضایتی مردم خصوصاً مردم بلوچ است. فهرست مشکلات این استان بلند است: مردم گرفتار نامهربانی طبیعت به شکل‌های مختلف از خشکسالی گرفته تا سیل و توفان شن هستند، استان از توسعه صنعتی بی‌بهره‌ است و بیکاری در شهرهای آن­ بیداد می‌کند، با جمعیت قابل‌توجه اصطلاحاً حاشیه‌نشین با حداقل امکانات و خدمات شهری روبه‌روست، جوانان برای تأمین معیشت ناچار به سوخت‎کشی و به خطر انداختن جان خود هستند، گروهی فاقد شناسنامه و درنتیجه بی‌بهره از همه حقوق شهروندی‌اند و بسیاری مشکلات دیگر که زندگی را به زنده ماندن تقلیل داده است اما با همه این مشکلات این مردم صبورانه با طبیعت و تبعیض برای بقا می‌جنگند و پاسدار مرزهای ایران و حافظ امنیت کشور هستند. آنچه بر این زخم محرومیت و تبعیض، نمک می‌پاشد بازنمایی منفی رسانه‌ای از منطقه است که به‌جای روایت مصایب مردم و سبب‌شناسی مشکلات منطقه به بازتولید کلیشه‌های ذهنی کمک می‌کند؛ روایت‌های سوگیرانه‌‌ای نظیر یکی از فیلم‌­های پرفروش اخیر که عموما خشونت، ناامنی و مواد‌مخدر را به‌عنوان شاخصه‌های اصلی نشان می‌دهد و توجهی به چرایی مسائل اجتماعی منطقه ندارد و  بر مشکلات منطقه و رنج مردم اضافه می­‌کند. می‌توان امید داشت سیل با وجود همه خسارت‌های جبران‌ناپذیرش برای زیرساخت‌های منطقه و دارایی‌های مردم، سبب شود مسئله نابرابری‌های منطقه‌ای در مطالبات عمومی جان گیرد و به نفع سایر پروژه‌های سیاسی پس زده نشود.

این خبر را به اشتراک بگذارید