• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 17 آذر 1398
کد مطلب : 89735
+
-

مجلسی برای بازماندگان قدرت

حمله به امید اجتماعی در سال‌های گذشته از سوی شکست‌خوردگان انتخابات به عنوان یک راهبرد انتخاباتی مطرح بود

مجلس
مجلسی برای بازماندگان قدرت


فرزانه آئینی ـ خبر‌نگار

چگونه می‌توان از سه‌گانه دولت بهار، جبهه پایداری و ائتلاف نواصولگرایی انتظار تضارب داشت؟ سه‌گانه‌ای که ایجاد هیاهو‌های سیاسی و غوغاسالاری رویه آشکار آن است، چگونه می‌تواند به‌عنوان اکثریت مجلس در بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی دچار هیجانات سیاسی نشود؟ دیروز فرصت ثبت‌نام برای انتخابات مجلس یازدهم پایان یافت و دولت بهاری‌ها، جبهه پایداری‌ها و ائتلاف نواصولگرایان به‌عنوان پیاده‌نظامان محمود احمدی‌نژاد، سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف پرشمارترین افرادی بودند که نامشان را در گردونه احراز صلاحیت‌های شورای نگهبان انداختند؛ 3طیفی که در هیاهو‌سازی‌ از هم سبقت می‌گیرند اما اشتراکات فراوانی دارند. چراکه فعلا جنگ قدرت برسر تصاحب ریاست مجلس چنان مشتاق‌شان کرده که فراموش کرده‌اند خاستگاه و شعارهایشان یکی و مقصودشان مشترک است.
طیف‌های بدون ایدئولوژی و بدون برنامه‌ای که وقتی هیجانات انتخاباتی‌شان فروکش کند و به مجلس برسند، حفظ قدرت چنان محافظه‌کارشان خواهد کرد که تنها جایی که سروصدایشان بلند شود در بزنگاه‌های سیاسی است که بازهم تخصصشان در غوغاسازی را آشکار خواهند کرد و در بقیه امور دیگر نه خبری از تضارب آرا خواهد بود و نه تکثر نظرات، چراکه مرام و مسلکشان هدایت‌شونده است و مرید رهبرانشان در خارج از بهارستان هستند.

3 طیفی که فضای ویژه کشور به مددشان خواهد آمد
انتخابات مجلس یازدهم، تفاوتی آشکار با انتخابات دوره قبلی آن دارد. «بی‌انگیزگی اجتماعی» تفاوت آشکار انتخابات پیش‌رو با ادوار گذشته است؛ بی‌انگیزگی‌ای که معلول افزون‌شدن مشکلات معیشتی مردم است و به بی‌شوقی اجتماعی منجر شده و حتی به جمع قابل توجهی از سیاسیون سرایت و آنها را برای ورود به این کارزار بی‌رمق کرده است.
البته بی‌رمقی سیاسیون محصول برنامه‌ریزی‌شده بی‌اشتیاقی اجتماعی است؛ محصولی که خروجی بیش از 2سال کار فشرده بازماندگان 4دوره انتخابات -از جمله دهمین دوره انتخابات مجلس و دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری و پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر- است؛ همان‌هایی که به دور از عاقبت‌اندیشی و درنظر گرفتن منافع نظام و البته مصالح مردم پروژه بر زمین زدن امید -ائتلاف اصلاح‌طلبان و اعتدالیون- را کلید زدند و چنان بی‌وقفه و پرقدرت برای ناکارآمد جلوه‌دادن این امید در تمام سنگرهای پرنفوذ و پرسروصدایشان تاختند که نه‌تنها امید انتخاباتی که امید اجتماعی را به میزان بی‌سابقه‌ای به حاشیه راندند.
ناامیدی اجتماعی با مضاعف شدن مشکلات اقتصادی کشور در پاییز96 و بازگشت تحریم‌های آمریکا در پی لغو برجام از سوی ترامپ در 2سال گذشته سبب بروز و شکل‌گیری اعتراضات خیابانی شده است.
 بازماندگان قدرت در 4 انتخابات گذشته چنان بر شعار امید و تدبیر تاختند و عملکرد اصلاح‌طلبان و اعتدالیون را در نهادهای انتخاباتی به تمسخر و استهزا گرفتند که باور مردم به مدیران منتخب کمرنگ و کمرنگ‌تر شد.
کاهش باور مردم به محصول انتخاباتشان اما گوشه‌ای از نقشه راه بازماندگان قدرت برای تصاحب کرسی‌های ازدست‌رفته‌شان در دوره نهم مجلس و دوره دهم و نهم ریاست‌جمهوری است.
تلاش برای بی‌اثر کردن اصلاحات و سوزاندن چهره‌های اعتدالگرا که ظن ائتلاف دوباره‌شان با اصلاحات و قدرت گرفتن ائتلافشان می‌رفت، گام دیگر و حساب‌شده تندروها بود که سبب شکستن مرزبندی اصلاحات و اعتدالگرایان در نگاه عامه مردم شد؛ نگاهی که محمدرضا عارف و علی لاریجانی برایش در یک کفه ترازو تعریف می‌شوند و همین هم‌وزنی در عصر ناامیدی که بر سیاست و جنبش‌های اجتماعی سایه انداخته، بهترین زمان را برای گوشه‌نشین کردن اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان مهیا کرده است؛ چنانچه در کارزار پیش‌رو نه عارف تمایلی به حضور در این رقابت‌ها داشت و نه لاریجانی فرصتی برای ایفای برنامه‌های انتخاباتی؛ چراکه رقیب او در حوزه انتخابیه‌اش استان قم تمام‌قد مقابلش قد علم کرد و جایی برای او در فهرست سه‌نفره انتخاباتی قم باقی نگذاشت تا جایی که او انصراف از کاندیداتوری را به حضور در حوزه انتخاباتی دیگر ترجیح داد.
اگرچه عایدی عصر ناامیدی برای جریان اصلاحات و اعتدالگرایان به برزخ زمستانی می‌ماند، در سوی دیگر میدان اما سه‌گانه مذکور چرتکه انتخابات را به دست گرفته‌اند و چنان حساب‌شده میدان‌دار تصاحب قدرت ازدست‌رفته‌شان شده‌اند که پیش از نخستین مرحله انتخابات -یعنی ثبت‌نام کاندیداها- فهرست‌های انتخاباتی‌شان را بسته‌اند و سرلیست‌هایشان را هم مشخص کرده‌اند؛ طیفی که هرچند رزومه مدیریتی‌شان از نظر اقتصادی مبهم است و سرلیست‌هایشان هنوز ابهامات کارنامه اقتصادی‌شان را رفع نکرده‌اند و مشاوران و معاونانشان به اتهامات اقتصادی در دادگاه‌های مفاسد در ترددند و بعضا حکم به فسادشان داده شده است. اما حالا‌ آنها آماده‌اند و چشم به صندوق‌های دوم اسفند‌ماه دوخته‌اند تا ماهی انتخاباتی‌شان را از آب گل‌آلود اوضاع اقتصادی کشور صید کنند. صید آنها شکل‌گیری مجلسی با اکثریتی یکدست است که در خوشبینانه‌ترین حالت اقلیتی 20نفره از اعتدالیون و اصلاح‌طلبان خواهد داشت.  اکثریتی که اقلیت پرسروصدای آن در مجلس دهم پشت تریبون برجام را به آتش می‌کشید و پیامکی موافق لوایح FATF را تهدید به برخورد سیاسی می‌کرد و ایده تقابل رئیس‌جمهور -منتخب مردم- با مقام معظم رهبری را در قالب شبنامه مطرح می‌کرد؟
هرچند شمار کاندیداها یک رکورد در ادوار مجلس است، اما آیا رزومه مدیریتی، خاستگاه سیاسی و توان مدیریتی این تعداد ثبت‌نام کننده  را می‌توان به‌صورت متوازن میان جریان‌های رسمی سیاسی تقسیم کرد و امیدوار بود هر طیف براساس وزن سیاسی-اجتماعی‌اش کاندیدایی درخور داشته باشد؟ آیا از دل جدل تندروهای اصولگرا با هم و تقسیمشان به دولت بهار، نواصولگرایی و پایداری می‌توان از مجلس آتی انتظار تعقل یا تضارب آرا داشت؟

این خبر را به اشتراک بگذارید