• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 26 آذر 1398
کد مطلب : 90519
+
-

صحنه‌سازی پسرشیشه‌ای پس از جنایت خونین

صحنه‌سازی پسرشیشه‌ای پس از جنایت خونین

پسرشیشه‌ای که به اتهام قتل جوان افغانستانی دستگیر شده مدعی است که با دنیای مردگان در ارتباط است و به خاطر توهمات عجیبی که داشت دست به این جنایت زده است. 
به گزارش همشهری، صبح شنبه گذشته کارگری جوان که به شدت زخمی شده بود به بیمارستانی در پایتخت انتقال یافت. 
اگرچه صاحبکار وی علت زخمی شدن کارگرش را سقوط از ساختمان اعلام کرده بود اما پزشکان روی سر، ‌کتف و قلب این کارگر افغان آثار چاقو دیدند و این یعنی وی قربانی یک درگیری شده است.  کارگر جوان ساعتی بعد به دلیل شدت جراحات جان باخت و موضوع مرگ وی به قاضی جنایی پایتخت اطلاع داده شد. با دستور قاضی گروهی از ماموران تجسس کلانتری تهرانسر در محل حادثه که ساختمانی نیمه‌کاره بود حاضر شدند و به تحقیق از کارگران حاضر در آنجا پرداختند. 5 کارگری که در ساختمان نیمه‌کاره مشغول به کار بودند مدعی شدند که همکارشان از بالای ساختمان به پایین سقوط کرده است اما هیچ‌کسی صحنه سقوط را ندیده بود. زمانی که ماموران در محل حضور داشتند زن جوانی نزد آنها رفت و گفت که شب حادثه در حال عبور از خیابان بوده که مقابل ساختمان نیمه‌کاره متوجه درگیری شده است. او دیده بود که در این درگیری، مردی با چاقو ضرباتی به کارگر افغان زد و گریخت. زن جوان گفت: این اتفاق صبح روز شنبه رخ داد و وقتی آن مرد با چاقو به کارگر جوان ضربه می‌زد کارگرانی که در ساختمان نیمه‌کاره بودند فریاد می‌زدند که «سعید نزن، رهایش کن».
پس از تحقیق از این زن، ماموران بار دیگر قدم در ساختمان نیمه‌کاره گذاشتند و این‌بار کارگران معمای جنایت را فاش کردند. آنها گفتند که قاتل جوانی به نام سعید است که در همان حوالی زندگی می‌کند و مدعی شدند که سعید پس از جنایت آنها را ترسانده و گفته بود که اگر حقیقت را به پلیس بگویند، کاری می‌کند که آنها به دلیل اقامت غیرقانونی از ایران اخراج شوند. 
آنها هم از ترس حقیقت را کتمان کرده و به دروغ مدعی شده بودند که مقتول به خاطر سقوط از بلندی جان باخته است. 

دستگیری 
عامل این جنایت که جوانی 34ساله به نام سعید بود شناسایی شد و ماموران پلیس برای دستگیری او وارد عمل شدند. متهم اما از خانه فراری شده بود و ماموران به خانواده او آموزش‌های لازم را دادند و خواستند تا با پسرشان تماس بگیرند و به او بگویند که مقتول زنده است. با این ترفند متهم به قتل به خانه بازگشت و صبح یکشنبه دستگیر شد. او در بازجویی‌ها به قتل اقرار کرد و انگیزه‌اش را انتقامجویی از کارگر افغان به دلیل توهمات عجیبی که سراغش آمده بود عنوان کرد. او پس‌از اقرار به جنایت با قرار قانونی بازداشت شد.

   دستور برای جنایت
متهم به قتل صبح دیروز  برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او رفتارهای عجیبی داشت و می‌گفت هم معتاد به شیشه است و هم از بیماری روحی و روانی رنج می‌برد. او گفت که به دلیل اعتیاد و بیماری‌اش نجواهای عجیبی می‌شنید و تصاویر مبهمی می‌دید که بیشتر شبیه ارواح بودند.
 
مقتول را می شناختی؟
مقتول؟! منظورتان آن کارگری است که به او چاقو زده‌ام. مگر فوت شده است؟ به من گفتند زنده است و از بیمارستان مرخص شده. من خبر نداشتم که فوت شده است. یعنی من الان قاتلم؟ (متهم زمانی که دستگیر شده بود خبر نداشت که کارگر جوان فوت شده) و ادامه داد کارگر افغان در ساختمان نیمه‌کاره کار می‌کرد. درست روبه‌روی خانه ما. او را می‌شناختم چون همکاران او از دوستانم بودند. هرازگاهی برای دیدن آنها به ساختمان نیمه‌کاره می‌رفتم و مقتول را هم آنجا دیدم. 

با او اختلاف داشتی؟
بله. او به من توهین می‌کرد و این موضوع خیلی روی اعصابم بود. بارها با او درگیرشده بودم. از او خواسته بودم که دیگر به من توهین نکند و چندین بار این موضوع را به او گوشزد کردم با این حال فایده‌ای نداشت و او همیشه توهین می‌کرد.

برای همین تصمیم به قتل گرفتی؟
من قصد کشتن او را نداشتم. می‌خواستم او را تنبیه کنم به همین دلیل با چاقو به او ضربه زدم اما اصلا فکرش را نمی‌کردم که بمیرد. 

از روز حادثه و درگیری بگو؟
روز حادثه مقتول را دیدم و او بار دیگر توهین کرد. این شد که تصمیم گرفتم با چاقو به او ضربه بزنم تا هم انتقام بگیرم هم به او گوشزد کنم که آخرین بارش باشد که به ایرانی‌ها توهین می‌کند. البته من معتاد به شیشه هستم و بیماری اعصاب دارم. اگر قرص مصرف نکنم خوابم نمی‌برد. حتی یک‌سال می‌توانم نخوابم و اگر قرص مصرف نکنم مدام در گوشم نجوا می‌شنوم. کابوس می‌بینم، تصاویری می‌بینم که به ارواح شباهت دارد. همین توهمات و تصاویر عجیب و صداها به من گفتند که از او انتقام بگیرم. 

بعد از جنایت چرا صحنه‌سازی کردی؟
گفتم که من فکر نمی‌کردم او بمیرد. وقتی زخمی شد ، دهان او را پر از شن کردم و به کارگرها گفتم به پلیس بگویند که از ارتفاع هنگام کار به پایین سقوط کرده است. آنها را تهدید کردم و گفتم این را بگویند درغیراین‌صورت به پلیس می گویم که اقامتشان قانونی نیست. پلیس ایران هم آنها را اخراج می‌کند اما در نهایت لو رفتم. 

سابقه داری؟
سابقه درگیری دارم. به خاطر یک دختر با چند نفر درگیر شدم و مدتی زندان بودم. خودم عاشق دختری بودم که خانواده‌ام اجازه ندادند با او ازدواج کنم به همین دلیل معتاد به شیشه شدم و حتی به خاطر بیماری روحی و روانی مدتی در بیمارستان بستری بودم. حالا هم که کار دست خودم دادم و تبدیل شدم به قاتل.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید