• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 19 اسفند 1396
کد مطلب : 9149
+
-

حق با منه، تو اشتباه می‌کنی!

حق با منه، تو اشتباه می‌کنی!

 غزاله حجتی  :

همه ما در زندگی روزمره یا حرفه‌ای خود در موقعیت‌هایی قرار گرفته‌ایم که برابر مخالف خود بگوییم حق با من است و تو اشتباه می‌کنی. افراد در خلال یک بحث داغ، ممکن است گاه به پشتگرمی استدلال‌های قانع‌کننده و گاه به‌دلیل قلت دلایل خوب و قاطع، به طرف مقابل خود بگویند که تو اشتباه می‌کنی و حق با من است و یا حتی از مخالف خود عینا همین را بشنوند.
تیموتی ویلیامسن- استاد برجسته فلسفه و منطق در دانشگاه آکسفورد- «اختلاف‌نظر»های افراد بر سر مسائل مختلف فلسفی را دستمایه نگارش کتابی ساخته است که برخلاف غالب آثار فلسفی جدید در قالب یک گفت‌وگو نوشته شده است. گفت‌وگویی که در قطار بین 4 فرد با مشرب‌های فکری و فلسفی مختلف در می‌گیرد. محوریت این گفت‌وگوها مسائل فلسفی‌ای است که به واکاوی مسئله شناخت می‌پردازند؛ مسائلی نظیر خطاپذیری، باور، شرایط باور‌آوردن، مطلق‌گرایی، نسبی‌گرایی و... .

ویلیامسن در این کتاب 4شخصیت آفریده است. شخصیت اول، به نام باب، فردی بسیار خرافاتی است. باب رویکردی سنتی درخصوص مسائل مختلف اتخاذ می‌کند و اموری ماورایی نظیر طلسم، جادو و شبح را در رخدادهای این جهان مؤثر و تعیین‌کننده می‌داند. شخصیت دوم، سارا، جهان‌بینی مدرن و علمی دارد. سارا نماینده اندیشه‌ای است که پس از عصر روشنگری متولد شد و علم جدید را محور و تعیین‌کننده می‌دانست. در این تلقی تنها تبیین درست و قابل‌قبول از امور عالم، تبیین علمی است.

شخصیت سوم که زک نام دارد، نه به رویکرد خرافی باوری دارد و نه رویکرد علمی را بی‌نقص می‌داند. او نسبی‌گراست. نسبی‌گرایی در دو سطح صدق باورها و توجیه باورها می‌تواند مطرح شود؛ نسبی‌گرایی در صدق منجر به رویکرد شکاکانه نسبت به‌وجود جهان خارجی خواهد شد و ویلیامسن به این رویکرد چندان نپرداخته است. اما رویکرد دوم نسبی‌گرایی در توجیه است که در این کتاب و در خلال گفت‌وگوها به شکل مفصلی به آن پرداخته شده است. شاید بتوان در معرفی ویلیامسن اینطور گفت که او فیلسوفی است که به‌شدت در مقابل نسبی‌گرایان موضع می‌گیرد و این گرایش او را در این گفت‌وگوی 4نفره نیز به خوبی می‌توان مشاهده کرد. او کوشیده است تا در خلال پیش بردن گفت‌وگو، انتقادات و اشکالات جدی‌ای را که به این رویکرد وجود دارد از دهان شخصیت‌های مختلف کتاب بیان کند و پاسخ‌های ممکن را نیز ارائه و بررسی کند.

شخصیت چهارم، رکسانا نام دارد که نماینده اندیشه عقلانیت منطقی است. رکسانا فردی است که در گفت‌وگو با افراد دیگر می‌کوشد تا به معیار عقل و استدلال پایبند بماند و با استفاده از استدلال خطای دیدگاه‌های دیگر را نشان دهد. شاید بتوان گفت شخصیت رکسانا در این کتاب، تصویری از شخصیت و اندیشه خود ویلیامسن است و او دیدگاه‌هایش را در مورد مسائل مختلف فلسفی از زبان او بیان می‌کند.

در باب مزایای این کتاب به دو نکته می‌توان اشاره کرد؛ نخست اینکه این کتاب قالب گفت‌وگو دارد و در بین کتب فلسفی جدید، برای استفاده از چنین قالبی به‌منظور مطالب فلسفی فقط یک نمونه دارد و آن هم کتاب «برهان‌ها ابطال‌ها» از لاکاتوش است. انتخاب قالب گفت‌وگو به ویلیامسن این امکان را داده است که کتاب را برای خواننده بسیار خواندنی و دلچسب کند. او در این کتاب مضامین پیچیده و عمیق فلسفی را به ساده‌ترین بیان ممکن نگاشته است. در پس گفت‌وگویی ساده، استدلال‌ها و دلایلی را له و علیه دیدگاه‌های مهم و تأثیرگذار فلسفی بیان کرده است که اعجاب خواننده را برمی‌انگیزد. انتخاب 4نفر به نمایندگی از 4 نحله فلسفی، عمق نگاه و فهم فلسفی ویلیامسن از مسائل معرفت‌شناختی جدید را نشان می‌دهد.

نکته دیگری که از مزایای مهم این کتاب به‌حساب می‌آید و خواندن آن را برای خوانندگان بسیار لذت‌بخش‌تر کرده است، لحنی است که اولا ویلیامسن برای هر شخصیت متناسب با موقعیت و اندیشه او انتخاب کرده است و ثانیاً، مترجمان و ویراستار اثر به خوبی توانسته‌اند این لحن و تمایز زبان شخصیت‌ها را به زبان فارسی نیز منتقل کنند. ظرافت‌ها و تفاوت‌هایی در لحن، کلام، ادبیات و دایره لغات یک فرد سنتی و خرافاتی با فردی که باور سفت و سختی به علم جدید و محوریت آن دارد، وجود دارد که در جای‌جای این کتاب می‌توانید آن را به خوبی مشاهده کنید. این ظرافت‌ها و تفاوت‌ها شما را مشتاق می‌کند که در کوپه قطار با این 4مسافر هم‌سخن همراه شوید و علاوه بر ارزیابی استدلال‌هایشان، نحوه نگرش و باورها و دلایل خود را با دیدگاه‌های آنان بسنجید.

این خبر را به اشتراک بگذارید