• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 24 آذر 1398
کد مطلب : 90371
+
-

شبی که‌ ماه ناقص شد

درباره مستند «خسوف» که بی‌پروا و جسورانه میان طلبگی و فیلمسازی در هروله است

شبی که‌ ماه ناقص شد


مسعود میر ـ روزنامه‌نگار

مدرسه را کوبیدند، استاد به رحمت خدا رفت و طلبه‌ها گعده‌های حجره را با زندگی روزمره و سخت تاخت زدند. در این میانه یکی گلایه‌مند شد از احوالات معمم‌شدن خودش و یکی رفت به راه خنداندن جماعت پر از تردید به روحانیت بلکه لبخند روی لب مردم، تندی نگاه‌شان را تعدیل‌کند. او اما در زیر نور ‌ماه ماند میان قولی که به همسرش داده‌بود برای پوشیدن لباس و گویی تردیدهایش همچون پلان‌های پر از شک فیلم‌های محبوبش جلوی چشمانش دوره‌شد. لباس نپوشید و فیلمسازی را انتخاب کرد و حالا آنچه را که در روزگارش هجی شده‌بود، به مدد همراهی یک فیلمساز جوان دیگر به تصویر‌کشید.
این کلمات، دانه‌های تسبیح مستندی هستند به نام «خسوف» که در جشنواره سینما‌حقیقت به نمایش درآمد. نخ تسبیح همان تردیدی است که مسعود را احاطه کرد، لباس به تن‌اش ننشاند و او را در میانه بدل‌شدن به طلبه‌ای جوان یا فیلمسازی جویای نام به هروله واداشت.
خسوف را محسن استادعلی ساخته و در آن مسعود زارعیان که خودش درس حوزه خوانده و فیلمساز است زندگی‌، تردیدها و احوالاتش را با تماشاگر به اشتراک می‌گذارد. معمم‌شدن یا نشدن البته چشمه‌ای است که از کوه تردیدهای این طلبه جوان می‌جوشد اما در دامنه‌های این کوه، کشف‌های دیگر بسیاری هم قابل رویت است. 3پلان تماشایی فیلم شامل روضه‌خواندن مسعود برای دل خودش و گیراندن سیگار بعد از آن، ورود به مراسم نیمه شعبان برای عمامه‌گذاری و توجه به کفش‌هایی که در جاکفشی با صدای دعا به چشم، پا می‌گذارند و سرانجام خروج از آن جلسه و شیرجه‌زدن در آغوش آب، مصداق‌هایی از همان کشف و شهودهای خاص در دامنه‌های کوه تردید این طلبه است. طلبه- فیلمساز جوان یک سال دیگر و یک فرصت دیگر را هم برای معمم‌شدن از دست می‌دهد، گلایه‌های همسرش را به جان می‌خرد، در حوالی حرم امام هشتم می‌راند و دست آخر طولانی‌ترین ماه‌گرفتگی قرن را رصد می‌کند. ‌ماه ناقص شده اما کتمان‌ناپذیر است، چونان ایمانی که تنها به لباس نیست، مثل تردیدی که همه را مبتلا می‌کند...

این خبر را به اشتراک بگذارید