• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
یکشنبه 8 دی 1398
کد مطلب : 91521
+
-

اقتباس یا کپی‌؛ مسئله این است

ساخت فیلم براساس فیلمی ‌دیگر با اشاره به نام منبع، نشان اعتماد به نفس سازندگان است

سینما
اقتباس یا کپی‌؛ مسئله این است


فهیمه پناه‌آذر ـ روزنامه‌نگار

کم نیستند فیلم‌های ایرانی که فیلمنامه‌های آنها از روی فیلمنامه‌های خارجی کپی‌برداری شده باشد. در دهه‌های مختلف بسیاری از کارگردانان ایرانی دست روی فیلمنامه‌های خارجی گذاشته‌اند اما نکته قابل توجه این است که وقتی فیلمی از روی یک فیلمنامه خارجی ساخته می‌شد دیگر نامی از آن فیلم یا فیلمنامه خارجی به میان نمی‌آمد و بعد از اکران فیلم منتقدان به‌دنبال نسخه اصلی اثر بودند. نیاوردن نام اثر انتقادات زیادی را به همراه داشت؛ تا جایی که نامش را کپی‌کاری گذاشتند.
در سال‌های گذشته، این نوع اقتباس‌ها در تیتراژ فیلم عنوان می‌شد و هر چند خیلی‌ها مرزی میان کپی و اقتباس قائل هستند و معتقدند برخی از کارگردانان ایرانی به‌دلیل فقر سوژه و تنبلی سراغ فیلمنامه‌های ایرانی می‌روند.

بگوییم اقتباس کرده‌ایم؛ حرفه‌ای‌تر است


وقتی اسم اقتباس به میان می‌آید بیشتر یاد کتاب‌های ادبی می‌افتیم اما اقتباس تنها از کتاب‌های داستان نیست، بلکه بسیار اتفاق افتاده که اقتباس یا کپی از روی فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌ها نیز رخ می‌دهد؛ این اقتباس می‌تواند در قالب برداشت آزاد باشد یا به‌صورت بازسازی. حال اسمش کپی باشد یا اقتباس؛ امر عادی است که در سینمای کشورهای مختلف اتفاق می‌افتد.
فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس اما واژه کپی را نمی‌پسندد. وی معتقد است که به جای کپی می‌توان از اقتباس نام برد. توحیدی به همشهری می‌گوید: «در این سال‌ها سینماگران ایران از روی فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌های خارجی اقتباس‌های زیادی کرده‌اند و فیلم‌های زیادی نیز تولید شده است. به‌نظرم این اقتباس هیچ اشکالی ندارد و من موافق اقتباس هستم.» نویسنده فیلمنامه «مربای شیرین» توضیح می‌دهد: «اینکه در گذشته برخی از کارگردانان به روی خودشان نمی‌آوردند و نام اثری را که اقتباس می‌کردند، نمی‌نوشتند، کاملا غیرحرفه‌ای بود. خوشبختانه در چند سال اخیر این کار صورت می‌گیرد که اخلاق حرفه‌ای بوده و کمترین کاری است که سازندگان یک فیلم می‌توانند انجام دهند.»






مرز میان اقتباس و کپی‌برداری

در فرایند تولید فیلم‌های سینمایی، گاهی با فیلم‌هایی مواجه می‌شویم که کپی نعل به نعل برخی از آثار خارجی هستند؛ اقدامی که نمی‌توان نامش را اقتباس گذاشت و در بهترین حالت می‌توان گفت بازسازی وفادارانه از فیلم خارجی صورت گرفته است. برخی هم معتقد هستند که میان کپی‌برداری و اقتباس تفاوت‌ها و مرزبندی‌هایی وجود دارد. به عقیده برخی از منتقدان سینمایی، اقتباس به‌عنوان یک نوع گرایش در سینما وقتی اهمیت پیدا می‌کند که اقتباس سینمایی از آثار ادبی شاخص، برجسته و مهم باشد. در غیر این صورت اینکه هر کسی بخواهد هر قصه‌ای را تبدیل به فیلم کند، در کنار اینکه به نوعی گرته‌برداری از قصه هم محسوب می‌شود، ولی به هر حال به آن معنایی که رابطه ادبی و سینمایی را مشخص کند، اقتباس نیست. به همین دلیل سال‌هاست از آثار شاخص ادبی اقتباس آنچنانی صورت نگرفته است.

دلیلی بر پنهان‌کاری نیست
این روزها 3فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» افشین هاشمی و «چشم و گوش بسته» فرزاد موتمن و «آشفتگی» فریدون جیرانی، روی پرده سینماست. 3 اثری که از روی فیلمنامه‌ «دختر خداحافظی» ساخته هربرت راس محصول 1977، «بد نبین و بد نشنو» ساخته آرتور هیلر محصول 1982و «دوقلو» ساخته پل هنرید محصول سال 1964تولید شده است. با نگاهی به تولیدات سینمایی این فیلم‌ها کم نیستند اما نمی‌توان گفت که همه آنها توانسته‌اند روی پرده سینما و گیشه موفق شوند.
افشین هاشمی که این روزها فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» را روی پرده سینما دارد، درباره توجه فیلمسازان ایرانی به فیلمنامه‌های خارجی و استفاده از آن به همشهری می‌گوید: «احتمالا بعضی گمان می‌کنند ذکر منبع، ساحتِ آفرینشگری خود آدم را کم‌رنگ می‌کند، ولی به هرحال ما همیشه متاثر از آثار پیش از خودمان هستیم و البته اگر به این قائل باشیم که خود اقتباس هم فن است و توانایی می‌خواهد و خودِ این هماهنگ‌سازی یک قصه با فرهنگی دیگر یک عمل خلاقه است دیگر دلیلی برای پنهان کردنش نمی‌ماند.»
وی ادامه می‌دهد: «جدای از همه اینها، این بحث یک وجه اخلاقی هم دارد که آن دیگر نابخشودنی‌ است. اگر ما از منبعی برای نوشتن یا ساختن استفاده می‌کنیم، جدای از حقوق مادی صاحب اثر، عدم‌ذکر نام منبع، یک دزدی معنوی ا‌ست که به هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست.»

تنبلی و فقر سوژه 



جابر قاسمعلی، فیلمنامه‌نویس نیز درباره فرایند تولید فیلم‌های ایرانی از روی فیلمنامه‌ها و فیلم‌های خارجی به همشهری می‌گوید: «اینکه براساس یک متن داستانی، نمایشنامه یا فیلمنامه که در گذشته ساخته شده است، قصه‌ای طراحی و فیلم جدید ساخته شود، یک سنت قدیمی در سینماست؛ حتی گاهی 2 کارگردان یک فیلمنامه را می‌سازند مثل فیلم «تنگه وحشت». در ایران نیز این سنت اتفاق می‌افتد. وقتی سراغ فیلم خارجی می‌روند تا نسخه دیگر از فیلم را بسازند به واسطه این نیست که فکر می‌کنند فیلم بد ساخته شده است، بلکه فیلمساز ممکن است رویکرد جدید داشته باشد اما در ایران این رویکردها وجود ندارد. خودم فیلم‌های حال که روی پرده هستند را ندیدم و با آنها کاری ندارم اما به‌نظرم فیلمساز به‌دنبال موضوع جذاب می‌گردد و از سر تنبلی سراغ فیلم و فیلمنامه خارجی می‌رود که به‌نظرم این کار اقتباس هم نیست. اگر قرار باشد اقتباسی صورت بگیرد، فیلمساز باید سراغ رمان، داستان و آثار ادبی برود و در این صورت است که اقتباس شکل گرفته است؛ هر چند واژه کپی را دوست ندارم اما باید بگویم گاهی این اتفاق می‌افتد.»

انطباق بعد از اقتباس
نویسنده سریال «وارش» با تأکید بر اینکه باید حاصل نهایی کار دیده و سپس قضاوت شود، ادامه می‌دهد: «این کار شبیه ترجمه است. گاهی یک ترجمه از زبان مبدأ به زبان مقصد صورت می‌گیرد اما ترجمه لفظ به لفظ بوده و بسیار خشک است. در برخی از فیلم‌های ما نیز این اتفاق می‌افتد؛ درصورتی که اگر فیلمساز حرفه‌ای این کار را انجام بدهد، می‌تواند اثر موفقی بسازد.» 
نویسنده فیلمنامه «ساعت شلوغی» انطباق بعد از اقتباس را شرط اصلی موفقیت فیلمساز عنوان می‌کند: «امر انطباق بعد از اقتباس صورت می‌گیرد و این کار بسیار فنی است و متخصص خود را می‌خواهد. فکرش را بکنید در یک سکانس فیلم خارجی دعوایی در خیابان رخ می‌دهد، واکنش در خارج به این شکل است که مردم دخالتی در نزاع نداشته و منتظر پلیس می‌شوند. اگر فیلمساز این صحنه را در خیابان‌های تهران بیاورد، اگر کپی باشد هیچ انطباقی صورت نمی‌گیرد و قابل پذیرش برای تماشاگر ایرانی نیست.» قاسمعلی معتقد است که در سینمای ایران برخی فیلم‌ها همچون «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی موفق هستند. این اقتباس‌ها باید به شکل تخصصی نگاه شود تا در سینمای ایران به یک جریان و حرفه تبدیل شود.»

این خبر را به اشتراک بگذارید